۲ سال پیش دختر اولیم یهو مریض میشه بعد هزار مدل آزمایش و سونو سینی اسکن فهمیدم توده تو شکمش.. حتی از نخاع کمرش آب گرفتن که ببینن سلول سرطانیه یا نه. به جایی از بدنش زده یا نه‌ .. آخ بمیرم واسه آوینم همه بدنش سوراخ سوراخ بود. بچم ۴ سالش یود نمی‌دونست اصلا چی شده واسه چی یهو اینجوری شد. فقط گریه میکرد و ترسیده بود.. نگم از حال و روز خودم.. دلم می‌خواست خودمو بندازم جلو ماشین فقط بمیرم درد بچم نبینم. تو قسمت بچهای سرطانی بستری بود. اونارو می دیدم با اون وضع که یعنی قراره اوین منم ایقدر درد بکشه. از بس گریه و جیغ میزدم. مارو تو اتاق خصوصی گزاشتن که روحیه بجها دیگه خراب نشه. خلاصه اینکه دخترمو اورژانسی عمل کردن مجبور شدن یه تخمدانش در بیارن.اون توده کل تخمدان راستشو گرفته بود.. قرار بود اونو آزمایش بگیرن که بگن بدخیم یا نه.. یک هفته طول می‌کشید تاجوابش بیاد. خدارو به هرکی می‌شناختم قسم میدادم. تک تک امامارو. بچه هاشونو. هر کیو که بلد بودم به همدیگه قسم میدادم که جواب آزمایش بچم خوب باشه آوینم از دست نره. از این اتفاق فقط خانوادمون میدوتستن. شبی ک میخواست عمل بشه خالم خواب می‌بینه منو دخترم تو صحن‌امام‌رضاییم‌ یه خادم مارو راهنمایی میکنه میگه برین اون سمت بهتون غذا نذری بدن.. مطمعنم که شفای دخترمو امام رضا داد.. بعد ۱۰ روز جواب آزمایش اومد که توده خوش خیم بوده.. اون روز گفتم تا زنده ام تولدش شیرینی میدم. وفاتش نذری پلو مرغ..
فردام باید ۶ صبح بیدار شم و نذرمو درست کنم
فردا اگه جایی رفتین مراسمی دارین آوین منم دعا کنین

۲۲ پاسخ

ما براچی دعا کنیم
شما ک امام رضا بهتون نظر کرده باید برای ما دعا کنید
حتما برام دعا کن از امام رصا شفای پسرمو خودمو
بخواه
سلامتی همسرم
انقدررر گرفتاری دارم تو زندگیم ک غرق شدم

الهی 😢هرچی دارم از امام رضا جانمه
چشام پر اشک شد با داستانت
خدا واست نگه داره گل دخترتو😢
نذرت قبول حق عزیزم💓

ای جانم خدارشکر
نذرت قبول باشه عزیزم

نذرت قبول عزیزم

عزیزم نذرت قبول باشه، خدا رو شکر که دخترت حالش خوب شده، سر دیگ نذری برا منم دعا کن.....من از امام رضا ۲ سال پیش بچه خواستم بهم نداد......⚘️

اشکم در اومد😭

خداروشکر عزیزم که خوبه
منم روزی رفتم انتی بهم گفتن که پسرت عدد انتی بالاس احتمالا سندروم دان داره من انقدر گریه کردم از امام رضا خواستم تا سلفری خوب بشه یه پولی میدم
امام‌ رضا پسرمو بهم بخشید

موهای تنم سیخ شد...
بمیرم برای دل درد کشیده ت خواهر
الهی شکر که دلتو شاد کرد خدا
ایشالا سلامت باشه همیشه

عزیزم امام رضا نگه دارش باشه 🥺

بگردم‌برا دختر نازت ک انقد یویه خانوم کوچولو،امام رضا دست هیچ بنده ایو رد نمیکنه خوب جایی دلتو سپردی دلت قرص باشه انشالله اوینتم تنش سالمو دلش شاد باشه به حق امام رضا

خدا برات حفظش کنه چه سختی ای کشیدین هم خودت هم آوین
نذرتم قبول باشه گلم

قربون امام رضا برم 😭 ان شاالله دخترت دیگه همیشه سالم باشه

من از یک. سالگی دخترم این عذاب هارو. کشیدم تا ۵سالگش میدونم. چ. حال و. روزی داشتی خداروشکر که الان حالش خوبه نذرت قبول گلم. واسه دختر منم دعا کن دوباره عمل شد کم. خونی تالاسمی مینور داره حالا

قبول باشه عزیزم

ضامن آهو شفای کوچولوتو داد ان شاء الله خودشم صحیح و سلامت برات نگه داره عروسیش را ببینی

وای عزیژم چی کشیذی خداروشکر ک حالش خوبه دخترت

عزیزم امام رضا دوبارع بهت بخشیدش 🥲🤍انشاءالله همیشه تنش سالم باشه گلم.. نذرتونم قبول 🥲💕

عزیزم خدا برات حفظش کنه ایشالا همیشه سالم باشه نذرتم قبول باشع سر دیگ ما رو هم دعا کن

یا امام رضا...
خداروشکر بخاطر سلامتی آوین عزیزت
این روزا حال و روز خانواده منم خوب نیست بخاطر مامانم،لطفآ سر نذریت برا ماهم دعا کن😭

عزیزممم خداروشکر آوینم سالم و سلامت

من و همسرمم به امام رضا خیلی ارادت داریم هرسال تولدش نذری میدیم

عزیزم نذرتون قبول خداروشکر دخترتون شفا پیدا کرد

عزیزم بغض کردم خدا بچه هاتو نگه داره😭🥲یا امام رضاغریب

قبول باشه نذرت گلم

سوال های مرتبط

مامان ماهلین مامان ماهلین ۴ ماهگی
پارت سوم ....
روز موندم بیمارستان همراه واسه دخترم،هیچکس نبود من تنها بودم ،فقط همسرم میومد بهم سر میزد، مامانم دیسک کمرش شدید اذیتش میکرد نتونست بیاد خواهرمم پیش اون بود ، از طرف شوهر هم که شانس نیاوردیم کلا 🙃
من خیلی اون سه روز سختی کشیدم نه خوابیدم نه چیزی خوردم ،خونریزی داشتم فقط همسرم میومد پیشم
بعد از سه روز مرخص شدیم فرداش دیدم بچم بیحاله و شیر نمیخوره استرس گرفتم رفتیم دکتر گف چیزی نیس برید بیمارستان سرم وصل میکنن
رفتیم گفتن باید ازمایش بگیریم ،من نگران شدم ، گفتن باید بستری بشید گفتم برا چی
گفتن بچت عفونت داره 🥺🥺 الان که دارم تعریف میکنم بغضی میشم که چقدر سختی کشیدم
۶ روز هم بخاطر عفونت بستری شدیم و دوباره تک و تنها 😪🙃 همش سر پا بودم،بچم مدام گریه میکرد اصلا آروم و قرار نداشت،بعدشم که درگیر کولیک و شب بیداری و سرپا بودنه مداوم ، فقط همسرم هوامو داشت و کنارم بود دیگه هیچکس نبود جز خدا
الان که ۱۰۳ روز از زایمانم میگذره بدنم داغونه ،کمر درد ،زانو درد ، درد شکم،روده درد
اگه برگردم عقب هیچوقتتتت نمیرم سمت زایمان طبیعی، واقعا سخت ترین و بدترین چیزی بود که تجربه کردم تو زندگیم
این بود داستان زایمانم 😢
مرسی که وقت میزارین و میخونین ❤️❤️
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۱۰ ماهگی
خیلی حالم بده دوست دارم بمیرم اصلا نه خوشی بهم اومده نه هیچ اون از بارداریم اون از زایمانم سه بار شکمم وا شد این از اینکه همش خونم میرم تا خونه مادرم که بینمون یک ساعت راهه هر دفعه به چیزی میشه اون دفعه ماشین خراب شد ۷۰ ملیون خرجشه الآنم رفتم همش پیش بچم بودم بی‌قراری میکرد ۴۸ ساعت نخوابیدم رفتم تا مبل نشستم بچه رو شکم بود خسته شده بود به خواهرم گفتم برعکس کن به کمر این اومد برعکسش کنه یهو از دستش افتاد خورد محکم زمین فاصله اینقدر بود که تو عکس گذاشتم بعد شروع کرد گریه دو قطره هم بالا اورد( بچم رفکلاس شدید داره ) بعد یهو خوابید هر چقدر بیدارش کردم آب زدم بهش بیدار نشد با گریه بردمش دکتر
خواست بستری کنه چکش کنن بعد گفت دکتر نه بچه خوابه برو اگه بالا اورد غیر طبیعی بیارش منم اوردمش بیدار شد خندید بازی کرد ولی بالا اورد مثل همیشه خیلی خودش بالا میاره دیگه به شوهرم گفتم آوردم خونه کلیم حرف بارم کرد ولی هنوز نگرانم تروخدا بگین چه کنم؟😔
مامان پناه🍒 مامان پناه🍒 ۶ ماهگی
سلام امروز پناه روزمو ساخت 😂
صبح ساعت 6 چشام بسته بود تو خواب ناز بودم که شنیدم صدای آغو گفتن و غر زدن پناه از ته چاه میاد انگار 🤔
چون تازه 5 شیرش داده بودم خیالم راحت بود گشنه نیست 🙄
همین که چشامو باز کردم دیدم پناه غلط زده رو صورت افتاده داره تشکو میخوره و باهاش حرف میزنه 😐😐😐😐😐
یعنی اون لحظه هم ترسیده بودم که بچم از کی اینجوری تو این حالت بوده منه خیر ندیده نفهمیدم 😭😭😭
از طرفی خوشحال بودم که غلت زده😍
از طرفی خندم گرفته بود که چرااااا این غلط زده گریه نکرده من زودتر بفهمم به دادش برسم داشت خیلی منطقی با تشکی که تو صورتش بود صحبت میکرد و میخوردش 🤣🤣🤣🤣🤣
تازه دستشم مونده بود زیرش😶
سریع بلندش کردم تا چند دقیقه هنگ بودم به کنار 🤕داشتم همه جاشو برسی میکردم ببینم سالمه یا نه🤦🏾
دختر من همیشه یک شبه رشد میکنه 🤣🤣🤣
صبح بلند میشه یک حرکت جدید میزنه یه روز جغجغه میگیره دستش یه روز غلت میزنه یه روز قهقه میزنه انگاری شبا به روز رسانی میشه بچم🤣🤣🤣
مامان جوجه جان مامان جوجه جان ۹ ماهگی
مامان قندروزهای تلخ💙 مامان قندروزهای تلخ💙 ۸ ماهگی
تجربه ی ختنه به روش بخیه:
من خیلی راضی بودم بچها
از بیشتر کسایی که ختنه کردن پرسیدم اکثرا گفتن بخیه راحتر از حلقه اس
لیزری هم میگن عالی تره
میران که همون لحظه که ختنه شد فقط گریه کرد.
اونم بخاطر آمپول بی حسی بوده احتمالا چون دکترش تست بی حسی رو روش انجام داده بود و عالی بود ۴ تا بخسه داشت ک من فقط یکیشو بیرون دیدم ۳ تای دیگه داخل بودن ک بعد یک هفته دیدمشون که افتادن
مدام پماد تتراساکلین زدم و روزی تقریبا دو بار توی آب ولرم ب مدت ۱۰ دقیقه میذاشتم هربار که میرفتم بشورمش با صابون میشستمش
ولی میران چون پوستش بد بود دیر افتادن بخیه هاش
وگرنه که دیگه اصلا دردی نداشت خیلی راضی بودم
۲۸ روز تقریبا گذشته بود که یکی از بخیه هاش اصلا نمیوفتاد
چون گره داشت باید اونو با دست باز میکردم میکشیدم که میترسیدم
زن داییم که چندتا بچه داشت و تو این کار خبره بود کمک کرد و درش آوردیم اصلا نه گریه کرد نه خون اومد .تو این مدت هم اصلا نه ورم کرد نه قرمز شد ...فقط یه هاله زرد رنگ زیر پوستش درومد که اونم از پماد بود موقع شستوشو درومد
خداروشکر این مرحله به خوبی گذشت