اوه شت تازه یادم افتاد😂🤣
یکی از لباس های عکس بارداریم سبز بود واسه همسرم هم کت و جلیقه بردیم اونجا بپوشه باورتون میشه الان لباس ها رو می ذاشتم تو کمد فهمیدم🤣😂😂
خیلی زود فهمیدم هااااااااااا
اینقد درگیر کایا‌ بودیم که اصلا بهذلباس همسرم فکر نکردم😂
خوبه پیرنش سفید بود هاااا

۱ پاسخ

خداقوت خواهر 😂😂😂
پیراهن سفید ب همه چی میاد خوب بوده

مقالات مرتبط

لباس بارداری چگونه باید باشد
لباس بارداری چگونه باید باشد؟
لیست سیسمونی نوزاد
لیست سیسمونی نوزاد با عکس ۱۴۰۴
انتخاب رنگ سیسمونی
راهنمای انتخاب رنگ سیسمونی اتاق کودک ۱۴۰۴
انواع ترشحات واژن در بارداری
انواع ترشحات واژن در بارداری+عکس ترشحات در بارداری

سوال های مرتبط

مامان کایا و داداشی👶 مامان کایا و داداشی👶 هفته سی‌ونهم بارداری
شوهر من خیلی باحاله😂🤣
یکی از عکس های بارداریم که با دکور بال فرشته بود گفتم عکس تکی بگیرن و و‌دوتاشم خیلی کیوت شد انتخاب کردم برای چاپ. همسرم میگه تو چرا عکس تکی گرفتی چرا نگفتی من و کایا هم بیایم پیشت 😂
میگم خب این دکور و ژستش تکیه نمیشه که بیای جلوی بال فرشته وایسی
میگه مثلا ما جلوی پر پروازت رو می گرفتیم🤣🤣😂 پس منم برم عکس تکی بگیرم با بال فرشته !
😂🤣😂🤣🤣😂
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان کایا و داداشی👶 مامان کایا و داداشی👶 هفته سی‌ونهم بارداری
کمممممممک😞🥹🥹
چند روز پیش همسایه پایینیمون اومد گفت اتاقمون نم داده از سمت شما ظاهرا مشکلی برای لوله کشیتون پیش اومده یه چک‌کنید ببینید چی شده دیگه همسرم اومد بهش گفتم رفت چک کرد دید لوله بالکن نشتی داشته !کلا از ته درش آورد و‌پلمپش کرد(حالا اناق کایا دقیقا پشت بالکنه و کمد دیواری اتاقش دقیقا همون سمتیه که شیرآبی بوده نشتی داده)این خونه سه خوابست و همه اتاق ها کمد دیواری دارن منم همیشه از نوزادی کایا هرچیزی اضاف میومد و دیگه لازم نداشتیم مثل لباس و وسیله ها هر کجا دستم می رسید می چپوندم(البته لباس ها رو می شستم تا می زدم می ذاشتم یه کیفی ).من واقعا اصلا یادم رفته بود لباس های نوزادی کایا رو دقیق کجا گذاشتم اصلا
خلاصه چند روز پیش من به همسرم گفتم اون کمد دیواری فلان اتاق رو چک کن فک کنم لباس ها اونجا باشه رفت یه ساک آورد تا یه مشت لباس بود همگی تمیز و مرتب ،منم شستم امشب اومدم تا بزنم بچینمشون تو‌کمد هی می دیدم از هر ست یه سری ناقصی داره🥲بعدا کاشف به عمل اومد بیشتر لباس ها تو کمد دیواری اتاق کایاست.همسرم کمد رو باز کرد تا اوه اوه بو نم میاد یه ساک درآورد چشمتون روز بد نبینه خیلی هاشون نم و لکه زرد گرفته بودن😖

چیکار کنم لکشون بره؟خیلی زیادن
یه تعدادیش‌که لک کمی داشت نشستم جای لک رو با دست صابون زدم بعد روش اسپری لکه بر بچگونه پینو ریختم انداختم لباسشویی اوکی شدن.اما خسته میشم برا بقیه هم اینکارو‌کنم دستم داغون میشه و واقعا زیاد😣لطفا یه راه حل سریع و ساده پیشنهاد بدینن
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان کایا و داداشی👶 مامان کایا و داداشی👶 هفته سی‌ونهم بارداری
بچه ها کمک🥹😭😰😰😭
رفتیم آتلیه کایا یه گریه زاری کرد که نگو و کلا فقط من با یه لباس انتخابیم تونستم عکس تکی بگیرم
همین😒صبح زود پاشد چون مامانم این ها اومدن از ذوق زیاد ظهری نخوابید و خیلی هم بدو بدو و بازی کرد و حسابی خسته شد .قبل تایم آتلیه تو ماشین خوابش برد چون خسته بود بیدار شد کلا بدقلق شد هررررررررکاری کردیم یه ذره کوتاه نیمد ،قید لباسش رو زدم گفتمذباذهمین لباس تنش عکس می گیریم حتی واسه یه دونه عکس هم واینمیساد میومد سالن عکاسی گرررررررررریه می کرد می گفت بریم بیرون داد می زد خانم عکس نگیره بدم میاد😭😃می رفت بیرون تو سالن بازی می کرد😒🤣 خیلی ناراحت شدم خودشون دلشون برام سوخت گفتم فردا نوبت صبح برامون باز نوبت بذاره بریم ببینم چی میشه.
بعد ماشین آتلیه رو برداشته بود نمی داد باز یه معرکه سر اون داشتیم. وتی کایا هزار تا ماشین داره باز هرجا ماشین ببینه فقط سمت ماشین میره😭
چه توصیه ای دارین من فردا بتونم عکس های بارداریم رو بگیرم؟۳ تا لباس هم انتخاب کردم😰😭😰احتمالا کایا لباس هاش رو نذاره عوض کنیم ولی امیدوارم حداقل وایسه و بی قراری نکنه 😭
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان زهرا کوچولو💖 مامان زهرا کوچولو💖 هفته سی‌وهفتم بارداری
مامانا میدونستین مزه آغوز شیرینه؟
همین مایعی که الان از سینه هامون میاد
نپرسین از کجا فهمیدم😁🤣🤣🤣
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان نخود🌱 مامان نخود🌱 ۴ ماهگی
اینم سیسمونی مختصر دخترم🥰
با دارو های زاچی و روغن و کره به بیست تومن هم نرسید.
البته کمد رو از تو دیوار گرفتم،کاملا سالم بود و با نو فرق نداشت.
بیشتر لباس ها رو هم اینترنتی گرفتم که قیمت هاش نسبت به مشهد بهتر بود.
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان پسرچه👶🤍 مامان پسرچه👶🤍 ۴ ماهگی
امروز جشن سیسمونی داریم قرار بود فردا برگردم شهرمون خونه ی خودم که وسایل نی نی و دیگه بچینیم خیلی خیلی ذوقش و داشتم به اندازه کافی دیر شده بود ولی الان فهمیدم همسرم آنفولانزا گرفته از دکتر پرسیده و دکتر گفته خیلی خیلی خطرناکه اقلا چهار پنج روز کنار هم نباشین🥲😭
تازه من عکس بارداری هم نگرفتم این هفته میخواستم برم خاک تو سرم خیلی دست دست کردم خیییلی ناراحتم🥺😭
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان عسل پسرم👼🏻🩵 مامان عسل پسرم👼🏻🩵 ۲ ماهگی
خانما پیش اومده براتون حس کنین پوست بدنتون درد میکنه؟😑
من قبل بارداریم اینجوری میشدم الان یادم افتاد گفتم بپرسم ببینم چی بود اون 😂🤣
کیا اینجورین؟؟






بارداری
فرزندپروری
مامان علی اقا😍💙 مامان علی اقا😍💙 ۴ ماهگی
#تجربه_زایمان_۱

صبح خیلی خوشحال پاشدم 👀آماده شدیم با حسین و مامانم رفتیم بیمارستان
روز قبلش کارای پذیرش انجام داده بودیم منو بردن زایشگاه هیچ کسم نزاشتن بیاد باهام
پشت در اتاق زایشگاه فقط مامانم بود
🤐🤣
روز قبلش یه زایمان طبیعی اونجا بود انقدر داد زد به حسین گفتم فققققط منو سز کنین هرچندتا آوردم
روز عمل به گوه خوردن افتادم🥴🤣به معنای واقعی 😐😐🤣🤣

لباس دادن عوض کردم
اصلا بلد نبودم بپوشم 🤣😖
ساق پاها رو انداخته بودم تو دستم 😑🤦‍♀️
زنه گفت مال پاعه عزیزم🤣🤣😒
بعد فهمیدم ای بابا 😑🤦‍♀️من چه اسکولم 😑👀
پوشیدم اومدن سرم زدن بعد گفتن واکن سوند بزنیم همچی عرق کرده بودم انگار چیکارم میکردن اولین بار بود پاره میشدم به این روش😒🤣
سوندو وصل کردن اولش سوز داشت بعد اوکی شد
بعد منو گذاشتن روی ویلچر بردن اتاق عمل 🤐🤣
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان آقا آیهان😍 مامان آقا آیهان😍 ۱ ماهگی
مهر ماه سه عروسی فامیل نزدیک دعوتم از الان دارم فک میکنم چی برای پسرم بخرم بپوشه شما عکس بفرستید ببینم ,🤣🤣🤣
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان کایا و داداشی👶 مامان کایا و داداشی👶 هفته سی‌ونهم بارداری
بچه ها رفتم دکتر یه نفر قبل ما داخل بود کایا می دوید سمت در با صدای بلند که می خوام برم پیش خانم دکتر ،باباش بغلش می کرد خودش رو به زور می خواست پرت کنه پایبن و در رو باز کنه همینجور می گفت می خوام به خانم دکتر سلام کنم می خوام برم پیش خانم دکتر داداشی رو دربیاره😂😳
دیگه تا اون خانم باردار قبلی دراومد کایا زودتر از من و باباش پرید داخل و سلام کرد گفت خانم دکتر من عکس شما رو دیدم🤣دکتر کلی تعریف کرد باهاش گفت آماذهذای بریم سونو کنیم داداشیت رو نشون بدم کایا اونجا هی با دستگاهه بازی می کرد همه دکمه ها رو می زد می گفت خانم دکتر میشه برام دوباره توضیح بدی🤣بعد دکتر خیییلی باحوصله و مهربون بود باهاش حرف می کرد اومد بیسکوییت عصرونش رو هم داد کایا. من بیمار آخری بودم بعد ویزیت رفتم از کافه بیمارستان کیک گرفتم بردم بدم دکتر گفتن رفته مدیریت وایسا زنگ بزنیم بعد سریع منشیه گوشیش رو داد‌‌ بهم دکتر پشت خط بود کلی تشکر کرد که مامان عزیز این چه کاریه من خودم با عشق خوراکیم رو به دوست کوچولوم دادم حتما روی ماه کایا رو ببوس و...🫂
راستی درباره تاریخ زایمانم بین همون ۲۰ تا ۲۶ ام میفتم هنوز مشخص نشد بهم گفت باز دوشنبه بیا ببینم وضعیتت چطوره ۷
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان علی اقا😍💙 مامان علی اقا😍💙 ۴ ماهگی
#تجربه_زایمان_۲

منو بردن تو یه عالم زن ریختن سرم🤣🥴
یکی سروم زد بهم یکی مشخصات پرسید من تا اونجا بی حسی بهم نزده بودن روی تخت عمل بی حسی زدن کم کم پاهام گرم شد و بی حس باد کرده بودم شبیه موز خیکی 🍌🤣
درازم کردن اصلا نهه برش زدن فهمیدم نه هیچی هم دراز نکشیده ۵ دقیقه بعد صدای علیم اومد👶

قربونش بشم 😍🥲👶

سرشو توی دستم گذاشتن لباس تنش کردن
منم بخیه زدن 😑🖐
بعد دوتا مرد آوردن تختمو عوض کردن 🤣🤐
بردنم ریکاوری تا اینجاش خیلی قشنگ بود چون اصلا حس نمی کردم‌چیکارم کردن 🥴🥴🥴🥴

تا رفتیم اتاق بعد چند دقیقه بی حسی رفت عین خری گریه میکردم🤣🖐
حسین اومد ملاقات فقط میگفتم دهنتو ببس با من حرف نزن 🤦‍♀️😒🤣
اون بدبخت گل گرفته بود 🤦‍♀️🤣
با ذوق ریدم تو ذوقش
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان دلوین خانم مامان دلوین خانم ۵ ماهگی
بچه ها درد دارم به دکترم گفتم گفت برو بیمارستان 🥹
دعا کنید برام
هم دوست دارم بدنیا بیاد هم میخوام یکم بیشتر بمونه 😁
شاید باورتون نشه ولی دکترم الان خونه داداشش که پایین خونمونه بود 🤣🤣
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان معجزه خدا😍😍 مامان معجزه خدا😍😍 روزهای ابتدایی تولد
سلام خانما شما برای بعد زایمان لباس چی گرفتین؟ ک جلو مهمون ها راحت باشین؟ من تو بارداریم نتونستم برم خرید
اگر از پیجی لباس گرفتین معرفی میکنید یا عکس لباس هاتون رو میزارین
خانواده همسرم رسمشون هست بلافاصله بعد زایمان میان من نمیدونم چی بپوشم... بازم طرف ما این رسم نیست و معمولا بعد ۴۰ روز میان دیدن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان کایا و داداشی👶 مامان کایا و داداشی👶 هفته سی‌ونهم بارداری
کادو‌کایا هم تیک خورد✅
کایا رو بردم خانه بازی بعدش رفتیم یه فروشگاه واسش یه کامیون گنده خریدم تو بیمارستان اومد پیش داداشش بدم بهش
یه هایلوکس کنترلی هم خریدم همینجوری از طرف خودم دادم بهش
تصمیم داشتم ماشین نخرم ولی بچه ی ما کلا عشق ماشینه و هیچی اندازه ماشین خوشحالش نمی کنه
امروز تو آتلیه یه اتوبوس و‌کامیون آوردن براش خودمم از تو‌خونه دو تا بردم کلا دور همون ها بود تو یکی از لباس ها هم کلا اتوبوسه بغلش بود زمین نمی ذاشت واسه بقیه عکس ها هی می گفت برم ماشینمو پارک کنم بعد بیام پیش شما😅
پیش دکترم هم می رم هر سری یکی دوتا ماشینش رو می بره دکتر هم باهاش بازی می کنه واقعا 😅
اون روز می گفت ماشین شارژیم رو ببرم با خانم بازی کنیم😂🤣
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دوقلوها مامان دوقلوها روزهای ابتدایی تولد
بگید که تو بارداری آدمای اطرافتونو چطوری شناختین؟
هرکسی چطوری بود در حقتون؟
من که فهمیدم اطرافیانم خیلی حسودن و بی شعورن،زخم زبون زدن که دختر حاملم،از طرفی هم حسودن که دوقلوها رو تا ۳۶هفته رسوندم.
فقط و فقط مامانم بود که به درد خورد.
شوهرم خیلی وابسته بودم بهش قبلا فکر میکردم از همه برام بهتره اما فهمیدم خیلی اشتباه میکردم،اول خدا دوم ماااادر
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر