۳۲ پاسخ

وای من یه لحظه ازش دور نمیشم قدم به قدم همراهشم .دوره بدی شده اینهمه بچه گم میشه باید خیلی مراقب بود

من اصلا نمیشینم کنار بچم می‌ایستم
یهو بچه شیطنت میکنه همدیگر هل بدن روی سرسره یهو بره جلو تاب
یهو یکی بدزدش
وووووووو
هیچ گاه بچت تو پارک لحظه ثانیه ای ول نکن

دنبالشم

من کلادنبالشم نمیشینم مگه خودش بشینه کنارش بشینم چون میترسم یوقت یکی هولش بده یابزنش یاچیزیش بشه .کلاپله سرسره رومیخوادبره بالاازپشت حواسم هست نیفته بااینکه بلدبره قشنگ .😂ینی من بیشترازبچم خسته میشم

همه جا دنبالشم شاید یکم فاصله بگیرم ولی چش ازش برنمیدارم چون ک الان ب راحتی بچه ها رو میدزدن و شلوغه ممکنه گم بشه.

بای حتی اگه میشینی یه جایی بشینی که ببینیش عزیزم
اصلا از جلو چشمت دور نشه
انقد که بچه دزدی زیاد شده من شخصا میترسم
یه لحظه غفلت یه عمر پشیمونی

من قبلا باهاش دنبالش بودم ولی الان ن میگه نیا خودم میرم با بچه ها بازی میکنه ولی خب خیلی مواظبشم

از دور هواست باشه ک بتونه بره دوس پیدا کنه و مستقل شه همش دنبالش باشی فک میکنه همیشه و همه جا هستی بزار رو پای خودش وابسه

پا به پاش بازی میکنم.چون هنوز کوچیکه

من همیشه کنارشم گاهی اوقات خودمم باهاش از سرسره سر میخورم میام
خیلی میترسم که دهنش اینا بخوره جایی چون محو بچه ها میشه اصلا توجه نمیکنه به جایی که راه میرع

یک دقیقه ام نمیتونم ازش فاصله بگیرم
شما هم فاصله نگیرید دوره زمونه بدی شده، پیشش باشید

پیشش هستم حتی اگه سرسره خیلی بزرگ بخات سوار شه تا بالا باهاش میرم بالاخره بچن اگه همو هل بدن دختر من نمیتونه خودشو کنترل کنه سریع میفته

من کنارشم ، پارک ها متاسفانه دیگه امن نیس

همش دنبالشم

نه اصلا نمیشینم کلا دنبالشم خب کوچیکن هنوز

دنبالشم... میدزدن

به نظرم با این بی امنی جامعه کنارشون باشیم بهتره

پیشش هستم مراقبش هستم چون هنوز کوچیکه میترسم بیفته از سرسره تابم که باید خودم بدمش تنها نمیتونه

پاب پاش قدم برمیدارم اصلا نباید تنهاش گذاشت بخاطر دزد اینکه شاید توپ بخوره بهش یا دوچرخه یا بیوفته هنوز خیلی نی نی هستن

من کاملا دنبالش هستم،ولی الان خودش میتونه بازی کنه،ولی من بازم دلم طاقت نمیاره

من زیادنمیبرمش پارک ولی ببرم همش چشم دنبالشه

من تا ی سنی پیشش بودم ولی الان نزدیکش هستم اگه صندلی باشه نزدیک میشینم اگه نباشه ی گوشه وایمیسم که چشمم بهش باشه ولی تاحد امکان سعی میکنم توی بازیش دخالت نکنم تا خودش یادبگیره

من کنار سرسره وایمیستم اصلا نمیتونم برم بشینم اون‌بره بازی کنه اگه خانه بازی ببرم میشینم

من همیشه کنارشم اصلا یه لحظه هم چشم ازش برنمیدارم

من باید برم دنبالش چون نه بلده نه کاراش رو اصول همش کارای خطرناک میکنه

همش باهاشم تاب ک هولش میدم
سز سره از روپله ها تا خود پیچ پیجی ک سر میخوره حواسم بهش

منم همش دنبالشم
بزرگه صدام میزنه
کوچیکه شیطونه باید دنبالش باشم نیفته

نمیشه همیشه گفت ی حالته
اینجوری نباش ک بهش بچسپی ه شدیدا بهت عادت کنه دوردورا حواست بهش باشه و اینکه از جلو چشمت دور نشه اینکه کاملا واجبه ک حواست باشه
بعضی مامانا هم شاید دیده باشی ک میشینن بچش خودشو پاره میکنه ک بیا مامان یا بابا باهام بازی کن نمیرن
اینجوری هم دوس ندارم بچه ی تایم هم بازی با پدرومادرشو دوس داره بعد ک دیدی ی ذره با بقیه بچه ها اخت شده یا تنها بازی میکنه بزار خودش بازی کنه

از بغلم تکون نمیخوره نمیره باری کنه

پارک نمی‌برم اصلا

میشینم و چهار چشمی نگاهش میکنم
اگه ببنیم کسی ادیت میکنه بلند میشم
گاهیم بچه کم باشه میگه بیا
باهم میره سرسره😅😅 و دنبالش میدوم

اگه نزدیکم باشه ن اگه بخاد خیلی دور بشه میرم دنبالش

سوال های مرتبط

مامان یزدان مامان یزدان ۳ سالگی
سلام مامان ها عزیز پسر من تقریبا ۳ سالشه و من بهش یی بازی رو یادش میدم ک با خودش بازی کنه ولی متاسفانه اصلا نمیتونه با خودش مشغول باشه همش دنبال من و حتی میبرمش پارک با اینکه بلد دوچرخه سواری اصلا نمیخاد برونه میخاد من کلا کنترش باشم و کل توجم ب اون باشه همین ک توجهمو میکشم بازی نمیکنه تو خونه هم من اشپزی میکنم یا گریه میکنه یا وسایل اشپزخونه رو خراب میکنه از لجش منم اعصبی میشم تو بیرونم یکی رو میبنه دیگه فکرش کاملا میره سمت اون و بعضی وقتا وقتی یی نفر ک زیاد ندیده یکم باهاش حرف میزنه اگ بره یا کلی گریه میکنه پش سرش ک منم میرم و یا میره و باهم دعوا میکنیم وقتی جایی میرین میخاد لباس بپوش کلی اذیت میکنه من و بعد پوشیدن هم کلا نمیخاد بیاد وقتی هم بهش توجه نمیشه کلا لج میکنه یا میپره سر و صورتمون یا کارهای ک گفتیم نکن میکنه یا میزنه میشکنه هرکاری میخام بکنم خستم میکنه و یا پشیمونم میکنه ۳ سالشه هنوز یبار م ارایشگاه نرفته چون میگه از موزر میترسم حموم رفتنی جیغ داد نمیزاره اصل بدنشو بشورم اصلا متوجه نیست ک وقتی میره بیرون وسط خیابون نره کاراش دیونم کرده منم خیلی خسته میشم و سرش عصبی میشم وپدرش میگم ک بریم روانشناس من برم یا بچه میگه ن و ناراحت و نگران خاطرات ک باهاش میسازم هستم لطفا اگ کسی اگاهی داره راهنمایی داره ب خاطر بچم ک روحیش خراب نشه راهنمایم کنه ممنونم