سلام مامانای عزیز،خواستم یکم درد و دل کنم🥲
چرا هرچی میریم جلوتر سخت تر میشه اخه.بجای اینک اروم تر شه،بدتر میشه،کافیه از پیش بری یا متوجه غیبتت بشه شروع به گریه میکنه،یا اینک همش بغل میخواد.ینی کی قراره اوضاع روبه راه شه تروخدا یکم امید بدید بهم.واقعا خسته ام🥲

سلتم من از مادری که یه بچه ی ۱۳ ساله هم داره این پروسه هی بری جلوتر بیشترم میشه🤣🤣🤣

الهییییی شرمنده که نمیتونم امید بدم تاپیک دیروز منم همین بود دیروز در ی لحظه کاملا ناامید با ی بغض بزرگ‌ نشسته بودم حالم بد بود ولی انقدر دیدم همه مامانا همین مشکل رو دارن الان آرومم 😂😂😂

پسر من ۱۱ ماهشه به معنای واقعی پورم کرده ولی خب چاره چیه بچست دیگه متوجه نمیشه که

دختر منم خوابش قبلا خیلی بهتر بود الان چندوقتیه شبا هر نیم ساعت بیدارم میکنه .واقعا مغزم نمیکشه دیگه

وای من که الان پسرم بغلیه انگار کونش میخ داره اصلا زمین نمیمونه فکر کردم بزرگ بشه بهتر میشه

من موندم چ بچه های نسل جدید اینجوری دارن درمیان ب قول ی نفر میگ این همه بچه میوردیم بزرگ میشدن نمی‌دونستیم کی دارن بزرگ میشن الآن واقعا ی بچه بزرگ کردن خیلی سخته هم اعصاب میخواد هم صبرزیاد ولی درکل خداروشکر همه اینا میگذره وقتی میگن بهشت زیر پای مادر براهمینه دیگ

من دیشب دیگ داشتم گریه میکرد خدایا ناشکری نمیکنیم ولی واقعا سخته مادربودن🥲🥲

چون الان اضطراب جداییشون شروع میشه تا ۸/۹ماهگی شدید میشه بعد کم کم بهتر میشن

عزییییییزم اینکه دیگه میشناستت و بهت وابسته شده می‌ترسه تنهاش بزاری از این لحظه ها استفاده کن بغلش کن بزار آرامش بگیره بزرگترین نعمتی که خدا داده اینکه بچه در آغوش مادر آرام میشه وقتی بزرگ بشه دیگه مستقل میشه و حسرت داری ک‌کاش بتونی مثل بچگیاش بغلش کنی این روزاهم میگذره اما سعی کن نهایت لذت رو ببری

یکم راه بیفتن بهتر میش عزیزم تحمل کن

ای وای خدا به دادمون برسه

برای همه همییینه مادر جان
دیگه کم کم اضطراب جداییشون شروع میشه رفته رفته بدترم میشه
صبووووور باش

عزیزم متاسفانه نمیتونم امید بدم چون واقعا الان عمیقا دلم برای ۶ ماهگیش تنگ میشه
هرچی میریم جلوتر سخت تر میشه من دیگ میشینم گریه میکنم