خواهر ززن دایی شوهرم اومد خونمونم صبح خدا مرگش بده بچش سرما خورده بود اونو برداشته آورده اینجا بچش یکسره سرف میکرد دعا کنید که بچمو نگیره تازه از بیمارستان اومدیم بیرون ریش درگیر شده بود ۷ روز تزریقی گرفته ۷ روزم خوراکی....اعصابم بهم ریخته بود دلم میخاست فقط از خونه بیرونشون کنم...مامانم گفته بود بهش که بچه بستری بوده و مریضه واز بلند شده بچه سرما خوردش رو آورده

عزیزم بچه رو ببر تو اتاق ..درها پنجره هارو باز کن ...اسفند دود کن بزار دودش تو خونه بپیچه ..یکم پیاز قاچ کن بزار کنار بچت ..میکروب سرماخوردگی رو جذب میکنه...

اینجور نفهما رو باید ادب کرد
شوهرت چیزی نکف؟
رک بگو بچم تازه مرخص شده بچت مریض نیا

خواهر زندایی شوهرتون باهاتون رفت و آمد داره؟ من بودم خیلی رک میگفتم.. عزیزم بعضی ها شعور ندارن باید خودت بهشون بگی

با اینجور آدما نباید رودروایسی کن
رک بهشون میگفتی نیان یا برن
اگه ناراحت هم میشدن بدرک..
چی مهم تر از سلامتی بچه ت هست مگه

به دلت بد راه نده انشالله که چیزی نیست.ولی باید از اول به همه میگفتی چون ریه پسرم حساسه یک مدت باید قرنطینه باشه

حالم از این جور آدم های نفهم و بی درک بهم میخوره والا پای بچه آدم وسط باشه باید رک بود نه اینکه خجالت کشید چون اون میره خونه خودش ولی اذیتش واسه ما ها هست واسه همین از همون اول باید فهموند ناراحت هم بشه عه به جهنم

یعنی انقدر بدم میاد از آدمایی که برا نفهمیدن تمام تلاااششون رو‌میکنن
ماهم یکی داریم اینجوری من رک‌ میگم نیا چون بچم مریض میشه بعد سرفه میکنه صداش گرفته میگه نههههه خوب شدم نهههه حساسیته بابا
بعد پا میشه میاد منو بیچاره میکنه

بچتو میزاشتی تو اتاق بیرونش نمیاوردی میگفتی دکتر گفته توجمع نباشه تا خوب شخ

واقعا چه آدمای بی فکر و بیشعوری پیدا میشنا عیب نداره عزیزم تو به دلت بد راه نده