دیروز یه تایپیک گذاشتم بد یه سریا میگن مامان سپهر پست میزاره جواب نمیده
واسه یه سری آدما
مثلا دیروز گفتم با بچه رفتن بیرون تنهایی واقعا سخته مگه گفتم بیا راجب لباسم نظر بده اونم نه با روی خوب با حاضر جوابی
گفتم ساک بچه شیرینی تو دستم با این کمر دردم سپهر تو بغلم سانت گرفتم اومدم پایین لغو شد با اون شرایط نیم ساعت نشستم تو ماشین ماشین بعدی بیاد. شلوارم بگ بود گیر کرد به پام داشتم سوار میشدم افتادم سپهرم افتاد روم ..
اولا که ما چون مادر شدیم نباید بریم بیرون ؟ باید التماس شوهر کنیم ماشین بده یا مارو ببره ؟ من ۱ ساعت اذیت شدم کمرم تا شب درد میکرد ولی خیلی بهم خوش گذشت روحیم عوض شد ...
بد اومده میگه تو عقل نداری مادر شدی نباید شلوار بگ بپوشی چرا ؟ چون مادر شدم باید شلخته بشم یا با شلوار کوردی بپوشم ؟ یا با دمپایی برم ؟؟
توروخدا انقد با حرفاتون دل کسیو نشکنید😒

۱۰ پاسخ

ربطی ب تیپ نداره والا من توخونه یبار شلوارک پام بود این پام ب اون یکی گف سلام گیرکردن ب هم داشتم میفتادم 😑😂
بعد خوندم پیامارو همه گفته بودن غرنزن😶😶اینا ک همجنس خودمونن و خودشونم مادرن اینجوری میگن چ توقعی از مردا داریم👎🏻

مگه شلوار بگ همون شلوار کوردی خودمون نیست🤔😂

توجه نکن ادما خیلی عجیب و پیچیده ان

کی این تاپیکو گذاشتی من ندیدم🧐🤨🤨
ولشون کن بابا
بعضیا فقط یه چیزی میگن، فکر نکرده
برام مهم نباشه

اینجا قضاوت خیلی زیاده عزیزم به دل نگیر
مثلا منی که دارم دخترمو از دست خوردن میگیرم خیلی سرزنش میشم

مادر شدی نباید شلوار بگ بپوشی🤣🤣🤣🤣🤣
این دیگ خیلی سم بود🤣🤣🤣

بابا ول کن یسریا کلا ردیو تعطییییییییل ....جواب اینارو نباید داد ...اره مادر شدی باید امل بشی ...ببخیال بابا

ی نفس عمیق بکش
به این فکر کن یک ساعت دیگه اصلا برات مهم نخواهد بود
پس الآنم نباید اهمیتی داشته باشه

بیخیال عزیزم در دهن بعضی آدمهارو هیچ جوره نمیتونی ببندی عادت کردن به مفت گفتن

اهمیت نده بابا

مقالات مرتبط

رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
رفتار با کودک حاضرجواب
رفتار مناسب با کودک حاضر جواب
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان جوجه رنگی مامان جوجه رنگی ۱۷ ماهگی
امروز برای اولین بار تصادف کردم .از پشت زدم به یه ماشینی .اونم رانندش خانم بود . بچمم تو ماشین بود یهو بچم افتاد حواسم پرت بچم شد از پشت زدم به یه ماشین .بچمو بغل گرفتم نمیدونستم چیکار کنم .خانوم پیاده شد اومد دید بچه بغلمه گفت با بچه رانندگی میکنی؟گفتم نه افتاد حواسم پرت بچه شد از پشت زدم به شما ازش معذرت خواهی کردم .چون بار اولم بود خیلی استرس داشتم .خانومه خیلی با متانت گفت عیبی نداره برو وای انگار دنیا رو دادن بهم .منم از پشت نگا کردم دیدم نه ماشین اون چیزی شده نه ماشین من .ولی برا بچم خیلی عذاب وجدان گرفتم چون ترسید .رفتم تو کوچه نگه داشتم نگا کردم دیدم چراغای جلوی ماشین ترک برداشته ولی نشکسته .همسرم اگه نکا کنه میفهمه تصادف کردم نمیخواستم بهش بفهمونم .البته زیاد نیس باید دقت کنی .با اینکه همسرم هیچی نمیگه هر بارم میگه تصادف کردی نترسیا ماشینه دیگه آدم خودش هیچیش نشه ولی بازم نمیخوام بدونه اونوقت هر بار ماشینو بردارم برم با خودش میگه نکنه تصادف کنه .الان سردرد گرفتم عذاب وجدان دارم اصلا حالم خیلی بده .ولی اون خانومی که زیاد جدی نگرفت و گفت برو خدا انشاالله تو بدترین شرایط به دادش برسه .تصمیم گرفتم برای امواتش یه چیزی احسان کنم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مهراد مامان مهراد ۱۶ ماهگی
خانومایی که پسر دارید یه سوال
شما الان و در آینده پوششتون پیش پسرتون چطوریه مثلا الان وقتی حموم میبریدش وقتی اونم تو حمومه خودتونم کامل دوش میگیرید بعد باهم بیرون میاید؟ یا مثلا تا کی پیشش شلوارکای خیلی کوتاه یا تاپ اینا میپوشید یا مثلا بولیز عوض میکنید
من مامانم رو این مسائل خیلی حساسه طوری که میگه از الان دیگه نباید من تو خونه مثلا تاپ بلند با شو‌رتک‌ بپوشم یا باید با لباس مهرادو ببرم حموم یا لباس عوض کردنی باید برم تو اتاق نظر شماام همینه؟ چون خودم حس میکنم حداقل تا دو سال خیلی متوجه نیست
مطمئنا درمورد این مسئله با مشاوری که که علم و آگاهیشو داره مشورت میکنم ولی الان دوس داشتم نظر شمارو هم بدونم
مشاهده ۲۳ پاسخ دیگر
مامان گل پسرها و بانو مامان گل پسرها و بانو ۱۵ ماهگی
باز من امدم با یه دل پر از گله 🥲
عصر با همسرم قرار شد شب بیاییم بیرون حالمون بهتر شه😏 ساعت 6ونیم بیدارش کردم تا ۷تو جاش بود من تند تند یه بچها رسیدم گفتم واسم یه کاپوچینو درست کن یکم سرحال شم با هزار مکافات بلند شد گقتم. نمیخواد ولش دیرمیشه من بدم میاد ساعت 8به بعد برم بیرون ساعت 7ونیم بود گفت اوکی بریم من میخواستم کیفو بردارم دیدم رفت تو حموم🤐
اولش با شوخی و خند گفتم بیا بیرون امدیم میری دیروز حموم بودی حالا چند ساعت دیر تر برو طر عین ناباوریم رفت جفت بچها خودشون خراب کردن هم بهار هم شهریار 😮‍💨رسما عصبی شدم رفتم ابگرمکن و خاموش کردم برق حموم هم خاموش کردم رفتم تو اتاق رختخواب هارا پهن کردم بچهارا تمیز کردم گوجه گذاشتم واسعه املت خونه را جارو مردم امد بیرون کلی داد و بیداد کرد منم کم نیاوردم کلی با هم دعوا کردیم این وسط پسرم خیلی رو مخم بود و ابجیشو میزد مجبور شدم بزنمش و دکمه ی من از همینجا خاموش شد همسرم تو حال بود من تو اتاق خواب شهریار داشت گریه میکرد شدید و من نمیتونستم از جام بلند شم اونم فک میکرد بچه پیش منه شاید یه ربع این بچه یه نفس گریه کرد و نیومد نگاه نکرد واقعا با من یا تو تخت داره گریه میکنه خلاصه بچه 20روزه رو به کبودی بود تونستم بلند شم شالمو سرم کنم کلیدو برداشتم امدم از خونه بیرون فقط گفتم دیگه کم اوردم
بخدا کم اوردم
الان میایین میگین خودت خواستی باردار نمیشدی
من گ. و. ه خوردم واقعا حالم خوب نیست کم اوردم زیر این همه فشار پسرم 3سالشه روانیم کرد با کاراش دخترم یکسالشه همش بغل میخواد پسرم کوچیکم کولیک و رفلاکس شدید داره دارم به خودکشیوفکر میکنم ولی بچهامو چیکار کنم یه حموم رفتنش شد جرقع واسعه از هم پاشیدن من
مشاهده ۲۳ پاسخ دیگر
مامان ساحل🎀🌸 مامان ساحل🎀🌸 ۱۳ ماهگی
ای مادررر
یکسال شده که تو در کنار منی
یکسال گذشت از وقتی که تو شکم من لگد نمیزدی و من نگرانت میشدم
یکسال شد که به دنیا اومدی و گذاشتنت رو شکمم و گریه نکردی من نگرانت شدم
یکسال گذشت که تو زردی گرفتی و من مردم
یکسال گذشت که ما باهم چه شب ها بیدار نبودیم فقط منو تو
یکسال گذشت از روزی که اومدی مثل برکت باریدی به زندگی ما

تو این یکسال من به خاطر تو مجبور شدم با خیلی ها بحث کنم با خیلی ها بجنگم که فقط از تو مراقبت کنم
از خودم راضی نیستم به عنوان مادر چون من مادر کم اعصابی هستم و شاید گاهی سرت داد زدم من مادر خوبی نبودم چون گاهی نیاز به استراحت و تنهایی داشتم و تورو به مادرجونات میسپردم
من مادر خوبی نبودم چون بعضی اوقات که حوصله نداشتم برات غذای خوب درست نکردم

درسته من مادر خوب و کاملی نبودم ولی تو برای من زیباترین و قشنگترین دختر دنیایی خدا برای ما حفظت کنه زیبای من
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان دلانا مامان دلانا ۱۶ ماهگی
خانما بچه های شما خم تو ماشبن بی قراری میکنن؟
دختر من از چند ماه پیش تو صندلی ماشین مینشست ولی الان چند وقته اصلا نمیشینه، همش جیغ میکشه بیاریمش بیرون، با اینکه کلی اسباب بازی براش میبرم، شعر کودکانه تو ماشین پخش میکنم ولی بازم حوصلش سر میره، یه مسیر یه ساعته دیوونه کرد مارو، با این شرایط اصلا نمیشه سفر رفت🥴😏
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان پسرم و تودلی مامان پسرم و تودلی ۱۳ ماهگی
بچم کالسکه داره اما برام سخته با کالسکه چون کالسکه ش دلیجانه احساس راحتی باهاش نمیکنم.ماشین شارژی هم داره که تو خونه بازی می‌کنه.یه ماشین چهار چرخ هم داره که مادر از پشت هدایت می‌کنه اما با اونم احساس میکنم بچه توش راحت نیس چون رو پلاستیک میشینه و بعد هدایتش و راه بردنش بیرون خیلی سخته.چند روز پیش یه سه چرخه دیدم خیلی راحتتتتت باهاش تو فروشگاه راه بردمش2میلیون به نظرتون بخرم براش؟
خیلی روان و راحت بود نظرتون چیه این همه چیز داره اونم براش بخرم؟
با وجود اینکه یه تو راهی هم دارم شاید اونم باهاشون بازی کنه نظرتون چیه؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان گل دخترا مامان گل دخترا ۱۲ ماهگی
حمام بردن بچه نوپا از نوزاد سختتره مگه نه؟
دخترم تو حمام یجا بند نمیشه تو تشت هم میزارم میخواد بیاد بیرون تو بغلمم خودشو میکشه که بره شیطونه میگه با این ماشین ببرم حمام😅
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان دوستمون💕 مامان دوستمون💕 ۱۲ ماهگی
تو این ساعت از شب باید شامم حاضر میبود
خونه تر و تمیز
خودمم با یه لیوان دمنوش یا میوه یا خوراکی مورد علاقه پای تلویزیون یا تو اینستاگرام دنبال مد و اینجور داستانا
باورم نمیشه از تک دختر لوس و ناز نازی خونه بابا اول تبدیل شدم به یه خانم خونه شاغل و الان یه مادر شاغل
الهی تن همه مامانای خسته سلامت باشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان اردلان و ارسلان مامان اردلان و ارسلان ۱۵ ماهگی
خانما لطفا بیاید نظر بدید
من واسه بچهام هنوز کالسکه نخریدم هر جا میرم با ماشین میبرمشون
صندلی ماشین گرفتم
بعد الان بچها بزرگ شدن غروبا میحوام ببرمشون بیرون
بنظرتون کالسکه بگیرم براشون یا از این ماشین های دسته دار
چون بچها بزرگ شدن و یکم دیگه راه میوفتن امکان داره تو کالسکه نمونن؟

از یه طرف هم نیخوام دوبار هرینه کنم هم کالسکه بگیرم هم ماشین
تنهایی هم فقط ماشین بیرون میبرمشون مثلا خونه مامانم اینا
پارک اینا حتما یه نفر با من میره

من دلم میخواد دوتا از این ماشین های دسته دار بگیرم
بازهم مامانا تجربه تونو بگید ممنون میشم کدومش بهتره🥺😍
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان ♥️ماهین مهراد♥️ مامان ♥️ماهین مهراد♥️ هفته شانزدهم بارداری
اومدم سونو...
با التماس و‌ اشنا بازی یه وقت گرفتم
فک میکنین چند هفته باشم!! 🤕😞😰 اصلا نمیدونم چه غلطی بکنم
با خواهرم نشستم تو ماشین فقط زل زدم به یه جا
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نفسم مامان نفسم ۱۵ ماهگی
سلام مامانا توروخدا هرکی می‌دونه جواب بده علائم شکستگی بینی کودک یکساله چیع پسرم دیروز از ماشین با سر افتاد پایین اولش از دماغش خون اومد و گریه کرد اما بعد نیم ساعت اروم الان یکم سیاه شده و ورم کرده لطفا جواب بدین شرایط عکس ندارم اگه ببینم لازمه اونموقع یه کاری کنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۱۳ ماهگی
دیگه واقعا رد دادم ـ صبح تا شب نق نق همش گریه همش نق ، شب هم بی خوابی ؟ چرا باید بچه من خواب نداشته باشه ! وقتی هم میخوابه سریع با یه پچ پچ بیدار میشه دیگه نمیخوابه ، ۲/۵ ساعته با ماشین داریم میچرخونیمش چون تو خونه نه رو پا نه تو بغل نمیخوابه 😭 واقعا چرا ؟ از همون روز اول تولد تا الان این مدلیه ، دیگه نمیکشم 😭
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پارسا مامان پارسا ۱۲ ماهگی
دیروووز کلی ناراحت شدم کلی با همسرم بحث کردیم کلی گریه کردم
پسرمو بردیم واکسن بزنیم بهداشت گفت پسرت افت وزن کرده قد نگرفته یه سانت قد گرفته از یه میلیون نفر یه بچه اینجوری میشه انقد به همسرم گفته بودن گفتن غذا نمیخوره بچت شما باید یه پیاله غذا بدین تو هر وعده اومدیم ماشین همسرم کلی دعوا کرد تو به این غذا نمی‌دی ارجاع دادن دکتر پیش دکتر کلی گریه کردم گفتم پسره من میخوره چون مریض شد وزن کم کرد
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان لیام مامان لیام ۱۵ ماهگی
لیام جانم .گل پسر مامان ،پارسال این موقع ،درست تو این زمان تو بدنیا اومدی .و دنیام رنگی کردی ،من با تو مادر شدم ،
خوشبختی واقعی رو فهمیدم
تو ذهنم کلی رویا برات کشیدم
چقدر زود یکسال شد ،با این مسیر سختی بود ولی پر از اولین های ناب مادر و پسری رو با تو تجربه کردم .
دردت به نفس مادر خیلی دوستت دارم
تولد یکسالگیت مبارک فرشته کوچولوی من 🥰🥹❤️✨🎉💛😘😘💋🫀💕💕💕💞
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دیناز❤🧿 مامان دیناز❤🧿 ۱۵ ماهگی
مادر بودن برام با اومدن بچه اولم آیناز شروع شد، اون لحظه که برای اولین بار صدای نوزادمو شنیدم،دنیام عوض شد...عشق ،ترس ،امید همه شون تو دلم جا شدند، فکر میکردم این نهایت احساسه دیگه بیشتر از این نمیشه عاشق شد،،،،،اما پارسال چنین روزی خدا بعد ۱۳ سال یه کوچولوی دوست داشتنی بهم داد به نام دیناز،با آمدنش دوباره مادر شدم فهمیدم که دل مادر جا داره برای دو تا عشق🥰جا داره برای دوتا دنیا ..دو تا خورشید..فهمیدم عشق مادر تمومی نداره ،تو اومدی نشونم دادی که قلب مادر دو تا خورشید را همزمان میتونه تو دلش عاشقانه گرم نگه داره ،با آیناز مادر شدم شروع قصه مادری ام بود و با دیناز فصل تازه ای ای شد که به من نشون داد: هیچ چیز ی توی دنیا قشنگ تر از دوباره مادر شدن نیست..دختر کوچولوی من تولدت هزاران بار مبارک❤❤😍😘
مشاهده ۵ پاسخ دیگر