خانوما امشب با خانواده شوهرم بحثم شد حالم انقدر بد شد ک دستو پاهام میلرزیدن اشکام می‌ریخت خیلی جیغ ‌کشیدم بعدش بچم خودشو سفت کرد الانم خیلی حالم بده اشکام بند نمیاد چیکار کنم دلم ب حال تودلیم میسوزه

عزیزم سر چی باهات بحث میکنن مگه؟
اگر چیز مهمی نیست به خاطرش گریه نکن اون بچه گناه داره..هفتت پایینه خطرناکه..گریه نکن و اهمیت نده بهشون
هر رفتار بدی هم کردن تو این مدت نمیخواد رفت و آمد کنی باهاشون تا اعصابت آروم بشه
همسرت دعواشون نکرد؟باید همیشه تو اینجور مواقع از همسرت بخوای کنارت باشه تا جرعت نکنن زن باردارو اذیت کنن

من موندم کافر هم باشه شرایط زن باردار درک میکنه چطور این قوم ظالمدرک نمیکنن مگر چقدر آدم باید پست بلشه

خدا لعنت قوم و خویش شوهر کنه ک خون ب جیگرمون کردن

آدم باردار واقعا هورموناش بهم میریزه و دلش به شدت نازک میشه زود گریه ش میگیره من واقعا اینطوری شدم کاملا یه آدم دیگه شدم

کلا آدم شوهرها تو بارداری آدم یادشون میافته که گریه آدم راه بندازند من یادم نمیاد سر بارداری دختر اولم چون اولی بود همون اول گفتیم به همه که اشتباه بود اینا لیاقت ندارند همون اول بفهمند مادر بزرگ شوهرم گیر داده بود اسمش بذار حنانه گفتم من دوست نداره هرسری میگفت بذار من میگفتم بابا من مامان بچه م بعدم آخر بارداری م جلو همه تو مردها گفته بود که شوهرم آغاز میخوره که اینقدر حرص خورد شوهرم داد گذاشت سرش که چرا جلو مرد ها میگی اونم چند بار بعدم بدشون اومد من گریه ۳ روز قبل زایمانم حالشون نمی‌کنم حالام گذاشتم بارداریم نزدیک انومالی گفتم دوباره گیر داده دختر بود بذار حنانه منم گفتم من دوست ندارم من ۹ ماه بچه را تو شکمم نگه میدارم اسمش شما انتخاب کنید نمیرم تو بارداریم خونشون حوصله حرص و جوش ندارم

عزیزم شوهرتو بگیر دستت قطع رابطه تا یه مدت بعدش کاملا سر سنگین هممون اینارو تجربه کردیم ومتاسفانه‌ باز هم پیش میاد 🙁

اینا جاشون درست وسط جهنم

اگه شوهرت ناراحت نمیشه باید قطع رابطه کنی من کردم گور پدرشون شوهرت بفهمه نمیدونه چ صدمه ای ب زن و بچش داره میرسونه مثل بارداری اول من الان دختر بزرگم قرص اعصاب میخوره همین جور داد و اشک منو در آوردن شیر با گریه دادم الان وضع بچم این شد خدا نمیگذره

الان بچه همچی رو متوجه میشه جیغ نزن عزیزم درکت میکنم منم تو خانواده وحشی رفتم ولی ب خاطر بچت چون می‌ترسه وقتی صدای بلند میشنده الاهی خدا ازشون نگذره پاشو برو یک دوش آب گرم بگیر حالت بهتر میشه ب خاطر بچت بیخیال شو خواهر

عزیزم تنها کاری که باید بکنی فعلا قطع ارتباطه تا هر وقت که انشاءلله به سلامتی بچه رو دنیا بیاری
الا هیچ چیزی مهمتر از خودت و بچه نیست
با شوهرت صحبت کن و با زبون نرم راضیش کن که فعلا نری دیدن خانوادش

منم دقیقا همیطور شدم میتونم کاملا درکت کنم

توهمین هفته تو بودم مشکوک شدم به مسمومیت و ختم بارداری ،توهمین وضع مادرشوهر چه بساطی گرفته بود برام الهی خیرنبینه خدا به دردی دچارش کنه که عزیزاش نگاهش نکنن.
خواستم بگم تنهانیستی

تو با این وزن نباید بحث میکردی شوهرت چیزی نگفت بهشون