اینجور که همه خانم هایی که با من زایمان کردن الان حامله ان منم وسوسه گرفتم مجدد حامله بشم بابا چه خبررررتوووونه زوووووده (به زبون شوخی بخونید)
حالا دور از شوخی من اصلا حوصله بچه داری ندارم دوست دارم خواهر واسه دخترم بیارم چون خواهر نعمته ولی توان روحی و جسمیشو ندارم نمیخوامم دیر بشه دوست دارم باهم بزرگ بشن فاصله سنیشون زیاد نباشه همو بعدها درک کنن ولی با اوضاعی که من دارم اصلا کششو ندارم شاید اگه تنها نبودم میوردم تو شهر غریب تک و تنها از عهده یکی به زور میام چه برسه دوتا بشن ...
کاش تنها نبودم مادر و خواهرام کنارم بودن 😓

برای من ناخواسته باردار شدم با قرص اورژانسی ولی میدونی الان میریم پارک دخترم چقد میره سمت بچه ها باهاش بازی کنن به همشون میگه آبجی ولی اونا نمیان پیشش چقد گریه میکنه میگم خوبه که باردار شدم نهایتش یکی دو سال دیگه همبازی میشن از تنهایی در میاد منم غریبم و تنها ولی دیگه چه میشه کرد دلم نیومد سقط کنم ترسیدم

ما چند وقته سر این قضیه با شوهرم جنگ و دعوا داریم من بچه نمیخوام شوهرم میگه من یه بچه دارم میخوام بازم خدایا چه کنم از سرش بره بیخیالم بشه

خیلی از زندگی خسته ام باردارم و حالم هیچ خوب نیست با بچه کوچیک اذیتم ولی دیگه قسمت این بوده

عزیزم منم مثل تومغزم نمی‌کشه واسه همون بچه دیگه نمیخام

وای من اصلا تا ۵ سالگی بچم بهش فک نمیکنم ماشالله به اونایی که حوصله دارن👌👌