۸ پاسخ

خوب کاری کردی تازه دیر اقدام کردی باید همون دفعه اول میگفتی ،،،،

خوب کردی وقتی حرف مادرشو گوش نمیکنه توهم هیچی نگی بدتر میکنه

خوب کاری کردی

مهم نباش اگه خدایی نکرده پسرت یه چیزی بشه تا آخر عمر خودت پشیمون میشی که چرا چیزی نگفتی

کلا هر بچه ای خواست بچه تون بزنه همون اول با قاطعیت و مهربانی بهش بگید که نباید بزنی

من بودم‌جرش میدادم

همون دفعه اول باید جرش میدادی

کارت خوب بود اول باید دعواش میکردی

سوال های مرتبط

مامان hamta مامان hamta ۲ سالگی
مثل همیشه دلم گرفته ولی امشب تپش قلب دارم از پشت شونم تا کل دستام درد میکنه. دخترم پیش عمش بود اوردش خونه دختر جاریمم باهاش بود همتا گریه کرد که دختر عموشم بیاد اومدن بالا بازی کردن عموش اومد دخترشو ببره انقد دخترم به عموش چسپیده بود که با خودش بپردتش ولی اصلا نه تعارفی نزد نه هیچی دخترم چنان گریه و جیغ میکشید نزدیک بود غش کنه ولی عموش نبردش بخدا من ضعف کردم سرش و زد به در جیغ میکشید عموش رفت تا نیم ساعت همتا جیغ میزد دستشو فشار میداد دندوناشو به هم میکشید کل بدنمو و از عصبانیت گاز گرفت که الان جای دندونش رو بدنم مونده موهامو کشید دستاش پر بود از موهام انگار فشار عصبی بهش وارد شد تا حالا اینجوری ندیدمش انقد جیغ زد گوشع لبش پارش کل لباسم خونی شد .دارم با گریه مینویسم امشب احساس کردم دخترم دیوونه شد احساس کردم جنون گرفت .پا به پاش گریه کردم.از بردارشوهرم و دخترش متنفر شدم چرا انقد دخترم زجه زد حداقل یه دور با ماشینش میگردوندش تا لحظه خوابش هی میگفت بریم عمو .حالم ازشون به هم میخوره .اینجاش منو سوزوند با گریه ویس فرستادم واس شوهرم قضیه رو گفتم حتی جای دندون گرفتن دخترم و رو بدنم فرستادم .حتی فیلم از جیغ زدنای دخترم فرستاد فقط نوشت چقد این دختر بد عادت شده .خیلی سوختم امشب..و
مامان شاهین مامان شاهین ۱ ماهگی
من پسرم چند روز دیگه دو سالش میشه و پسرعموش ۱۰سالش
بعضی موقع ک داخل حیاط هستن سرپسرم داد زده چیزی بهش نگفتم چند شب پیش باز خونه مادر شوهرم بودیم پسرم دخترعموشو ک یه ماه از پسرم کوچکتر بود هول داد خیلی دوستش داره همش بغلش میکن پسرعموش دوباره سرپسرم داد زد با صدای بلند خواهرشوبغل کرد بعد من اونجا بودم مادرشم بود خواهر شوهرم گفت بهش حق نداری تا پدرمادراشون هستن سر بچه کسی داد بزنی اوایل اینجوری نبود اصلا پسرم با خواهرش بازی میکرد دعوا میکرد چیزی نمی‌گفت الان مثل یه آدم بزرگ رفتارمیکن حتما مادرپدرش بهش گفته ک پسرمن این کارکرد تو ام از خواهرت دفاع کن وگرنه قبلا اینجوری نبود تا امروز دوباره دیدم سرپسرم داد زد گفتم داد نزن سرش تو بزرگی اینا متوجه نمیشن دیدم مادرشوهرم میگه پسرعموش گفتم هرکی باش حق نداره تا پدرمادرش هست دادبزن سربچم سرخواهرخودش هرچقدردلش میخواد داد بزن اما بچه من اجازه نداره مادرشوهراز پشتش گفت عمو عمه سرتو اصلا دادنزدن گفتم تا اونجایی ک عقلم رسیده ازگل نازکترنگفتن حالا شاید کوچیک بودم اونم پدرمادرم هست قرار نیست هرکسی از راه برس حرف بزن دیگه چیزی نگفت مشکل اینجاست هممون تو یه حیاط زندگی میکنیم واقعا خسته شدم از اینکه هرروز بیدارمیشمو میبینم دورم محفوظ نیست سریع پسرم می‌ره داخل حیاط تا یه کاری میکن همه صداش میکنن دست نزن اینجوری نکن هزار حرف دیگه این جاریمم تازه آمده هردوتاشون مال یه محله هستن باهم بیرون میرن پارک میرن اصلا نمیگن تو میایی نمیایی اگه مراسم ختمی چیزی باش اصلا ب آدم نمی‌گم واقعا غریبه غریبه
مامان دلانا🩷 مامان دلانا🩷 ۱ سالگی
خانما یه نظری بهم میدین بگین که شما جای من بودین چیکار میکردین
دخترم یک ماه دیگه میشه دو سالش یدفعه غذا هارو از تو بشقاب چنگ میزنه یا بشقابو چپه میکنه دعواش کردم فاییده نداشت به خوبی گفتم فاییده نداشت
بازم با صحبت و حرف میگم اینکارو نمیکنه ولی دعواش که میکنن دوباره تکرار میکنه
امشب خونه مادر شوهرم بودیم دخترم بشقاب پدر شوهرمو چپه کرد توش پست تخمه بود گفت چرا اینکار کردی فلان گفت شما هیچی بهش نمیگین من یودم دوتا میزدم پشت دستش دو یواش زد پشت دستش
دوباره سر سفره شام ابگوشت داشتن تموم کرده بودن دخترم دوتا لقمه ته ظرف خودش بود پرتش کرد پدر شوهرم دعواش کرد دلانا دعواش کنی بدتر لج میکنه
دوباره رفت یه کاسه رو پرت کرد توشم یدونه سیب بود با یکم اب
پدرشوهرم سه تا محکم زد رو دست دخترم تق تق صدا میداد
بچم گریه شد اینقدر گریهههههه کرد
منم هیچی نگفتم فقط دلم طاقت نیاورد گریم گرفت 😔😔
چیکار کنم میدونم کارش اشتباه بود ولی بچه اینقدر رو که نمیزننن