۶ پاسخ

من مطب ۲ سانت بودم...با درد پریودی خیییییییلی خیییییییلی خفیف رفتم ان اس تی ۳ نزدیک ۴ بودم... دستگاهم درد ثبت میکرد.
مامائه میگفت مطمئنی دردت زیاد نیست😅😅

والا من کیسه ابم پاره شد کلی اب ازم رفت
بعد رفتم تست گرفتن معاینه کردن میگفتن نه کیسه اب نبوده😂
میخواستن ترخیصم کنن
معاینم کردن دردام شروع شد بعد میگفتن نه اینا دردا کاذبه
خلاصه ک با همه اینا فرداش زایمان کردم

دیگه عزیزم هفته ات خوبه که ترس از معاینت براچی بود اونو براهفته های مایینترمیگن معاینه خوب نیست
فقط جوابت که نمیخوام زایمان کنم😂😂

میدونم برا زایمان من خوردم ب شیفت ی دکتر وحشی ببین دکترا ولی بلد نبود معاینه کنه احمق خشک خشک و خیلس بد معاینه میکرد

خب چرا اینقدر مقاومت می کنی😅 دیگه به امید خدا میتونی زایمان کنی😍
انشاءالله سلامت بغلش بگیری عزیزم

دیوونه,😂😂ان شاءالله بسلامتی بغلش بگیری و زایمان راحتی داشته باشی

سوال های مرتبط

مامان لیانا🍓🫧 مامان لیانا🍓🫧 ۲ ماهگی
تجربه زایمانم پارت ۳((:


معاینه کرد و گفت س سانتی زود زود دستشووییم می‌گرفت گفتن هرموقع خاسی بری دستشوویی هم باید معاینت کنیم هم چسب اینارو باز کنیم خلاصه اون شب صبح شد با استرس و کلی فکدوخیال ک خدایا فردا چی میشه یعنی صبح شد روز چهارشنبه بود ساعت ۷ صبح صبحونه آوردن صبحونه خوردم و ی دکتر دیگ اومد معاینه کرد گفت بهم قرص بدن ی قرص سفید بود گفتم چیه گفتم زیر زبونت بزار واسه اینکه دردت شروع بشه ولی من همچنان درد نداشتم و ناهار شد و شوید پلو آوردن ناهارم خوردم🤣دیدم ی دکتر دیگ اومد ماما شرایطم بهش توضیح داد گفت بی‌حسیشو بزنید دیدم دکتر اومد با چندتا پرستار گفتن میخاییم بی حسی بزنیم بهت اپیدورال گفتم چرا گقتن چون بد دردت زیاد شد نمیتونی بشینی و تحمل کنی الان ک درد نداری میزنیم ک دردت گرفتم بتونی کنترل کنی نشستم رو تخت یکیشون از جلو گفت دستای منو بگیر دونفرشون هم پشتم بودن و امپول میخاستن بزنن ب کمرم گفتن اولش یکم میسوزه واقعا هم خیلی سوخت گفتن نفس عمیق بکش و درد گرفت دست منو فشار بده امپولمم زدن تموم شد یچیزی انگاری ت کمرم گذاشته بودن صاف نمیتونستم بخابم خیلی کمرم درد گرفت بد امپول ولی درد دیگ ای نداشتم صافم نمیتونستم بخابم دکترم هعی میگفت تکون نخور نوار قلب بچت خوب نیس گفتم بخدا نمیتونم وایسم از کمر درد کل کمرمم چسب زده بودن همش می‌میچسبید بدم میومد خلاصه ک کمر درد خیلی بدی داشتم یکمم زیر دلم درد گرفته بود بعدظهر شد ساعت ۴ اینا یکم بلندشدم ک برم دستشویی ماما گفت کجا وایسا معاینت کنم بد برو گفتم ترو خدا اروم از دیشب انقد معایینه کردین پدرم دراومد گفت یا دستشوویت نگهدار یا باید معاینت کنم بد بری خلاصه این معاینه ها پدرم دراورد