پارت ۳

زهر ترک شدم
هرچی زنگ زدم دکتر حواب نمی‌داد
خلاصه منم هول کردم و ترسیدم اتفاقی واسه بچه بیوفته سریع رفتم بیمارستان امام علی اندیمشک
معاینه کردن و بستری شدم
هرچی گفتم نامه دارم فلان دارم میگفتن به ما چه طبیعی میتونی بیاری مشگلت چیه گفتم خب زنگ بزنید دکترم بیاد زنگ زدن و اون عوضی گفت من اندیمشک نیستم و طبیعی زایمانش کنید

۱۱ پاسخ

۱۲ساعت وقت. داشتی از زمان پاره شدن کیسه آبت
نباید هول میشدی گلم

چند هفته بودی عزیزم؟

نمیتونستی فورا خودتو برسونی اهواز؟

بسلامتی مبارک باشه

امام علی نمون تو خدا حدالقل برو دزفول

پول مگه ندادی به دکترت پس چرا نیومد

وای خدا
دکتر چه ریلکسه
هزینه سزارین رو دکتر ازت گرفته بود یا موقع عمل میگیره ؟

وای
بی شرف

خیر نبینه الهی
وای استرس گرفتم🥲☹️

بعدش چیشد
طبیعی زایمانت کردن؟
مگه وقتی نامه داشته باشی سزارینت نمیکنن هر جا بری😐

ای وای 🥲

مقالات مرتبط

شروع درد زایمان
شروع درد زایمان | علائم و اقدامات فوری
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
کاهش استرس زایمان طبیعی
کاهش استرس زایمان طبیعی
معاینات پزشکی دوران بارداری
معاینه لگن در بارداری و معاینه واژینال در بارداری ضروری اس...

سوال های مرتبط

مامان رستا🩷👧🏼 مامان رستا🩷👧🏼 روزهای ابتدایی تولد
پارت دو تجربه زایمان سزارین

رفتم بخش مامایی گفتم اینجوریه آب میاد ازم گفت برو رو تخت بیام معاینه کنم ،رفتم ماما اومد معاینه کرد گفت ۲ سانت دهانه رحمت باز شده و پارکی کیسه آب گفتم باشه به دکترم زنگ بزنین بیاد چون من برگه بستری نداشتم فقط برگه دکتر بیهوشی دستم بود و چون سزارین اختیاری بودم گفتش که طبیعی شرایطتت خوبه فلان گفتم نه توروخدا زنگ بزنید دکترم من طبیعی نمیخوام گفت باشه دکتر شیفت داریم اگه شرایطتت رو قبول کرد اون سزارین میکنه اگه نه زنگ میزنیم دکترت (ناگفته نماند من چون نازایی ۷ ساله داشتم) دکترم قبول کرده بود ک زیر میزی بگیره و عملم کنه خلاصه اصرار کردم که زنگ بزنن دکترم ، زنگ زدن دکترم گفت آمپول بتامتازون همون ریه تزریق کنین ساعت ۸ صبح میام ببرم اتاق عمل ...
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نخودی،مهدیار مامان نخودی،مهدیار ۴ ماهگی
اومدم بیمارستان ، نامه دکتر داشتم برا زایمان طبیعی ، زنگ زد به دکترم جواب نداد ، دکتر کشیک هم گفت هنوز زوده برا بستری تا ۱۳ ام وقت هست ، خلاصه بستری نشدم ، ای خدا دیگ خسته شدم 🥺
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دختر نازم مامان دختر نازم هفته چهلم بارداری
سلام خانما امروز معاینه شدم گفت لگنت برا طبیعی مناسبه و گفتم اگه میشه سزارین بشم دکترم قبول نکرد گفت میتونی طبیعی بیاری...من طبیعی بدون درد انتخاب کردم عوارض نداره آمپولش؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کایان 🩵🚙 مامان کایان 🩵🚙 ۳ ماهگی
زایمان(سزارین ) پارت دوم
بعدش زنگ زدن دکترم ساعت ۱۱شب بود که گفتن وضعیت مو ۳۷هفته بودم دکتر گفت بدین با خودش حرف بزنم با خود دکترم حرف زدم گفتم وضعیت مو که گفت دیگه نرو خونتون بمون بیمارستان بستری شو گفتم نمیخوام نزدیک بیمارستان فامیل زیاد داشتیم رفتیم خونه یکیشون دکتر گفته بود تا وقت نامه امم هر روز برم آن اس تی جمعه ۲۶اردیبهشت ساعت ۱۰از بیمارستان زنگ زدن که بیا آن اس تی گفتم صبحانه بخورم بیام یهو احساس کردم ازم نصف استکان آب ریخت رفتم سرویس دیدم یکم آب با ترشح بزرگ سفید با رگه های قهوه ای اومد نگران شدم زیاد رفتم بیرون به شوهرم و فامیلمون گفتم گفتن شاید کیسه آب باشه رفتیم بیمارستان سریع آن اس تی گرفت خوب نبود معاینه کرد همون یک سانت بودم تست آمینو شور گرفت مثبت شد و من از استرس مردم نامه رو گرفتن و پرستار اومد گفت کیسه آبت سوراخ شده و ۳۷هفته و ۱روز بودم گفت واسه هزینه مشکلی نداری و شاید بچه بره دستگاه گفت زیر ۳۷میره ولی ۴۰هفته هم داشتیم رفته گفتم نه واسه هزینه مشکلی ندارم سریع پرونده تشکیل دادن زنگ زدم مامانم گفتم بیا سریع می‌خوانن ببرن عمل بعدش گوشیم همراهم بود به شوهرم زنگ زدم پشت در بلوک زایمان بود گفتم می‌خوان ببرن عمل بعد دیدم خودشون صدا زدن شوهرمو که برو پرونده باز کن سریع
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان فسقلی مامان فسقلی ۱ ماهگی
تجربه زایمان من پارت هفتم
من دوباره با بحث دکتر شیفت رضایت شخصی دادم رفتم خونم و من نزاییدم😂😂
هر روز از بیمارستان ها زنگ زدن بیا نرفتم دکتر خودمم که نگم هر زنگ میزد که چرا اینجوری لجی فلانی بیا برو تست بده گفتم تست هرجور باشه میدم جز از پایین😂
خلاصه یه هفته گذشت و دوباره مامان بیچاره ام با بابام اومد دوباره مامانم من و همسرم رفتیم بیمارستان من از اول دوست داشتم تاریخ ۴.۲۴ بچم دنیا بیاد که ۲۳م با دکترم هماهنگ شدم گفت نخیر نمیشه الان ۳۷.۶ هستی زوده تست بده اگ مشکوک بود بستری شو میام کلی پشت تلفن گریه کردم اسرار کردم گفت باشه فردا برو میام عملت کنم منتها رفتی بیمارستان بگو ابریزش دارم معاینه هم نمیشم بستری میشی من بیام عملت گفتم باشه شبش من با فیلم بردار هماهنگ کردم😂گفتم فردا عمل دارم نگو زنگ زذه بیمارستان اونام گفتن این تاریخ فلان دکتر عمل نداره زنگ زدن دکترم گفته نه من عمل نداره اخه میخاسته اروژانسی بشم زنگ زد بهم هرچی اومد دهنش گفت ک مگ من نگفتم اوزانسی عملت میکنم تورو باید دکتر شیفت عمل کنه چون رضایت به معاینه نمیدی ولی من دم سوخت گفتم عمل میکنم توام خراب کردی چطور اوژانسی میری ولی فیلم بردار داری گفت چون دوست داری تاریخت این باشه قبول کرده بودم من نمیام😕😕
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نی نی🤰🏻 مامان نی نی🤰🏻 روزهای ابتدایی تولد
تا مرز سکته رفتم و برگشتم😭
اومدم بستری شدم دکترم تو نامه زده طبیعی بعد گفت میام میگم بچه پی پی کرده یا یه بهونه میارم میبرمت سزارین
بعد من چند بار از خود دکتر و منشیش پرسیدم که منو نخوابونن برا طبیعی گفتن نه نگران نباش اونا خودشون میدونن چیکار کنن
الان اومدم منو خوابوندن و معاینه کردن و سرم وصل کردن
دیگه دیدم اخر کاره پیام دادم ابجیم زنگ زد به منشی دکتره و قضیه رو گفتش....
دکترم زنگ زد به ماماعه بیمارستان.ماماعه گفت خودش طبیعی میخواد بعد دکتر گفت ازش بپرسید اومد ازم پرسید گفتم سزارین میخوام.
با اینکه تجربه طبیعی دارم ولی از ترس اشگام داشت میومد🥺🥺🥺
خداروشکر فعلا به خیر گذشته
تروخدا دعا کنید برام زایمانم خوب باشه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان معین👶🏻🍯 مامان معین👶🏻🍯 ۳ ماهگی
تجربه من از زایمان
پارت 1
سلام به همه، امشب قسمت شد از ماجرای زایمان طبیعی که به سزارین ختم شد بهتون بگم، من 39هفته 5روز بدون درد رفتم مطب دکتر داخل بیمارستان، معاینه کردن و گفتن 3سانتی برو برای بستری و nst, منم چون درد نداشتم خیلی ترسیدم، گفتم الان میرم بهم امپول فشار میزنن و.... خلاصه رفتم nst دادم گفتن تحرک جنین کمه و انقباضات رو داری، زنگ زدن دکتر گفت بستری بکنین، تعویض لباس کردم و رفتم تو بخش زایشگاه... من رو تحویل یه ماما دادن و گفت برو رو تخت دراز بکش، منم رفتم همون اولم گفتم که من ماما همراه میخوام و بیدردی اونم گفت حالا باشه و یه سرم بهم وصل کرد انقباضات من شروع شد....
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیکان 😍 مامان نیکان 😍 ۴ ماهگی
تجربه ۲ زایمان
دیگه هیچی ماما گفت دکتر گفته باید تحریک کنم بری پیاده روی اگه شدی ۴ سانت بیا برای بستری
گفتم باشه
اومدم خوابیدم تا معاینه کنه دوباره
همینجوری که داشت معاینه می‌کرد
یهو کیسه آبم ترکید
ماما گفت وای بچه پی پی کرده
سریع زنگ زد به دکترم
دکترم گفت ببرید بالا بستری کنید ازمایش ها لازم بگیرد گزارش بدبد تا بگم طبیعی یاسز
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان niki مامان niki روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان ۲
بعد از اینکه دردام منظم شده بود ولی قابل تحمل بود ینی همش با تکنیک تنفس کنترل میکردم تا اینکه زنگ زدم به ماما همراهم گفت بیا معاینه ات کنم بااون همه دردم رفتم معاینه شدم وفقط یه سانت بودم ولی انگار دهانه رحمم کوتاه شده بود به سرعت قرار بود باز بشه
نامه بستری داد رفتم بیمارستان یاس سپید قبلشم باز ۱ ساعت پیاده روی کردم بعد رفتم بستری شدم ینی اون ساعت هفت ونیم غروب بستری شدم
بعدم شروع کردن از من nst گرفتن
که وقتی وصل کردن به من گفتن مطمئنی درد داری گفتم آره خیلی درد دارم و دردای خیلی زیادی داشتم ولی اونا میگفتن این دردا شدید نیس
بعد یهو پرستاره گوشی و گرفت زنگ زدم دکتر گفت یه نفر اومده که nst ضربان قلب جنین ۱۷۰ و یه خط صاف گرفته که دکتر بهشون گفت دولیتر سرم براش وصل کنید احتمالا درست میشه
بعد از وصل کردن سرم من ک همچنان درد داشتم و داشتم دردام رو کنترل میکردم...
مامان علی اصغر مامان علی اصغر روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمانم
من خوب طبیعی بودن اون دوتا بچه هام امروز رفتم بدون درد گفتم خوب تا رفتم اینا معاینه کردن گفتن دو سانتی و رسیدن ازم چه علایمی داری نمی‌دونم چی بهشون گفتم بچه ام خودش سفت شل می‌کنه به دکتر زنگ زدن گفتن وبعد گفت دکتر بستریش کنید و گفت پرستار خانم شوهرت صدا کن رفتم سمت شوهرم با چشای اشکی ترس گریه بهش گفتم بیا بستریم باید بکنی شوهرم وقتی دید گریه میکردم دست پاش گم کرد بدبخت
مامان نیهان 🩷 مامان نیهان 🩷 ۳ ماهگی
خانمایه سزارین اختیاری دکتر نامه داد گفت برین زایشگاه بستری بشین تو نامه نوشت سزارین؟ اخه واسه من ننوشت فقط گفت الکی بگو دیابت دارم انسولین میزنم زنگ بزنین ب دکترم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان یزدان مامان یزدان ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت ۱
ساعت ۴ بعدازظهر جمعه خواب بودم که خواهرشوهر زنگ زد گفت دارم میان خونتون خلاصه اومد منم خواب بودم رفتم دسشویی دیدم ازم آب خارج میشه گفتم شاید ترشح زیاده اومدم بیرون دیدم دوباره آب ازم اومد به شوهرم گفتم کیسه آبم پاره شده بریم بیمارستان دوش گرفتم رفتیم بیمارستان اول nst گرفتن بعد کارای بستری رو انجام دادن قبل بستری شدن درد نداشتم بعدش دردام شروع شد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پناه🩷 مامان پناه🩷 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت دو
خلاصه فهمیدم بیمارستان امام رضا بیدردی نداره خیلی بیشتر وحشت کردم فشارم رفته بود بالا زنگ زدم ماما همراهم دلداریم داد گفت که اگه بیمارستان ۱۷ شهریور قبولت نکردن برو بیمارستان امام حسین منم به اون دانشجوهای داغونه بیمارستان امام رضا گفتم میخوام برم بیمارستان خصوصی با رضایت‌ خودم و همسرم اومد امضا کرد و از اونجا فرار کردیم،رفتم بیمارستان امام حسین معاینم کردن ۴ سانت و نیم بودم گفت یک ساعت پیاده روی کن دردات شروع بشه بیای منم پیاده روی کردم و همچنان درد نداشتم ماما همراهم خانم عادله حسینی بود که نتونست بیاد بیمارستان امام حسین و من از خود بیمارستان ماماهمراه گرفتم و گفتم حتما بیدردی بزنن واسم و گفتن از ۶ سانت بیدردی میزنن،دیگه رفتم معاینم کردن ۵ سانت بدون درد بودم که کیسه ابمو پاره کردن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ارسلان مامان ارسلان ۴ ماهگی
رفتم معاینه .نامه بستری داد .زنگ زدم ماما همراه گفت ساعت ۶ بیا گفت راه برو تا اون موقع بعد بیا هر دوهم ماما .هم دکتر گفتن تا شب ب دنیا میاد
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان زهرا مامان زهرا روزهای ابتدایی تولد
تایپ دوم
خب دیگه هرچی میگذشت بیشتر میشد و منم سریع حاضر شدیم و رفتیم بیمارستان حدود ۱ ساعت راه بود
البته اینم بگم به دکترم زنگ زدم و نبود شهر دیگه بود
خلاصه رسیدم بیمارستان و معاینه کردم میگفتن ن تو خشکی و ترشحه و اشتباه میکنی منم اون لحظه ابریزش نداشتم هرچی گفتم کیسه ابه گفتن ن اشتباه میکنی زنگ زدن دکترمم و اینو گفتن و دکترمم بر اساس حرف اونا که فقط میخواستن از زیر زایمان و کار در برن و بیمارستانم هیچ کس نبود خلوته خلوت بود دکترم گفته بود ان اس تیش خوب بود بره
دستگارو وصل کردن و یک دقیقه نشده گفتن خوب نیس برو چیزی برور بیا منم رفتم‌و خوردم و برگشتم گفتن برو دستشویی و بیا تا ان اس تی بگیریم اقا دستشویی رفتن همانا ک شلوارم خیس شدن همانا اومدم بیرون گفتم‌من خیس خیسم چرا نمیفهمین دوباره معایه کرد و گفت اره نشتیه ولی باز بهونه اورد گفت باید بری سونو و بیمارستان ما نداره و فلان و بهمان و تو قبلا جراحی داشتی نمیتونی زایمان کی و دکتر شیفتم میگه عمل نمیکمم و... و منو فرستادن بیمارستانی که اصلا فکرشو نمیکردم‌ا🤣امام رضا
ادامه.....
مشاهده ۲ پاسخ دیگر