۱۱ پاسخ

من دارم دیونه میشم کی این دوماه تموم بشه بغل بگیرمش هزار فکر ب سرم میاد نکنه بچم نمیبینم خداروشکر کن ک دوتاتون صحیح سالمین وبچت بغلته🤲

🤣🤣🤣اینجوری پیش بره همش باید گریه کنی که

اخی عزیزم

عزیزم عادیه
الان خیلی هورمونی بهم ریختی خیلی عادیه همه حسهای مختلفو همزمان داشته باشی

خدایا اینا رو بی نوبت شفا بده🤲

عزیزم از الانش لذت ببر هر روزش ی جور شیرینه حاملگی ک سر تا پاش استرسه

ای بابا چقدمریضی های جدید زیادشده😂😂😂😂😂😂😂

اونوقت من نشستم فکر میکنم کی میشه زایمان کنم زودتر ببینمش

خدا شفا بده😂

خدایاااا دستاشووووو🫠😍😍😍😍

منم همینم😭 هفته پیش این موقع تو شکمم بود

سوال های مرتبط

مامان آیلی مامان آیلی ۵ ماهگی
بعد از ظهر دوباره رفتم مطب دکترم و باز برام تحریکی انجام داد گفت تا به ۳ برسم .دردام انقد زیاد شد که نمیتونستم دیگه از درد راه برم از شدت درد گریه میکردم چند بار باز رفتم بیمارستان ولی به دردام مسخره میکردن هر چقد میگفتم دارم میمیرم از درد اصلا توجه نمیکردن .دیگه واقعا احساس ناامیدی میکردم فکر میکردم دیگه میمیرم از درد حدود ساعت ۸ شب بود که دردام ۱۰۰ برابر بود از شدت درد تو خونه جیغ میزدم همسرم از دردای من پاهامو ماساژ میداد و باهام گریه میکرد مامانم هم کمرم رو ماساژ میداد و همش دلداریم میداد ولیهیچ پیشرفتی نداشتم همش چشمامو می‌بستم و به دخترم فکر میکردم که به دنیا اومده و با همین فکر دردا رو با داد و جیغ رد میکردم اون شب رو باز تا صب باز تو خونه درد کشیدم صب رفتم بیمارستان به امید این که دردام زیاد شده شاید ۳ سانت شدم ولی باز گفت ۲ سانتم هیچ کسی تحویلم نمی‌گرفت منم همونجا زدم زیر گریه فکر میکردم دیگه من اصلا زایمان نمیکنم انقدی درد میکشم که میمیرم احساس ناامید میکردم و فکر میکردم دیگه خدا تنهام گذشته