پارت ۴زایمان طبیعی
جفت که اومد بیرون چون من پلاکت خونم یکم پایین بود بخاطر بارداری خونریزی داشتم سخت جلوشو میگرفتن و چون برش زیاد زده بودن بخیه زیاد خوردم خیلی خوب برام بخیه زد دکترم خدا خیرش بده ولی سخت ترین قسمتش به نظر من بخیه و آمپول فشار بود
بی حسی میزنن موقع زدن بخیه ولی بعدش من کلی درد داشتم تا یک هفته حتی نمیتونستم بشینم خیلی خیلی برام سخت بود انقدر سخت که من درد زایمانم به کل یادم رفته بود و فقط از درد بخیه ها میگم، درکل بخوام بگم اگه بخیه رو فاکتور بگیرم زایمانم خیلی خوب بود راضی بودم ازش و به خودمو امثال خودم که خانم هستن میبالم که انقدر قوی هستیم و دعا میکنم همه چشم انتظار ها این درد سخت و در عین حال به شدت شیرین رو تجربه کنن، درد زایمان در مقابل درد چشم انتظاری خیلی خیلی ناچیزه
نکات کوچیکی که شاید براتون سوال باشه پسر من ۳۳۰۰وزنش بود تو ۳۹هفته ۵روز دردم گرفت و بخاطر ورزشا پروسه زایمانم چهار پنج ساعت بیشتر نکشید خوده دکترای اونجا هم خیلی راضی بودن از زایمانم چون خانومایی اونجا بودن که بچه دوم سومشون بود ولی از شب های قبلش تو بیمارستان بستری بودن ولی من شکم اولی بودم و تو ۴،۵ساعت زاییدم
پسرم ساعت ۱۱:۱۰ظهر در روز ۱۴مرداد به دنیا اومد🩵🥹

۹ پاسخ

مبارکت باشه عزیزم
زایمان خوبی داشتی خداروشکر
ان شاالله قسمت همه

دکترتون کی بود عزیزم؟

مبارکت باشه عزیزم با دل خوش بزرگش کنی

انشالله عزیزم
من خودم میخواستم برم سزارین راستش اختیاری نشد امیدم به اجباری بود که اونم نشد دیگه سپردم به خدا رفتم طبیعی راضی هم هستم و بابتش شکر میکنم
تو هم ایشالا هرچی برات صلاحه اتفاق بیوفته و زایمان راحتو بی دردسری داشته باشی❤

مبارک باشه قشنگم
مرسی که اینقد قشنگ تعریفش کردی
بلکه یکم از ترسامون کمتر شه😁

عزیزم مبارکت باشه چقدر خوشحال شدم برات🥲❤️
میشه بگی موقعیت جفتت چی بود؟ برای من لولایینگه و میگن نمیتونی طبیعی زایمان کنی🙁

عزییزم بسلامتی 🌹❤️ورزشات چیا بود میشه واسه منم بفرستی زحمتت نیس

خداروشکر زایمان راحتی داشتی انشالله که نامدار باشه و قسمت همه چشم انتظارا
برای منم دعا کن ۳۰ شهریور زایمانمه یکم استرس دارم

بسلامتی عزیزم خدا حفظش کنه پسر قشنگتو🥹شما که همچیزت خیلی خوب پیش رفته ماشالله چرا برش زیاد خوردی؟

سوال های مرتبط

مامان نورا و نخودچی مامان نورا و نخودچی روزهای ابتدایی تولد
#تجربه_زایمان_طبیعی
*قسمت هشتم*
بچه که دنیا اومد، کادری که بالاسرم بودن بهم تبریک و التماس دعا گفتن، اون مامایی هم که تو تاپیک های قبلی بهش گفتم دوست دارم فیزیولوژیک زایمان کنم اومد بالا سرم و بهم لبخند زد و تحسینم کرد برای تلاشم 🙈🥰😍
دکترم (یه فرشته واقعی هست خیلی حواسش به مریضش هست) رسید و اومد بالاسرم و شروع کرد بخیه زدن ، من دفعه قبلی خیییلی بخیه خورده بودم البته برش اپیزیاتومی برام زده بودن و من بعد زایمانم خیلی حال بدی داشتم و تا یک ماه این حال بد و ضعف و درد رو‌داشتم (اینو بگم به خودتون استرس ندید من هیچکسی رو ندیدم حال بدی مثل من داشته باشه ان شالله شما هم مثل من نخواهید بود 🤲🏻) ولی ایندفعه الهی شکر حالم خیلی بهتره اما زایمانم دردش خیلی بیشتر از قبلی بود ، اما سرعت روند زایمانم به نسبت اولی خیلی بیشتر بود و زودتر زایمان کردم ، ساعت ۱۲:۴۰ ظهر آقا امیر عباس من به دنیا اومد 😍🥰♥️
خیلی برای همگی تون دعا کردم که الهی شما هم به سلامتی کوچولو هاتون رو بغل بگیرید🐣🤱🏻

یه چیزهای دیگه آیی هم دلم میخواد بگم ، نمی‌دونم بگم براتون مفیده یا زیاده گویی میشه
بگید تا الان مفید بود خواندن تجربیات زایمانم که اگر مفید بوده ، یه سری نکات دیگه هم بگم.
مامان نی‌نی 🩵 مامان نی‌نی 🩵 روزهای ابتدایی تولد
خب ببخشید من رفتم باز اومدم با بقیه ماجرا🤣
تجربه زایمان طبیعی با اپیدورال
پارت ۵
رفتم روی تخت لیبر ،برش زدن اصلا اصلا حس نکردم بدترین قسمتش اونجا بود که چون بچه بیرون نمیومد از بالا فشار میدادم تا برنگرده و بیاد بیرون اونجا بود که واقعا درد داشت و من برای اولین بار داد زدم از درد،بچه‌ک‌اومد بیرون اون گریه میکرد من بد تر از اون ،‌نمیدونم چرا ولی خیلی گریه کردم و میلرزیدم ،بخیه زدن اذیت کننده بود با این که برام دوبار بیحسی زد ،اما چون من ترسیده بودم خودمو سفت گرفته بودم و واقعا می‌سوخت ماساژ شکمی درد نداشت برام چون انقد قبلش با آرنج به شکمم فشار آوردن بودن اون دگ چیزی نبود .هنوزم جای اون ساعد روی شکمم درد می‌کنه
ساعت ۶/۵ صبح پسرم با ناز و عشوه به دنیا اومد ☺️
اپیدورال خوب بود، کارم رو راحت کرد ،من بیش تر حس میکنم این که نمی‌تونستم زور بزنم بخاطر این بود ک آموزشش رو ندیده بودم و نمی‌فهمیدم باید چیکار کنم البته اپیدورال بی تقصیر نبود ولی نه اونقدر که بگم راضی نیستم ازش
جای سوزنش درد می‌کنه هنوز و کبود شده
زایمان سخته ....و آدم بعد از انجامش حس می‌کنی یه ابر انسان شدی ،قدرت واقعیتو میفهمی و انگار از نو ساخته شدی ...برام جالب بود ،حس غرور داشتم حس این من چقدر قوی ام من سخت ترین کار دنیا رو انجام دادم ... واقعاً امیدوارم همه ی چشم انتظار ها تجربه کنن.
نی‌نی من خدا خواسته بود ،و قربون خدا ک‌همیشه بهترین هارو برا بنده هاش میخواد
مامان HOSNA مامان HOSNA ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت آخر
من سعی میکردم حواسم و سمت بچه پرت کنم که متوجه بخیه ها نشم و اونا بخیه رو میزدن و بهم گفتن از داخل یه مقدار پارگی بیشتر بوده و بخیه خوردم اما از روی پوست شیش تاست و زیاد نیست اما بخیه های داخلیم بیشتره دیگه خلاصه دکتر کوچولو من با وزن۳۷۰۰ به دنیا اومد و دهن مامانش و سرویس کرد پرستار ها به شدت از زایمانم راضی بودن چون کاملا طبیعی و بدون آمپول فشار بود و به خاطر ورزش ها لگنم خیلی خوب از پس زایمان براومد و همه تعریف می‌کردن و میگفتن خیلی عالی زایمان کردی
ولی با وجود همه اینا واقعا درد داشت و درد کشیدم خداروشکر که تموم شد ولی کلا زایمان طبیعی روند سختی داره
درسته الان درد خاصی ندارم میتونم بنشینم و خودم بچم و شیر بدم و راحت راه برم و همه اینا به خاطرش خداروشکر می‌کنم اما نمیشه از دردهاش چشم پوشی کرد.
موقع اذان ظهر دختر قشنگم به دنیا اومد و من عاشقم اصلا این حسی که الان دارم وصف ناپذیره انشاالله که قسمت همه بشه
بماند به یادگاری۱۴۰۴/۳/۲۱
مامان سیاوش مامان سیاوش ۵ ماهگی
سلام خانما خوشگل اومدم تجربه هام از زایمانو بگم شاید ب درد کسی خورد
بلاخره وقت پیدا کردم😂😄
من زایمان سزارین انتخاب کردم چون میدونستم تحمل دردهای مشخص دارم یعنی درد بخیه درد برش و این داستان از همه مهم تر وقت معینی داره سزارین تاریخ مشخصی داره
ولی درد طبیعی نمیدونستم در چه حده و قراره چقد دردم بیاد و از همه مهم تر خجالت میکشیدم از لخت بودن و زور زدن
حتی شیاف های دردمو نمیزاشتم پرستارا بزارن خودم میزاشتم
حرف اصلیم اینه اول بدنتونو بشناسین ب نوع دردی ک میتونین تحمل کنین بشناسین بعد انتخاب زایمان کنین
من چون وزنم کمه و گفتم بدنم تحمل درد برش و بخیه داره سز انتخاب کردم و خیلی راحت بود برام روز اول سخت بود از تخت بلند شدنم خیلی سخت بود که گریم در اومد ولی یبار ک راه رفتم قابل تحمل تر شد و ب محظ باز کردن پانسمان بخیه هام جوش خورده بود بخیه هامو کشیدن
و خودم از روز اول کارای خودمو بچمو کردم ولی اشپزیامو نه برام انجام میدن
سوالی چیزی دارین در خدمتم عزیزای من ک راهنمایی کنمتون