تجربه زایمان طبیعی من
پارت دوم
ماماهای زایشگاه که دیگه از بس رفته بودم اونجا میشناختنم،گفتن این بار مث دفعات قبل نیست و زایمان میکنی.نامه ارجاع دادن برا بیمارستان مرکز استان که nicu داشت.منم هیچ اطلاعی نداشتم که با دو فینگر هم میشه بارداری رو ادامه داد همین که فهمیدم رحمم باز شده فک کردم دیگه به زودی زایمان میکنم.رفتم خونه دوش گرفتم و وسایلو جمع و جور کردم و منتظر موندم مادرم بیاد تا بریم بیمارستان.
اینم بگم من میخواستم 38 هفته و چند روز سزارین کنم که متاسفانه نرسیدم به 38 و هیچ امادگی برای زایمان طبیعی نداشتم و چون استراحت بودم هیچ ورزشی نکرده بودم.

خلاصه ما حدودای دوازده رسیدیم بیمارستان و پذیرش شدم و معاینه شروع شد.درد داشتم ولی زیاد نبودن.تا صب شدم حدود چهار فینگر.بعد اون پیشرفت نداشتم،هرچقدرم راه میرفتم فایده نداشت.طوری که پزشک شیفت میگف ممکنه چند روز دیگه تحت نظر بتونی پیش ببریش.
شیفت که عوض شد دکتر بعدی گفته بود کیسه آبمو بزنن.
من جفتم قدامی بودم.خیلی تلاش کردن طی تایم زیاد کیسه مو زدن.میگفتن یچیزی مث سرکلاژ جلوشو گرفته دستمون نمیرسه،نمیتونیم پاره ش کنیم و...
خلاصه کیسه مو زدن و بعد اون دردام شدید تر شد.

۲ پاسخ

احساس میکنم دکترای بیمارستانه بی انصاف بودن اخه دوست من ۳۴ هفته دو سانت باز شد با درد شدید و باز شدنشم ادامه داشت یواش یواش ولی دکترش تا ۳۸ هفته نگهش داشت با استراحت و دارو

رفتی طالقانی؟

سوال های مرتبط

مامان آقا کوروش🫀 مامان آقا کوروش🫀 ۷ ماهگی
مامان عشق مامان عشق ۹ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی (قسمت اول)
تاریخی که دکتر برای زایمان به من داده بود ۲۱ اسفند بود، نه قبلش و نه اون روز علائمی از زایمان نداشتم. هر روز پیاده روی و ورزش میکردم ولی خبری نبود.
روز دوشنبه در حالی که ۴۰ هفته و ۶ روز بودم، ترشح قهوه ای رنگ دیدم، یکبار صبح و یکبارم ظهر، به همین دلیل نگران شدم و رفتیم بیمارستان، دکتر معاینه کرد و همه چیز خداروشکر خوب بود ولی دهانه رحمم همچنان بسته بود‌‌. دکتر بهم گفت که بهتره اونشب بیمارستان بمونم تا تحت نظر باشم. در طول شب چند بار هم شرایط من و هم بچه رو چک کردن. فردا صبح دکتر بهم گفت اگه موافقم القا زایمان رو کم کم شروع کنن، بهش گفتم بهتر نیس که صبر کنیم تا چند روز دیگه شاید به طور طبیعی دردام شروع بشه، که گفت بعید میدونه البته میتونن صبر کنن ولی من باید بیمارستان میموندم تا تحت نظر باشم. راستش منم نمیخواستم ریسک کنم که یکوقت خدای نکرده شرایط بچه وخیم بشه و به حرف دکتر اعتماد کردم و با توکل به خدا القا زایمان رو صبح سه شنبه شروع کردند. روشی که استفاده کردن، یک وسیله ای که سرش بالون طور بود رو وارد واژن و رحم کردن و اونجا بازش کردن تا به صورت مکانیکی دهانه رحم باز بشه. یکساعت بعد از به کار گذاشتن بالون، انقباضات من شروع شد، شدتش از ۱۰، حدود ۷ بود، منظم بودن ولی طولانی نبودن‌‌. حدود ۶ ساعت این انقباضات رو داشتم ولی یکباره قطع شد،دکتر معاینه کرد و گفت که حدود سه سانت باز شدم و تا فردا منتظر میمونیم که ببینیم چطور پیش میره. تا فرداش من انقباضی نداشتم و وقتی دکتر معاینه کرد همون سه سانت بودم، دکتر بالون رو در آورد و قرص تجویز کرد که دردام شروع بشه، که هر دوساعت باید میخوردم، از صبح تا غروب ۵ باری قرص خوردم ولی بازم دردی نداشتم.
مامان آوین🎀💖 مامان آوین🎀💖 ۳ ماهگی
تجربه من از زایمان
من قبل اینکه زایمان کنم خیلی دوس داشتم طبیعی زایمان کنم سونو ۳۲ هفته رفتم گفت بچه سفالیکه دیگه سونو نرفتم مامای خصوصی گرفتم بهم ورزش داد و گفت پیاده روی کنم و اینکه دیگه لازم نیست برم پیش دکتر خودش منو معاینه کرد یه بار گفت لگنت خوبه بار دوم گفت بد نیس که کاش میرفتم دکتر هم معاینه می‌کرد سونو هم کاش ۳۷ هفته میرفتم من ورزش ها رو بعضی روزا انجام می‌دادم دیگه وقتی همه کارام رو انجام دادم روز بعد با ورزش و پله نوردی کیسه آبم باز شد رفتم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن ۱ سانت بازه که مامای خودم آخرین بار گفته بود ۳ سانت بازه زنگ زدم بهش گفتم اونم با پرستارا صحبت کرد قرار شد ۴سانت که باز شد بیاد خلاصه منو بردن لیبر یه ماما اومد منو معاینه کرد هنوز درد نداشتم گفت اگه تا ساعت۱۲ دردات شروع نشن آمپول فشار میزنن دیگه ورزش بهم داد انجام دادم ساعت ۱۰ یا ۱۱ بود آمپول فشار زدن ساعت ۱۲ بود معاینه کردن ۴ سانت باز شده بودم زنگ زدن ماما اومد منم چون آمپول فشار زده بودن دردام شروع شده بود خیلی شدید بودن جوری که نم میتونستم بشینم نه ورزش کنم خلاصه ماما اومد معاینه کرد که من تازه اونجا فهمیدم معاینه چیه😑با هر سختی بود معاینه شدم چند بار ورزش هم خیلی سخت بود انجام دادنش که اونجا پشیمون شدم از انتخاب طبیعی کاش رفته بودم سزارین خیلی بهم گفته بودن نرو طبیعی پشیمون میشی گوش نکردم خلاصه بعد کلی درد کشیدن و معاینه شدن فول شدم که آخر معاینه کردن من چون بچه بجای سرش صورتش تو کانال بود دکتر کشیک اومد منو اورژانسی سزارین کرد اینطور من هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین شدم ولی اگه برمیگشتم عقب اصلا زیر بار زایمان طبیعی نمی‌رفتم خیلی سخته
مامان إلا🩷 مامان إلا🩷 ۱ ماهگی
«پارت اول تجربه زایمان طبیعی و سزارین با هم »
من چون چند هفته پیش رفته بودم دکتر بهم گفتن که انقباض رحم داری شاید ممکنه زایمان زودرس بشی یا کیسه آب پاره بشه خلاصه ترسیدم و با هزار جور استرس و آمپول و هر شب شیاف گذاشتن به ۳۶ هفته چند روز رسوندم بعد....
روز ۲۹ آبان بود که من درد های عجیبی داشتم چون میدونستم انتقباض داشتم دیگ بیشتر میترسیدم هی میومدم و میرفتم آروم و قرار نداشتم خودمم می‌فهمیدم بدنم یه جوری شده ساعت ها رفت عصر شد و داشت بیشتر میشد دردم ولی من به روی خودم نیاوردم و به کسی چیزی نگفتم رفتم لباس های همسرمو اتو بزنم دیگ اون وسط ها یهو یه جیغ زدم یه دردی بهم اومد و شکمم گرفت و همونجا رو زمین موندم شوهرم اومدو خیلی ترسید نمی‌دونم دلیلش چی بود که من ن تونستم بلند بشم نه راه برم انگار پای چپم شل شده بود و حس نداشتم تکون میخوردم واژنم درد می‌گرفت بعد شوهرم منو بغلش گرفت یعنی نمی‌تونستم پاشم گذاشت تو اتاقم تو تخت یکم استراحت کردم شیاف گذاشتم بعد چند ساعت باز همون. درد و فریاد ها به دکترم زنگ زدیم گفت اگه اینجوریه باید برید بیمارستان خلاصه زودی وسایل اینا رو جمع کردیم و رفتیم بیمارستان صولت چون تصمیم گرفته بودم اونجا زایمان کنم همین که رسیدم منو بردن اتاق زایمان و معاینه گفتن باید ان سی تی بگیریم گرفتن و اولش بدون هیچ حرفی زودی منو معاینه کردن که گفتن آره یه سانت باز هستی دیگ چند ساعت تو اون اتاق موندم زیر دستگاه تا گفتن علایم زایمان داری باید بری بیمارستان کوثر چون ممکنه بچه زود بیاد ما اینجا دکتر اطفال نداریم که بالای سر بچه باشن خلاصه کاغذ و نامه دادن رفتیم بیمارستان کوثر

ادامش رو تو پارت بعدی میزارم🫠🫶🏻🥲