باورم نميشه
امروز جايي بودم يه خانوم كه خيلي به خودش رسيده بودو بو عطر ميداد
كنارم نشسته بود ٢ تا بچه خوشگل و نازم داشت.
به بچه هاش ميگفت امروز عصر بريد خونه مامان جون
من ميخوام برم دكتر اخر شب ميام
بعد بچه هاش رفتن چند متري اونطرف تر بازي كردن
تلفنش زنگ خورد گفت اره عصر ميام شهاب نيستش ماموريته
بچه ها ميذارم خونه مامانم
يه عالمه هم ناز ميومد تو حرف زدنش.
خلاصه قطع كرد. بچش اومد بهش گفت پلي استيشن برام بخر
گفت باشه. بچش كه رفت اونطرف تر گفت خيلي باباش پول ميده كه حالا پلي استيشن هم بخرم
گفتم دوست پسر داري؟ گفت اره يه مرد هست ٨ ساله باهاشم من شوهرم ماهي ٥٠ ميليون بهمون ميده بقيش ماموريت هست
٥٠ تومن جواب زندگي ميده؟ گفتم خونه مال خودته؟ گفت اره
گفتم خب ٥٠ تومن خوبه ديگه تو بچه داري نكن اين كارا
گفت نميشه كمه اصلا نيستش توجه بهم نميكنه
گفتم اگه بچه هات بفهمن تصويرشون به عنوان مادر ازت از بين ميره
گفت نميفهمن كسي تو اين ٨ سال شك هم نكرده . اونم فقط بامنه اونم زن و بچه داره حواسمون بهم هست
ماهي ٣ ٤ روز پيشتر پيشش نميرم .
خلاصه اينم اوضاع ما
با اين مملكت

۱۶ پاسخ

همین بی خانواده ها زندگی چن تا ادم ساده رو نابود میکنن خدا ازشون نگذره بخاطر خرجی بیشتر و ارایش بیشتر چشم بچه و زن بقیه رو گریون میکنن
بالاخره هم ی روز مشخص مبشه هیشوخت خورشید پشت ابر نمیمونه هم بچه های خودش ی عمر بدبخت میشن و بی ابرو و صدمات روحی و زندگی داغون اینده هم خونواده ی اون مرده بیشرف

بعد در ادامه
فهميدم شوهرشم خيلي مرد خوبيه خيلي عاشق زن وبچش هست
١٠ روز نيست٤روز هست
شغلش اينجوري بود
و نميدونم واقعا خيانت همه جورش كثيفه

بیشتر انگار خواستی خانومایی که به خودشون میرسنن خراب کنی حتما خودت ی بو گندو کثیفی که میخوای اینجور زنارو خراب جلوه بدی

از کمبود محبت و توجه رفته حتما دنبال ......کارش اشتباه هست ولی هرچی هم پول باشه نیاز آدم برطرف نمیکنه
ما تو زندگی بقیه نیستیم و ادمارو نمیشه از ظاهر قضاوت کرد نمی‌دونیم چی کشیده چی تو خونه و زندگی گذشته

وای خدا. خب بره سرکار اگه 50 ت جوابگو نیی. بیچاره شوهرش.

۵۰ ملیون ک خیلیم عالیه
چ آدمایی پیدا میشن

پیامتو خوندم و چقد قلبم ب درد اومد

همه چیز خرجی و پول نیس
یوقتایی زنا میرن دنبال مهر و محبت و توجه
اون خانومم احتمالا برا اینکه شوهرش همش می‌ره ماموریت و نیس که به زنش توجه کنه رفته دنبال اون کار
ولی بازم میگم کارش اشتباهه اون بچه ها گناه دارن

وااای چه بده ادم نباید به خاطر پول شخصیت خودشو و خونوادشو زیر سوال ببره چه معنی داره اخه این کارا ، خرجیت کمه مشکل داری جداشه بره با اون تا خیانت کنه

دلم برای شوهرش سوخت🥲🥲

فکر کن بری سرکار جون بکنی برای زن و بچت
هرماه خرجی بدی
و....

بعد زنت با یکی دیگه بخوابه💔


مرد هم غرور داره

گییی تو بختت شهاب گییی😑

برای خراب بازی هزار جور اسم می‌زارن
اون بدبخت برای کی می‌ره کار می‌کنه؟
چقد بدم میاد از اینجور آدما
خیلی زیاد شدن

رمان؟

تا دلت بخواد از این چیزا هست من شوهرم ماهی ی تومن نمی‌ده ولی اینکار نمیکنم

چقدر بد 💔

یا خداااااا 😧😧😧

سوال های مرتبط

مامان Nelin مامان Nelin ۲ سالگی
مادرا دیشب رفتم سوپری نلینم باهام بود یه خانم یه عروسک دلد نلین گفت تولد انام رضاس از طرف اقاس یه دخترخانمت ما به تموم بچه ها یه عروسک کادو میدیم این خیلی نگاه میکرد نلین ازش خوشش اومد منم ترسیدم سریع عروسک از دست نلین گرفتم و گذاشتم نایلون اخه ادم میترسه اعتماد کنه خلاصه خانم دنبالم اومد گفت میشه شما بچه کوچیک دارین کمک کنید بگین چی برا بجه ها بخریم گفتم من محسولات ماجان میخرم اخه سوپری چی داره چندتا غللت صبحانه برداشت گفت جطورن اینا بهش گفتم کدوم یرا چند ساله بعد گفت دلم میخاد دخترت بغل میکنم میشه منم گفتم زشت نلین دادم بغلش کرد ازبس دوسشداشت دوباره یه عروسک دیگه براش خرید دوتا غلات صبخانه بهش داد گفتم نه همون یکی کافیه خانم زور زور بردار گفتم باش برمیدارم وری یکیش میدم یه بچه دیگه تو ساختمونمون هستن بعد خانم گفت خب اینجوره همشا بردار پخش کن بین بچه ها گفتم اخه من این همه بچه نمیشناسم نهایتن دوتا سه تا بچه داریم گفت طوری نیست به هرکدوم دوتا بده کادو اقاس هیچی دیگه من اوردم و دادم بجه ها یه حسی بودا خانم میگفت خدا خواست شما واسته باشین بدین بچه ها ولی اونجا شوهرم خندش گرفت گفت اینقدر اصرار میکرد توام چسی میومدی نمیخام خخخخخخ ولی خیلی خوب بود یه حس خوبی بود از طرف امام رضا کادو دادن دخترم 🤩🥰😍
مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
خونه مامانم بودم ،خواهرمم بود با بچش،بچه اون ۴سالشه ،یه دو دیقه نگاهم از بچم رفت دیدم با ابپاش اب ریخته تو دوتا گوش بچم سریع با گوشپاک کن و دستمال پاک کردم گوش بچمو،بچم گریه میکرد دستمال رو رو گوش بچه اجیم گزاشتم و به بچم گفتم ببین گوش مهرادم پاک کردم که بچه اروم بشه ،مهراد بچا اجیم شروع کرد گریه کردن ،اجیم تو جمع که خاله ها و خواهرا بودن یه دفعه با اخم گفت چیکار کردی بچه منوووو ،گفتم کاری نکردم فقط دستمال رو دو طرف گوشش گذاشتم و به بچم گفتم ببین گوش اونم پاک کردم که آروم شد بچه ، خیلی ناراحت شدم از برخودش تو جمع ،دلم شکست یهو ،سریع لباس پوشیدم زنگ زدم تاکسی اومدم خونه ، هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی به خاطر بچه با من اینجوری حرف بزنه تو جمع،اصلا دلم نمیخاد مادرا خودشونو دخالت بدن تو بحث و دعوای بچه ها، ولی من فقط خواستم بچه اروم بشه فقط دستمال گذاشتم دو طرف گوش اون و گفتم مامان ببین گوش اونم پاک کردم ، تبه نظرتون کار من اشتباه بوده یا کار اون ؟؟ من باید چیکار میکردم؟ میخاستم بغضم نشکنه که سریع اومدم خونمون ،اومدم اینجا یه دل سیر گریه کردم ،شوهرمم امشب شیفت تا فردا صبحه،من تازه رفته بودم بمونم امشبو