خانوما یچیزی بگم بعد دو سال بچه داری اولین باره از مادربودن خودم پشیمونم میدونین چرااا
چون دخترم خیلی نق نقوعه لجباز بدغذا...دیگه نمیدونم چیکار کنم هرجایی هم میرم مهمونی پارکی جایی فقط اذیت میکنه که از اومدن خودم پشیمون میشم..هیچ غذایی نمیخوره بخوره اونم در حد دو سه لقمه...عصبی شدم صبرم داره تموم میشه هیشکیم درکم نمیکنه اِلا مادر🥺🥺🥺 خودم

همش به خاطر گشنگی بخدا،اگر خوب بخورن حالشونم خوبه،گشنشونه و نمیخورن عصبی میشن

منم همه این اذیت‌ها ومیشم ولی خداروشکر بچم بدغذا نیست. ولی اگه بازم برگردم عقب دوس دارم بچه دارشم باهمه سختیاش. پسر داشتن خیلی لذت داره از الان انگار پشت وپناهمه سرمو میگیره می‌زاره روپاش موهامو ناز می‌کنه چه لذتی بالاترازاین

دقیقا منم شرایط شمارو دارم ، خودمم تنهام و کسی نزدیکم نیست ک کمکم کنه
همسرمم از سرکار شب میاد ک خسته است و میخاد بخوابه
حرص بچه رو من میخورم اخرشم از اینو اون حرف میشنوم
بااینکه عاشق دخترمم ولی واقعا بعضی وقتا انقد عصبیم میکنه از مادرشدن پشیمون میشم

برا بد غذاییش راجع به بیش حسی دهانی تحقیق کن شاید مشگلش اینه،پسر منم داشت

اصلا به خورد خوراگش کاری نداشته باش بچه گشنش بشه میاد میخوره
دنبالش بری فراری میشه بدتر
دختر منم خییییلی سلوغه درکت میکنم دخترمنم با خوابش منو عصبی میکنه حوابش میادا ولی اصلاااا نمیخوابه

اهمیت نده عزیزم دوسه قاشق بخوره کافیه.حالا فکرشو بکن برا من دوقلو کلا افسرده هستم وقتی میرم بیرون اصلا دلتنگ خونم نمیشم😁

من که جایی میرم با گریه هوا و جوجه زمین و آسمون گولش میزنن تو راه میچپونم تو حلقش

همون دوسه لقمرو خوب بده حرص نخور خوب میشه بی‌اهمیت باش