پسرم اصلا حرفمون روگوش نمیکنه مثلاذبگیم اینکارونکنداصلا توجهه نمیکنه یکبارم‌ حرفمون روگوش نکرده خیلی لجیازه هم خودشون اذیت میکنه هم مارو
مثلا شوهرم خیلی روکفتراش حساسه تاحالا پسرم ده باررفته توخونه کفترا تخماشونو شکسته یاجوجه هاشون کوچیک بودن دست زده مردن امروز مهمان داشتیم پسرم رفت توخونه کفتراهروی گفتم بیابیرون دست بهشون نزن باز بابات بیاد سروصداودادوهوار میکنه لج کرد گریه کرد بیرون نیومد الان شوهرم اومده دیده باز پسرم تخماشونو نابودکردسروصداش به پا شد یه عالمه سرپسرم داد زد پسرم گریه کرد خب مثلاذمن بهش گفتم دست نزن بابا دعوامیکنه اصلا حرفمدبراش مهم نبود توجه نکرد😔این موارد خیلی پیش اومده

۵ پاسخ

بچه هس دیگه...بچه ها علاقه دارن به پرنده و تخم پرنده ها...
بنظرم جای کفترا عوض کنه شوهرت بذاره جا دیگه.

قفل کنید اونجارو یاجمع کنید

قفل بزن

همون اول هرطورشده اجازه ندیدبره سمتشون...ک اخرب دادوهوارنکشه.... اون اول گریه کنه بهتره تااخردادبزنید

با عروسک یا هر اسباب بازی دیگه که دوست داره تو خانه بهش آموزش بده که اون کار اشتباهه بهتر می‌پذیرد
مستقیم لجبازی بدتر میکنه زدن و دعوا لجبازی بیشتر میکنه

مقالات مرتبط

بیماری دست و پا و دهان در کودک
بیماری دست پا دهان در کودکان-درمان، علائم و واگیردار بودن...
درمان بریدگی
بریدن دست کودک با چاقو | روش‌های درمان خراش پوست کودک و بر...
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟
ایستاده ادرار کردن کودک
ایستاده ادرار کردن کودک | عوارض و درمان سر پا ادرار کردن

سوال های مرتبط

مامان سامیار و آرسام مامان سامیار و آرسام ۴ سالگی
پسرمو بردم دندونوزشکی پوسیدگی داشت و روکش کردن خیلی گریه کرد خیلی گریه کرد حالم بد شد اصلا قرار نداشت سرشو دست و پاشو نگهداشته بودن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان پسرکوچولو مامان پسرکوچولو ۴ سالگی
برادر شوهرم 15 سالشه همیشه با پسرم لج میکنه اذیت میکنه داد میکشه سرش چن بار گفتم بهش فایده نداشته امروز اومدش بالا شوهرمم خونه بود با مادرشوهرم تو ی ساختمونم طبقه بالام من
اومدش بالا ب شوهرم گفتم داداشت امین رو اذیت میکنه خلاصه همه چیو جلو روی خودش ب شوهرم گفتم
یهو پسرم پرید وسط برا چی با داداش من اینطوری صحبت میکنی این داداش منه ها دیگ نبینم اینطوری بهش بگی 😒😒😒😂😂
پسرم اومد همه اسباب بازیاشو جم کرد با عموش رفت پایین کلیم دعوام کرد خلاصه ضایع شدم حسابی 🫠🫠🫠
مامان مهرسام و دلسا مامان مهرسام و دلسا ۴ سالگی
مامان ها پسرم یه سره دستش به بدنشه هرچی میگم بهش دست نزن زشته و.... گوش نمیده چکار کنم 😫
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پسرام مامان پسرام ۴ سالگی
سلام
پسرم خیلی گریه میکنه و با گریه کارشو راه میندازه من خودم زیاد بهش توجه نمیکنم ولی بعضی وقتا واقعا کلافه میکنه خیلی هم بهش میگم اما تکرار میکنه چه رفتاری کنم باهاش وافعا خستم کرده
مامان حنا مامان حنا ۴ سالگی
سلام مامانا یه گردی کوچیک بغل پای پسرم در اومده خیلی هم دردش میگیره الان دیدم فکر می‌کنید چیه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ماکان 🧿💜 مامان ماکان 🧿💜 ۴ سالگی
ماماما من پسرمو هرروز میبرم مارک سر کوچه متاسفانه هربار یه چیزی پیش میاد براش و کلا زده شده میگه دیگه نمیخوام برم و از همه آدما بدم میاد خیلی هم ارتباط گیریش خوب بوده تاحالا ولی میترسم از الان از ادما زده شده باشه
مثلا یه آقایی میمون عروسک دستش بود که برای بچش بود پسرم بهش گفته واقعیه؟گفته اره نزدیکش بشی گازت میگیره
پسرم خیلی تحت تاثیرقرار گرفته بود با اینکه من به اون اقا گفتم برای چی گفتی به دروغ گفت من نگفتم
مثلا یهو یه بچه تو سرسره شکمشو گاز میگیره یا دیروز یه نفر محکم کوبید تو سقفه سینه پسرم و خیلی چیزای دیگه
دیروز خیلی گریه کرد گفت دیگه اصلا نمیخوام برم پارک بنظرتون الان ضربه روحی بهش وارد شد؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آرمان مامان آرمان ۴ سالگی
وای مامانا خسته شدم. قبلنا پسرم توی کارها خیلی همکاری می‌کرد ولی الان فقط میریزه جمع نمیکنه. نمیذاره اسباب بازی هاشو هم جمع کنم بعد گریه میکنه داد میزنه من عصبی میشم.رفتارهاش کلافه م میکنه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماکان 🧿💜 مامان ماکان 🧿💜 ۴ سالگی
مامانا چیکارکنم از دست این اخلاق پسرم هیچ وسیله ای خودشو به کسی اصلا نمیده حتی دوستش که بهش میده این اصلا نمیده
دوست خودم اثاث کشی داره خانوم مهربونی هم هست بهش گفتم روز اثاث کشی بیار دخترتو پیش من بزار بچه گرما اذیت نشه اونم خوشحال شد گفت باشه حالا با پسرم دارم صحبت میکنم میگم بیا اون اسباب بازیاتو که دوست داری باهاش بازی کنی با دوستت تو کمد بزار اومد با اونا باهم بازی کنید اونایی ک نمیخوای من بزارم بالا کمد دیواری یدفعه گفت نه اصلا نمیخوام بیاد اینجا اینجا اتاق منه کسی نیاد
گفتم خب اون به تو اسباب بازیاشو میده بعد دخترش هم مثه خودش مهربونه همیشه هوای پسرمو داره ۷سالشه خیلی با پسرم مراعات میکنه تو بازی کردن نمیدونم چیکارکنم میترسم ابرومو ببره چون دوستم گفت اگه دخترم گفته اگه ماکان هی بهم گفت دست نزن چیکارکنم اینم گفته بهم زنگ بزن بیام دنبالت
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فنقلی مامان فنقلی ۴ سالگی
شوهرم دیروز بار زده رفته یک ساعت پیش اومده
قبل اومدنش پسرم گریه می کرد می گفت بابا چرا نمیاد
حالا خوابید
شوهرم اومده بیدارش کرده بعدم غذا اوردم نداشت غذا بخوره دستور میده بلندشو برای بچه اب هویج درست کن غذا نمیخواد بخوره
منم پا و کمرم درد می کنه
چشم پسرم قی کرده
میگه حتما جلو کولر خوابیدی
درصورتی میدونه من اصلا کولر روشن نمی کنم
تن پسرم تیشرت شلوار بود
اونده میگه اینارو عوض کن لباس دیگه تنش کن
خونه نبودنش بهتر از بودنشه😓😓
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان گنجیشک مامان گنجیشک ۴ سالگی
مامانا من گفتم با پیپی پسرم درگیرم خیلی وقته.چند روزه بهش گفتم پیپیو نگه میداری گریه میکنه میخاد بره پیش مامانش.اونم توو فکر فرو رفت و براش جالب بود.. وقتایی ک پیپی بهش فشار میاره و نگهش میداره جیشش میریزه خودشو خیس میکنه.بعد الان دیدم شلوارشو دراورد خیس کرده بود.گفتم برو دسشویی.بی هیچ حرف پس و پیش رفت پیپی کرد و خودش بدرقه اش کرد بره پیش مامانش...یعنی به جورایی حس میکنم دیگه از پیپیش نمیترسه.بنظرتون چطور ادامه بدم.میترسم باز اعصابم‌نکشه دعواش کنم و دیگه جواب نده.چقد طول میکشه یاد بگیره کامل
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان سلین مامان سلین ۴ سالگی
سلام خانما پسرم ختنه کردم دو ساعته آوردم خونه خیلی بی قراری میکنه گریه میکنه چیکارکنم آروم بشه دکتر هم استامینوفن ننوشت پسرم ۳۶روزست
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماکان 🧿💜 مامان ماکان 🧿💜 ۴ سالگی
مامانا من دارم به چیزی فکرمیکنم میخواستم به شماهم بگم بابام دو روزه اومده خونمون بعد به پسرم مدام میگه بده عیبه زشته نکن
من خودم کارای بدو به پسرم میگم ولی انگار بابای من زیاده روی میکنه دارم فکرمیکنم من بچه بودم چقدر همه چیزو میگفتن زشته عیبه خیلی ناراحت شدم هیچی نگفتم گفتم مهمونه ولی واقعیت دوست دارم که بره فردا من به پسرم آزادی عمل میدم با اینکه یوقتایی عصبانی هم میشم دعواش میکنم ولی بابام بی نهایت همه چیو میگه عیبه زشته
من کلا یه بچه درون گرا بودم کلا تو خودم حرفامو همیشه ترسیدم بزنم نکنه غلط باشه نکنه زشت باشه نکنه کسی ناراحت شه وقتایی هم که حرف میزدم میگفتم نکنه حرفم بد بود یا الانم هنوز اگه یموقع یه حرفی اشتباه بزنم تا دو روز فکرمیکنم بهش حالم بده بی قرار میشم
من احساس میکنم خیلی بهم سخت گرفتن الان جوری شدم که اصلا دلم نمیخواد به پسرم بگم چیزی بده و عیب و زشته فکرکنم من ازین ور بوم دارم میوفتم
همیشه اعتماد بنفس نداشتم همیشه تو جمع دلهره داشتم استرس داشتم همیشه زیر ذره بین بابام بودم زیر ذره بین نگاه مامانم بودم هر لحظه نگاه میکردم بهشون کارغلط نکنم دیروز و امروز پسرمو بردیم پارک اصلا راحت نبودم هی میگه بابا نکن زشته پسرم دست میزنه موهاش میگه دست نزن من بدم میاد کسی دست به موهام بزنه پسرم پاشو گذاشت رو کتونی بابام گفت خیلی از دستت ناراحت شدم فردا میرم یجا پسرم تو پارک از خودش دفاع میکرد بابام بهش چشم غره رفت بیا اینور یعنی گفتم خدایا من چطور زیر سایه ترس بابام بزرگ شدم
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان امیر ارسلان مامان امیر ارسلان ۴ سالگی
مامانا پسرم سرماخورده زیر گلوش دست میزنی یه چیزی گرد زده بیرون این چیه ؟خطرناکه؟چی بهش بدم خوب میشه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کنجد مامان کنجد ۴ سالگی
مادرا من امروز دعوا کردم بیاین نظرتون بگین
پسرم و بردم کلاس نقاشی بعد ازتموم شدن کلاس چنتا ازبچه ها باهم بازی میکردن تو محوطه داشتم با مادر دیگه حرف میزدم دیدم بچه بیرون تو کوچه کنار یه مادر دیگه وایسادن اونم یه دختر ۷ساله داشت کنارش بود نمیدونم چی شد پسرمن دختر اونو هل داد ولی خب درنظر بگیرید دختراون ۷سالشه اصلا ازجاش تکون نخورد پسرمنم ۴سالشه ولاغر وضعیفه رفتم پسرمو بیارم دیدم مادره دست بچمو محکم گرفته با حالت عصبانی دعواش میکنه سریع خودمو رسوندم دادزدم دست نزن به بچه من اونم گفت پسرت دخترمو زده گفتم تو حق نداشتی بهش دست بزنی اینارو باصدای بلند میگفتما کوچه جمع شده بود نگامون میکرد الان که برگشتم خونه حس میکنم باید ملایمتر برخورد میکردم نظرشما چیه؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان سورنا مامان سورنا ۴ سالگی
سلام مامان پسرم ده روز پیش ۲۴ساعت تب داشت بعدش خوب شد . پریشب باز تب کرد استا دادم قطع شد.دیروز خوب بود باز امشب تب کرده آخه چرا اینجوری شده 😒😒