۱۸ پاسخ

من خانواده شوهرم رعایت می‌کنند، ولی شوهرم ک از سرکار میاد یه نگاه به بچه میندازه،یخورده نازش میکنه،بعد میره سرش تو گوشی،اصلا وقتی بچه گریه میکنه نمیاد کمک، همه کارها با مامانمه، واقعا دلم میخاد گریه کنم ولی مامانم چون هست میگم گناه داره 😔😔مگ میشه آدم به بچش محبت نکنه

من ک شکر خدا اینقدر همسرم هوای منو تو این مدت داشته پدر شوهرم بهش میگه زن زلیل ولی همسرم میگه بهش میگن احترام گذاشتن ب زن ن زن زلیل بودن من گفتم هرکی میخاد بچع منو بغل کنه باید دستاشو بشوره بعد بیاد وای کسی ک سگ داشته باشع خونم راه نمیدم حالا بزا دختر پسر رئیس جمهور باشن چ برسه خواهر شوهر😂😅

اوف خداابه همه صبر بده😀من ک رک میگم مهمم نیس ناراحت بشن یا نه مهم ارامش خودمو بچمه ازاول حاملگی گفتم خوشم نمیاد دم ب دیقه یکی بیاد من نیاز ب استراحت و تنهایی لازم دارم امیدوار م تاثیر گزار باشه براشون

بعدم وقتی میان بگو بی‌زحمت جارو بکشید،ظرفارو بشورید و...
من که با بخیه نمیتونم

وا...خب وقتی میان یا مامانت بره خونش یا اگه راه دوره،بگو مامان از صبح تا حالا خسته شدی،برو استراحت کن یا بشین دیگه
واقعا چطور اجازه می‌دید مادرتون کار کنه برا کسی،اگه ام اونا همش میان که کلا مامانت بگو بره،مگه بدهکاره

با همسرت صحبت کن شرایط رو بگو چون برخورد همسرت مشخص می کنه خانواده‌اش کمک بکنن یا نه من چون از اول بارداری خانواده همسر میومد همسرم نمی‌ذاشت من تکون بخورم خودش پذیرایی می کرد الان که ماه آخر هستم خانواده‌اش که میان خودشون بلند میشن کارها رو انجام میدن

عجب صبری داری
من بودم جرواجرشون میکردم
از الانم ب همه گفتم نیایین خودم صدا میکنم ب وقتش
ب همسرمم گفتم مادرتم بیاد چرت بگ یا ببوسه بچه رو پامیشم پرتش میکنم بیرون
قشنگ می‌دونه اعصاب من صفره و انجام میدم

عزیزم با همسرت صحبت کن.
خانواده همسر من از وقتی باردار شدم تا همین الانم ک میان خونمون،من همه چیز اماده میکنم
دیگه خودشون میارن مبخورن میشورن جمع میکنن

عزیزم من اصلا رودروایسی ندارم اگه ببینم مثل مهمون میان ب مادر شوهرم میگم بی زحمت از خودتو بقیه پذیرایی کن مامانم از صب سرپاعه قرار نیست بیان کاراشونو یکی دیگه بکنه. اگه جای شما بودم ب شوهرم میگفتم ب خواهرت بگو دستشو بشوره

وقتی مادر شوهرت اینا اومدن ب مامانت بگو بره خونشون خودشون کار کنند
الان برا من ی‌روز مادر شوهر میاد ی روز مامانم
اصلا دوتاشون باهم نمیان چون روزای اول مامان منم مثل مامان تو عین پیس خدمتا جلو اونا خم و راست میشد ک من گفتم بره خونشون چون مادر شوهرم مامانم رو میدید کار نمی‌کرد ولی الان هم شام می‌زاره هم خونه تمیز می‌کنه

عزیزم اینا واسه همه هس خونواده شوهر منم دستشونو نمیشستن ولی ما حرفی نمیزنیم
حالت هم خوب میشه منم مث تو بودم از ۲۱ روز به بعد کم کم خوب میشی

عزیزم چند روز برو خونه مامانت البته اگه شرایطش رو دارن

چقدر بی ملاحظه دستایی که به سگ زده میزنه به بچه واقعا برابعضیا متاسفم که از درآوردن لج بقیه چی بهشون میرسه

با شوهرت صحبت کن

چه حس بدی😞چرا باشوهرت حرف نمیزنی؟
مگه خودش راضی نبود بچه دارشید؟

دقیقا منم مادرشوهرم اصلا نمیاد یبارم کمکم نکرده با ی شگم گنده و ی پسرنوپا مادرمم از ترس اون نمیاد هربار میاد اونم پامیشه میاد بالا ن میزاره ما راحت باشیم ن کمک میکنه همش مادرم پامیشه یا خواهرکوچیکم اوناهم دیگ نمیان

جمع کن برو خونه بابات چند روز

خاهرمنم همینم ،زندگی ندارم مامانم بیچاره فقط بشوره بیان بخورن برن بریزن بهم
درک اززن تازه زا ندارن
روانیمون کردن
تامیان میرن سریخچال میوه شیرینی برمیدارن میخورن انگاررستوران
منم مثل تو انقد عذاب میکشم میگم زودتر تموم بشه

سوال های مرتبط