۱۲ پاسخ

پسرمنم همینه وقتی باباش یکم صداشو بلندکنه به باباش.میگه دیگه نمیخوامت

محبت و توجه نمیبینه اینجوری میکنه بگو بیشتر براش وقت بزاره

وااااای پسر من گاهی ب شوهرم میگ مامانو بفروشیم ...
چون من زیاد حوصله بازی ندارم ولی شوهرم خیلی باهاش بازی میکنه

پسر من همه رو دوس داره به جز من🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
تا رفیقای بابامو میگه دوس دارم ولی تورو دوس ندارم
از منم جدا نمیشه هرجا میرم 😂😂😂
بچن نمیدونن چی خوبه چی بد
حساس نشو اصلا

والا پسر من باباش دعواش هم می‌کنه باز عاشق باباشه. وقتی با من تنهاست ب من خیلی محبت می‌کنه اما وقتی باباش هست با من لج می‌کنه و میگه من مامانو دوست ندارم . بابا تو هم دوستش نداشته باش. اما تحت هر شرایطی عاشق باباشه. نمیدونم چرا

چون کمتر باباشو میبینه انتظار داره همیشه پرمهر باشه بنظرم با شوهرت صحبت کن

نه دخترای من عاشق باباشون هستن واقعا

مثل دختر من

آره خیلی میگه چون از پدرش محبت نمی‌بینه

بیشتر منو نمیخواد تا باباشو

پسرمنم چندبار گفته بابارو عوض کنیم یه بابای جدید بیاریم درصورتیکه شوهرم بهترین بابای دنیاست بنظرم تو همه چی واسه پسرم بهترینه ولی چندبار یه کوچولو دعواش کرده اینجوری گفته پسرم

دقیقا دخترمنم همینه
همیشه هم قائم میشه که پیداش‌کنه.
با اینکه شوهرم خیلی محبتش بیشتر از منه ولی وقتی تذکر بهش میده دخترم میگه دیگه بابا رو نمیخوام
بنظرم چون خیلی خوبی و محبت میکنه اینجوری شده

سوال های مرتبط

مامان بهراد و برسا مامان بهراد و برسا ۴ سالگی
مامانا تو رو خدا بیایید خواهرانه و منطقی منو
راهنمایی کنید.
شاید از نظر خیلی ها موضوع  پیش پا افتاده باشه ولی تحملش برای من سخته
ما ۴ ماهه اومدیم توی خونه جدید اینجا بچه ها از صبح میان توی حیاط ساختمان بازی تا شب دنبال بچه منم میان که بره باهاشون بازی گاهی اوقات حتی واسه ناهار یت شامم به زور میاد توی خونه.
از طرفی بچه ها با دست فوش های بد میدن که متاسفانه پسرم منم میاد خونه میگه فلانی این کارو کرد.
چند روز پیش هم یکی از بچه ها جای خصوصی شو نشون داده بود.
امروز پسرمو صدا کردن که بره بازی من دیدم صدای بچه ها نمیاد بلافاصله پشت سرش رفتم پایین دیدم بچه ها دارن آروم صحبت میکنن پسرمو آوردم بالا و در رو قفل کردم الان که از پسرم پرسیدم چیکار میکردن گفت جای خصوصی شونو نشون میدادن.
من زیاد نمیزارم پسرم بره بیرون.
عصر همه خانما پایین بودن بهم گفتن نمیزاری پسرت بیاد بیرون منم گفتم بچه ها بی ادبن  خوشم نمیاد یاد بگیره یکیشون گفت منم بچه اولمو خوب تربیت کردم ولی سر دومی بیخیال هرکار میخواد بکنه آخرش یاد میگیره (این خانم مدیر مدرسه هم هست) یکیشون گفت بچه اوله حساسی واسه دومی خوب میشی.
ولی من ده تا بچه هم داشته باشم نمیتونم نسبت به تربیتش بی تفاوت باشم.
این مدت هم پسرمو چندتا کلاس ثبت نام کردم. عصرها هم شوهرم بره بیرون  ماهم باهاش میریم  که پسرم نخواد بره توی حیاط.
وقتایی هم که میره یا دنبالش میرم یا از بالا نگاهش میکنم.
ولی کم آوردم نمیتونیم جابه جا بشیم چون سر همین خونه کلی بدهی داریم.
دیگه نمیتونم زیاد برم از خونه بیرون با بچه کوچیک سخته برام.
خسته شدم
مامان Lia&Dia مامان Lia&Dia ۴ سالگی
بچه ها چرا من آرامش ندارم
مدام یه دلشوره ای ته دالم هست
یا بچه ها که میخوابم صبح تا شب رو با خودم مرور میکنم تا یه چیزی بالاخره پیدا میکنم که گیر بدم به خودم عذاب وجدان بدم که مادر خوبی نیستم یا چرا فلان موقع فلان چیزو به بچه گفتی با اینکه همش با خودم درگیرم و صبوری میکنم خودخوری میکنم ولی به بچه سخت نمیگیرم
ولی خب آدمیزاد یه وقتایی هم قبرش تموم میشه ولی این حق رو به خودم نمیدم

شوهرمم مدام غر میزنه یا مثل یه بچه کوچیک مدام رسیدگی میخواد یا از بچه داری م ایراد میگیره میخ لوسشون نکن تقصیر توعه که میچسبن بهت تقصیر توعه با هم دعوا میکنن تقصیر توعه فلان بیشتر
بخدا دارم دیونه میشم تحت این فشار

خدایا چقدر بچه پشت هم سخته
دختر بزرگمم وقتی دوسال و نیکش بود خواهرش دنیا اومد بهش گفتیم از بیمارستان آجی خریدیم برات به خاطر همون فکر میکنه بچه ها رو از بیمارستان می‌خرم وقتی با خواهرش بدرفتاری میکنه باباش میگه میبرم خواهران پس میدم اینم ناراحت میشه و گریه
امروز خیلی اذیتم کرد یه کم از کوره در رفتم گریه میکنه مامان منو پس ندی بیمارستان هاااا
منم گفتم مه کلم نه عزیزم هیچ وقت پست نمیدم بعدم گفتم بیمارستان بچه ها رو پس نمیگره فقط میفروشه

میخوام به زبون بچه گونه بهش بگم که بچه ها از شکم مامانشون میان چطوری بگم ؟!؟شماها چطوری گفتید😔

خیلی ناراحتم مدام فکر میکنم واسه یکیشون کم گذاشتم
😭