شام پسرک
پلو و ماهیچه پختم خورد و الآن رفته با باباش بخوابه.
خودمم تازه کتاب و جزوه هارو دراوردم که شروع کنم به درس خوندن.
خیلی خیلی خسته ام اینروزا.
هنوز سیستم بدنم به این سبک زندگی و سرکار و دانشگاه رفتن و مادری کردن عادت نکرده بعد از این وقفه ای که برای بارداری و زایمان و بچه داری داشتم دیگه روتین سابق قبلی رو فراموش کردم.
جسمم خسته روحم خسته مغزم خسته...
تو رویاهام خونه ای دارم کنار خونه مامانم؛ مامانم رو سرطان لعنتی ازم نگرفته؛ ایلیارو گاهی میذارم پیش مامانم و خواهرم و خودم میشینم به درس خوندن و استراحت کردن. درحالیکه شام خوشمزه مامان آمادست و خیالم از شام ایلیا راحته دراز میکشم و کمی کتاب میخونم.
ولی حیف که تمام اینها برام یک رویاست.
خلاصه اینارو نوشتم که بگم اگه این شرایط رو دارین اگر مامانای عزیزتون در قید حیاتن اگه کسی رو دارین که یکساعت کوچولوهاتونو نگه داره به کاراتون برسید خداروهزاربار شکر کنین و بدونین خیلیااااا در حسرت این شرایطن...

تصویر
۱۸ پاسخ

عزیزم منم تا حالا نزدیک مادرم بودیم حالا قراره دور بشم حدودا ۱۲ ساعت البته با هواپیما ۱ ساعت
واقعا سخته
و اینروزا خیلی خوابشونو میبینم
خیلی دلتنگم
تو چی میکشی پس؟
خدا صبرت بده😔

سلام عزیزم
ممنون از پیامی که نوشتی تلنگری بود که بیشتر قدر مامانم رو بدونم
هرچند که منم دورم و هر دوماهی نهایتش ببینمشون...
روح مادر عزیزت در آرامش

وقتی بود چقدرهمه چیز بی اندازه و بی نهایت خوب بود 💔😔

یاد مادرم افتادم و منی که شرایط شبیه شما رو دارم🥺🥺

خدا رحمت کنه مادرتو عزیزم خیلی ناراحت شدم 🤍یسوال داشتم /شما با این همه چالش و مشغله رابطتون با همسر چطوریه ؟تنش زیاد ندارین ؟ واقعیت منم چون سرکار میرم و بچه شیر خودمو خورده و نگران آینده و ادامه تحصیل و غیره هستم /خیلی بحث و تنش دارم با همسرم و انتظار کمک /هرچند همسرمم خودش از صبح تا عصر سرکار و خسته میاد خونه

سلام من ۲۲سالمه شاگرد اول تجربی بودم ولی کنکور ندادم و ترسیدم الان میخوان بعد سع سال انسانی بخونم با بچه
هدفم مستقل شدن و استخدام فرهنگیانع بنظرتون میتونم ؟

خدا رحمتشون کنه
این خستگی ها تموم میشه شرایطتت خیلی بهتر میشه
تازه مگه برگشتی به کار ؟

روح مادر عزیزتون و همه سفر کرده ها به دیار باقی قرین رحمت و آرامش ابدی 💔
منم دور از خانواده ام زندگی میکنم و تنها رفیقم هم اینجا همسرمه
ولی همیشه خدا رو شکر میکنم این تنهایی توفیقی بود که تونستم بچمو با توجه بیشتر و آگاهی بزرگ کنم و از این بابت راضیم
خدا بهتون سلامتی بده ❤

منم دلم مامانمو میخواد سرطان لعنتی اونو ازم گرفت اینم قسمت ما هست 😭😭😭

روح مادرتون شاد شک نکنید شما انقدر قوی هستید که راحت باهمه مشکلات کنار میاید

روح مادرت شاد،دختر با اراده و قوی🫂🌹💔

خداقوت
روح مامان عزیزتم شاد

ایول بهت واقعا
من تو کارای خونه ام هم موندم له له ام

چشمام اشکی شد.خدا بهت صبر بده عزیزم. تو از پس همه چی بر میای مطمئن باش🥲

بغض کردم با خوندن تاپیکت🥺
ولی امیدوارم خدا اینقد برات قشنگ بچینه از این ب بعد این روزای سخت یادت بره 😘
روح مادرتون شاد 💔

صدف جان روح مادر عزیزت شاد باشه 🥀قطعا که روزای سختی رو داری سپری میکنی دست تنها بدون کمک اما بدون نتیجه این همه سختی شیرین🌱موفق باشی عزیزم

تنت سلامت عزیزم، منم خواهر ندارم مامانمم نزدیکم نیست دست تنهام گاهی وقتا خیلی خسته میشم بیشتر از لحاظ روحی اما باز خدارو شکر

عزیزم روح مادرتون شاد امیدوارم بعد از تمام سختی ها طعم شیرین رسیدن به هدفات تلخی و سختی ها رو بشوره و ببره

سوال های مرتبط

مامان ایلیا مامان ایلیا ۱ سالگی
قطعا سختترین کار دنیا برای یک مادر زمانیه که هم شاغل باشه هم درحال درس خوندن هم بخواد یه مادر کافی برای بچه اش باشه.
امروز یه لحظه حس کردم دیگه تمام توانم تموم شده و دلم میخواست از شدت خستگی برم به یک خواب عمیق چندین ساعته در سکوت مطلق. تا ساعت یک و نیم دانشگاه اونم به زبانی که زبان فارسی نیست و در واقع زبان سوم هست که هزار برابر بیشتر انرژی میبره. بعدش بدوبدو رفتن به مهد و برداشتن پسری و بعدشم درست کردن یه عصرونه مقوی و یه شام درست حسابی برای پسر خونه.
همزمان کتاب خوندن برای پسرک و در اوردن صدای انواع حیوانات درحالیکه یه ایمیل کاری هم باید تنظیم میکردم. و مابین تنطیم فایلهای پروژه درحال ساختن اتوووسوس (اتوبوس) برای شازده بودم.
شام پسری گوشت تو شیشه بود تو خود همون شیشه و آب گوشت داخل شیشه شویدپلو و هویج هم درکنار گوشت پختم.
غذای موردعلاقه ایلیاست. و بیشترشو خورد البته ناگفته نماند که ناهار رو در مهد هیچی نخورده بود.
الانم پسری رفته با باباش بخوابه و من تازه باید تکالیف دوره ام رو انجام بدم. خدا به همه مادرا خصوصا مادرای توی کشور یا شهر غریب که دست تنها هستن توان هزار برابر بده.
مامان ایلیا مامان ایلیا ۱ سالگی
خب دوستان قول داده بودم تاپیکهای مربوط به معرفی کتاب بذارم براتون.
اینهایی که اینجا میذارم کتابهایی هستن که به نظرم از چندین نظر خوبن.
یکی جلد سخت دارن و بچه نمیتونه پاره کنه
دوم اینکه تصویرگری خوبی دارن
سوم هم موضوعیت خوبی دارن.
موردی که اول از همه تو سن بچه های ما مهمه اینه که با کتاب ارتباط بگیرن. بعضی بچه ها چون از سن پایین کتاب خوندن رو براشون شروع کردیم الان خودجوش کتابو دوست دارن ولی اگر بچه هاتون تو این گروه نیستن مهم ایجاد علاقه است.
هیچوقت لازم نیست متن کتابهارو بخونین براشون چون هنوز درکی از ریتم شعرها و حتی متن داستانها ندارن.
شروع کنین تصاویر کتابهارو بهشون معرفی کنین. مثلا بیا باهم جوجو رو پیدا کنیم. خودتون اشتیاق به خرج بدید. یا ازش بخواین تو یکی از صفحات عکس نی نی رو نشونتون بده.
اینجوری کم کم با تمام تصاویر کتاب و اسماشون اشنا میشه. درمرحله بعد میتونین وارد بحثهای تخصصی تر بشین مثل خوندن متن کتابها داستان سرایی از خودتون یا پیدا کردن رنگها و....
دوتا کتاب خوب هم این زیر عکسشو گذاشتم.
کتابهای مجموعه دالی بازی که برای آموزش فصلها عالین. پاییز و بهار هم دارن. ایلیا از سیزده ماهگی به کمک همین کتابها فصلهارو یاد گرفته.