چند روز بود فشار آب ساختمون پایین بود و اصلا نمیتونستم چیزی بشورم
امروز صبح زود که همه خواب بودن، ماشین لباس‌هارو روشن کردم
فشار آب هم خوب بود، یه دوش گرفتم
داشتم صبحونه آماده میکردم یادم افتاد قبل پریود شدنم میخواستم موهامو رنگ ریشه بزنم
فردا یه مهمونی باغی دعوتیم
نمیدونم تو اون تایم گرما چی بپوشیم چون مهمونی خونوادگی نیست و چی ببریم🤪🤪🤪
جاتون سبز امروز دیزی پخنم که منو راد حسابی گرسنه‌مون بود خوردیم چون بابایی گفته بود ممکنه دیر بیاد
داشتم اتاق‌ها رو جارو میکردم دو تا مطلب یادم اومد که بهتون بگم
اولی برای مامانهاییکه مشکل صافی کف پای بچه‌هاشونو دارن
دمپایی انگشتی بخرید زودتر از اون چیزیکه فکر می‌کنید مشکلشون رو به بهبودی میره
دومی دوتا کتاب هوش چند ماه پیش خریدم ایناها خیلی خوبه و سرگرمی مناسبیه
و اینکه بذرهای مختلف خریده بودم، امروز با راد جعفری و شاهی کاشتیم
خیلی بامزه باهام همکاری کردو خاک ریخت و دونه‌های بذرو پاشید و بهش گفتم روزی یکبار باید بهشون آب بدیم از ساعت ۱۰ صبح صد دفعه رفته نگاه کرده و میگه در نیومدن که😂😂😂

خلاصه که بچه‌ها مفهوم انتظار و صبر و گذر زمان رو درک نمیکنند پس تا در اومدنشون باید سرگرمش کنم😍😍😍

تصویر
۱۱ پاسخ

دختر من انحراف ساقه پا هم داره خیلی کم
ینی انگشت بزرگش و مچ پاش انحراف پیدا کرده ، دکتر کفش داد اما خوب نبود بنظرتون چیکار کنم ؟

کتاب فروشیه پیج نداره؟
دختر من جدیدا خیلی بد قلق شده
اونقد اذیتم میکنه ک میزنم تو سر خودم از حرص
باید برم دنبال کتاب چون علاقه داره
اول گوشمیده ببینه چی میگم انجام ک داد دفعه بعد ک کتابشو میاره از حرصش همونو خط خطی میکنه
نمیدونم چرا
البته چیزی بهش نمیگم چون قبلش کاریو ک خاستم انجام داده

جدی دمپایی انگشتی تاثیر داره؟؟؟؟
به خواهرشوهرم بگم حتما بچش خیلی کف پاش صافه

و من همچنان پریود نشدم دوستم فکر کن رفتم تست بتا هم دادم منفی بود نمیدونم چی کنم چه رنگی می‌زنید به موهاتون ترکیبشو منظورمه ؟

عزیزم شما میتونید چند تا کتاب در مورد تربیت کودک به من معرفی کنید؟

ایلیا هم با بابام ی آلوئه ورا کاشتن

انقدرم گل و گیاه انرژیش بالاست و انرژی قشنگ بچه هارو میگیره روز ب روز داره قشنگ تر میشه،😍
بچه ها هم اینطوری هم صبر کردن رو یادمیگیرن،. هم مفهوم مراقبت و هم بنظرم اعتماد بنفسشون زیاد میشه

تصویر

خیلی عالی هستی
دختر منم کف پاش صافه...میشه بیشتر راهنماییم کنی

ممنون از شما رفیق

کتاب واسه سن دخترم هست؟

راد چه معنی میده اسم من تا حالا نشیندم

دمپایی انگشتی

تصویر

سوال های مرتبط

مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
امروز ما هم مثل خیلیها تو خونه گذشت
همسرم سره کار بود و راد تا بعد از ظهر پیش من بود یسری بازی‌ها با هم انجام دادیم
ناهارساندویچ مرغ پختم
مرغ رو آبپز کردمو ریش ریش شدن با پیاز خلالی سرخ شده و قارچ تفت داده شده میکس کردمو لایه نون باگت گذاشتم و با پنیر گودا تو میکر گذاشتم
خوشمزه شده بود
برای اولین بار چسبید
بعد از ظهر راد با همسرم پارک رفتن و منم رفتم یه دوش حسابی گرفتم😍😍
وقتی برگشتن
رفتن دستاشونو شستن
و همسر اومد تویه آشپزخونه، تعریف کرد که
چند دفعه است تو پارکی که میریم دوتا دختر بچه دو قلو کم‌توان ذهنی هستن😍😍
و راد خیلی زمان پارکشو پیش اوناست و داره یا بهشون پیشنهادهای مختلف برای بازی میده یا مشارکت تو بازی اونا می‌کنه
و متأسفانه بقیه بچه‌هاییکه تویه پارک هستن اصلاً باهاشون بازی نمی‌کنند و یا وارد بازیشون نمی‌کنند حتی بعضیا تا میبیننشون مسیرشونو تغییر میدن
شنیدنش برای من و دیدنش برای همسرم واقعا لذت بخش بود
یکی از سوال‌های مهد کودک هم همین بود که مشکلی با این قضیه ندارید که راد هم کلاسیه اوتیسم یا کم‌توان ذهنی یا معلول داشته باشه، که ما جواب دادیم اصلا اتفاقا پذیرای این موارد هستیم.
خلاصه که مامانهای گل ، مامانهای عزیز به بچه‌هامون منعطف بودن رو آموزش بدیم.
این انعطاف برای آیندشون خیلی خوبه😍😍😍
برای خلاقیتشون، برای صبور بودنشون و …
راستی کسی هست ترشی بادمجون درست کرده باشه، که رنگ بادمجونش بنفش باشه و قهوه‌ای نشده باشه؟!
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
دیروز برای عصرونه با یه جمع خونوادگی دور هم بودیم
موقع خداحافظی
خانوم مسنّی که تویه جمع بودن دست رادو گرفتن و باهاش خداحافظی کردن و چندتا بوس از لباش کردن
من موقع بوسیدنشون چون فاصله‌ام چند قدمی بود دیر رسیدم
و دستشو گرفتمو از اون خانوم دورش کردم به آرومی
و خودم شروع کردم به خداحافظی و گفتم خیلی خوشحال شدم دیدمتون، امیدوارم بزودی ببینیمتون و خیلی خوشحالتر میشم دفعات بعد اگر رادو هر جا دید اینکارو باهاش نکنید چون ما گفتیم لب جای خصوصیت و هیچکس اجازه اینکارو باهات نداره.
فاصله گرفتم بدون اینکه به عکس العملشون توجه کنم با بقیه صحبت کردیمو رفتیم سوار ماشین‌ شدیم.
ظهر هم این تذکرو به پدرشوهرم داده بودم
چون هر موقع رادو میبینن گوششو میبوسن یا گاز میگیرن
و راد اینکارو اصلا دوست نداره، و همیشه کلی داد میزنه و بهشون میگه کار درستی نیست اما باز هم تکرار میکنند
هر بار همسرم به پدرشون میگفت مامانشون به طرفداری از پدر شوهرم
و اینبار دیگه من کلافه شدم
و گفتم اگر میاد سراغتون برای اینه که خیلی دوستتون داره
اما شما اجازه ندارین با رفتار اشتباه اونو از خودتون دور کنید
و رادو بغل کردم بردم پیش مادر شوهرم، کنارشون نشستم
اینجوری که مخاطب مامان همسرم باشه گفتم گوش ویروس و قارچ رو سریع میگیره
الان هم فصلشه و از طرفی بهداشت دهان رو خیلی‌ها رعایت نمی‌کنند
ما باید به بچه‌مون یاد بدیم که کار درست چیه
رفتار درست غریضی نیست که بدونه
خلاصه دیروز رو منبر بودم هر چقدر تلاش میکردم یسری رفتارها رو نادیده بگیرم
اما چون پایه راد وسط بود نمیتونستم
ما‌مانها عزیز مراقب باشید چون یکسری چشم پوشی‌ها اصلا به نفعه بچه‌تون نیست
و این چشم پوشی‌ها احترام گذاشتن نیست در واقع سهل انگاریه

😍😍✌🏼✌🏼✌🏼
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
امروز بعد از دو تا مصاحبه مهد کودک و مثبت شدن نتیجه مصاحبمون، و بازدید ما از سه تا مهد کودک دیگه و پرسش‌های ما از اونا باعث شد بلاتکلیف بمونیم، کجا ثبت نام کنیم!!!
همسرم تو محیط کارش با آدمهای خوبی ارتباط داره، و هر کدومشون متوجه شده بودن که میخوایم راد رو بزاریم مهد جاهاییکه خوب بوده رو معرفی کردن
و از طرفی گفتن که اصلا نفرستینش تا پیش ۲… و بچه نیاز نداره بره مهد
و به درد خونواده‌هایی میخوره که مادر شاغله و تو محیط خونه نیست
همسرم هم امروز بعد از ظهر به من میگفت تو که کارت تو خونه است و دور کاری و بهتره که نره، پیشت بمونه و …
😳😳😳😳
وااایییی من… دیگه گنجایش مجاب کردن ندارم🫠🫠🫠🫠
به همسرم گفتم آخه فقط راد با منو تو در ارتباطه کسیکه این راهنمایی رو بهت گفته دارن بچه‌هاشونو به صورت گروهی بزرگ میکنند یا تو خونه مامانه خانومشه یا خونه پدریشون
و اینکه راد اصلا دورش بچه نیست همه بزرگن و سن بالا، یا اگر بچه‌ای هست جنسیتش باهاش یکی نیست
من مهد رو برای ارتباط با بچه‌های دیگه و ارتباطهای اجتماعیش در نظر گرفتم، و حتی دیدگاهم اینه که استقلال شخصیتی بگیره
خلاصه که دارم قاطی میکنم😂😂😂
ساعت ۱۲ تا ۲ که برقمون قطع شد تصمیم گرفتم بعد از ناهار سیر ترشی درست کنم روش تاریخ بزنمو بمونه برای چندین سال آینده
تقریبا ۱۵ کیلو سیر رو جمعه پوست گرفته بودیم(خیسشون کردم که راحت پوستش کنده شه)
تنگ‌های شیشه‌ای رو آماده کردم فلفل سیاه‌های نسابیده رو شب تا صبح تویه آب خیس کرده بودم و بعد با سرکه و نمک جوشوندمشون
سیرهارو ریختم تویه تنگ و یه مقدار رب انار با سرکه سیب قاطی کردمو ریختم داخلشون و فلفل‌ها رو اضافه کردم.
به تاریخ امروز دو تا تنگ بزرگ‌ سیر ترشی گذاشتم تا سالهای بعد😅✌🏼
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
تقریبا ۲ بعد از ظهر وقتم آزاد شد و ناهار خوردیم،
راد بعد از ناهار اصرار کرد که با بابا جون جون بره سره کار
منم مقاومت نکردم فقط لباسی پوشوندمش که خاک نشینه روی پوستش ، چون خونه قدیمیه و خاک مرده
با رفتنشون بادمجونهاییکه از دیروز تو آفتاب گذاشته بودمو آوردمو ترشی بادمجون شکمپر آماده کردم یه تیکه نباتم گذاشتم روشو درشو بستم
رفتم سراغ لباسهاییکه باید اتو میکردم
تموم که شد یه تی خونه رو کشیدم که صدای در اومد
همسرم و راد با یک کارتون اومدنو با سرعت یسری کارها کردنو
گفتن دوتا بچه گربه است دستش نزنیا 😳😳😳 شیرشونو دادنو رفتن
ت
من با حیوون هر نوع حیونونی تو خونه مخالفم حریف تمیزکاری ایناییکه زبونمو متوجه میشن نمیشم چه برسه به اون بی‌زبون‌ها
خلاصه رفتم در جعبه رو باز کردم فکر میکنم نوزاد گربه هستن چون نه راه میرن و نه میبینن
مامانم تازه از سره کار برگشته بودو بهم زنگ زد جریانو بهش گفتم،
ادامه داد که هر دو ساعت باید بهش شیر بدین و …
خلاصه که بعد از ظهر تو فکر گربه‌ها بودم که یک کلاغ اومد پشت پنجره‌ای که کارتون گربه‌ها بود🙃🙃🙃
سریع پنجره رو بستمو لامصب شکارچی ، عاشقه کلاغم
به همسرم گفتم فقط تا زمانی اینجا باشن که راه افتادن و دیدشون خوب شد، اسیر شدیم بخدا

چند شبه قبله خواب میاد پیش من
چندتا کتاب براش میخونمو یه داستان مفید آموزشی از بچگیه خودم میگمو میخوابه
این چند شب وسط داستانها میگفت منو محکم بغل کن و من هر بار میگفتم ماما دردت میگیره و اونم اصرار نمیکرد میگفت پس ماساژم بده
امشب یهو گفتم بزار محکم بغلش کنم چرا اینقدر مقاومت می‌کنم
باورتون نمیشه تویه ۲۰ ثانیه خوابید🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️❤️❤️❤️
بچه‌ها هر چیزی موقع خواب میخوان براشون انجام بدید میرن تو عمق خواب
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
رفته بودم داروخونه، تو فکر این بودم که بعد از خریداز کدوم مسیر برم کجا و …
که با صدای جویدن آدامس هوش و حواسم بهم خورد
واااای خدای من
نقطه ضعف دارم روی یکسری آداب
باورتون نمیشه ، دختر خانومی بودن تینجری، ناز ،ظاهر فوق العاده
داشت این آدامسو میجوید
اگر چهره‌اشو نمیدیدم میتونستم تصور کنم که دورتا دور دهنش پر از بزاق و کف باشه
پا شدم یکم راه رفتم صداش رفته بود رو مخم
یهو با تکون آقایی که به زور میخواست از بین منو پیشخوان رد شه به خودم اومدم
و فهمیدم چند ثانیه ست زل زدم به اون دختر خانوم
و اونم همینطور
و دستشو گرفته بود جلوی دهنش😂😂😂
خدای من🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
از بچگیم از انواع صداها مثل جویدن، هورت کشیدن، آدامس ترکوندن
کشیدن دمپایی و کفش روی زمین و … بشدت عصبی میشدم
اینو میدونم که آداب خوردن و … از ۵ سالگی باید آموزش داد و قبل این سن نباید سختگیری کرد
اما گاهی با رفتار آدمهای مختلف که روبرو میشم
به این فکر میکنم که تربیت یک بچه مثل یک اثر هنریه
خیلی باید براش زمان گذاشت و دقت کرد
و طوری که هر لحظه میبینیش کیفشو ببری
و قدیمی نشه برات
و هم کیفیتشو درک کنی
خلاصه که این دختر ناز ممکنه از دید یه مادر دیگه کار خاصی نمیکرده و انتخاب خودش بوده که صد در صد درسته
منکه خریدمو کردم
و تو این جریان یک رهگذر بیشتر نبودم
ولی زمان بزاریم برای این نسلها
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
اینم نتیجه یک پریز سه کاناله مخفی😂🤩🤩

امروز یه ویس گوش دادم راجب ضربه زدن بچه‌ها به مادر یا پدر

مادری بود که میگفتن بچه‌اشون تویه ۵ سالگی هنوز بهش تو شرایط خاص( مثل مهمونی، سره کار،جلساتی که مجبوره بچه‌اشو ببره و …) میاد کنارش و با دست ضربه‌ میزنه و آروم نمیشه هر چقدر باهاش همدلی میکنه

با توجه به گفتگویی که با مشاوره داشت و داشتن ریشه یابی میکردن
مادر میگفت ممکنه تقلید از دوستاش باشه که رد شد
(اکثر مامانهای اینجا میگن منو باباش اصلا اینکارو نمی‌کنیم و از بچه‌های فامیل یا دوستاشون یادگرفتن که این موضوع هم رد شده)
میدونید ریشه‌اش چی بود؟!

⭕️بی توجهی⭕️

اون لحظه‌ای که بچه شروع به اینکار میکنه مسیر توجه رو پیدا کرده
اصلا مهم نیست که خوبه یا نه( راه سریع توجه)
پس اول با بچه همدلی و بعد از محیط دورش کنید یه گوشه دنج،یه اتاق دیگه، و اونجا علت کارشو بپرسید اگر جواب نداد فقط به مدت ۱۵ دقیقه اونو بغل کنید آرامش بگیره و ممکنه پستون بزنه اما حتی دورا دور کنارش باشید و با دلایل و فکرهای دیگه سرگرمش کنید تا بتونه همراهتون شه تو اون شرایط
این مورد تویه بعضی از بچه‌ها که مهد یا مدرسه میرن هم بررسی شده
و بچه بعد از مدتی که از پدر و مادر دور میشه بعد از دیدنشون شروع به زدن و پرخاش کردن میکنه
اگر بتونید روزانه فقط ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بچه رو بغل کنید و در مورد دوست داشتنش صحبت کنید و بگید که وقتی نیست به اون فکر میکنید و دلتون براش تنگ میشه و همینطور به این فکر میکنید که وقتی برمیگرده ،چه صحبتهایی بکنید و یا چه بازیهایی

اینجوری بچه آرامش میگیره

ممکنه چند روز زمان ببره اما نتیجه‌اش واقعا لذت بخشه😍✌🏼

من انجام دادم و خیلی خیلی راضی هستم❤️❤️✌🏼✌🏼
مامان دریا 🩷 مامان دریا 🩷 ۳ سالگی
تا همین پارسال،منو جناب همسر سخت مشغول بچه داری و چالشاش بودیم ،از خودمون فراموش کرده بودیم!!
یک شب باهم صحبت کردیم که این رویه درست نیست و دریا احتیاج به یک پدر و مادر سالم داره 🥰 (چه از لحاظ روان و چه از لحاظ جسمی)

خلاصه استارت ورزش و دادن آزمایشات و خوردن مکمل ها زده شد (مثله روال قبل از بچه دار شدنمون 🥰💫
حالمون در عرض دو، سه ماه
ازین رو به اون رو شد 😍

یک سری مکمل ،در کنار تغذیه سالم ،نقش اساسی دارن در تقویت اعصاب و کاهش پرخاشگری،افسردگی
مثل
💊ویتامینD3(زیر ۶۰ نمیزارم بیاد)
💊 گروه ویتامین B,به خصوص B12(زیر ۶۰۰ نمیزارم بیاد )و B6
💊اسید فولیک
و💊منیزیم جان 😅به خصوص اگه مصرف قهوه و چاییتون زیاده 😊
مصرف💊 قرص آهن هم که بستگی به ذخیره آهنتون داره 😊
چند روز پیش ،خونوادگی 👨‍👩‍👧رفتیم و آزمایش خون دادیم 😊
چند روز قبل از آزمایش ،دریا رو حسابی آماده کرده بودیم برای آمپول 😉
بهش گفته بودیم که دردش مثله نیش یک زنبور کوچولو 😎من دکتر میشدم یا برعکس ،و بهم امپول میزدیم 🤭
روز تزریق ،عروسک مورد علاقش همراهش بود که اونم ناظر باشه 😅،و منم براش یک استیکر به عنوان جایزه برداشته بودم ،بعدم بهش قول داده بودم که بعد تزریق میریم برات یک استیکر گل رز که دوست داری میخریم 🥰دریا عالی همکاری کرد و خیلی تشویقش کردن 😇 فقط ماااا نمیدونستیم که ازمایشو ازش خوابیده میگیرن !😅دریا هم به هیچ وجه حاضر نشد دراز بکشه ،آخر سر نشسته ازش نمونه گرفتن با گارد ویژه محافظتی 😅😅
دریا چون ناشتا بود ،بلافاصله بهش ابمیوه دادیم .
♥️راسی قبل ازمایش بچه ها،بهشون حتما آب زیاد بدید تا
(خون رقیق باشه و رگ ها قشنگ دیده بشه و نمونه گیری راحت تر انجام بشه )