خانوما
ی موضوعی هست اصلا دوست ندارم ب اشتراک بزارم و دربارش حرف بزنم
ولی مجبورم چون حالم خیلی بده میخوام اگه تجریه ای یا راهکار درستی دارین کمکم کنین 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
با این ک شوهرم سابقه خیانت داره . همیشه چکش میکنم . مخصوصا اینستاشو
امشب اتفاقی رفتم تنظیمات . ی قسمتی رو دیدم ک پست هایی ک لایک کردی یا کامنت گذاشتی و نظرسنجی هایی ک شرکت کردی رو ذخیره میکنه .
رفتم همشونو چک کردم . زن های کون گنده و لخت و همه مدل زن هارو لایک کرده بود . ۸۰درصد لایک هاش زن بودن . کامنت های چند سال پیش زیر عکس
زن هارو دیدم . خورد شدن صدای قلبمو شنیدم . نمیتونم ب روش بیارم چون هیچ وقت اشتباه هات خودشو قبول نداره اگه ب روش بیارم خودش میزنه ب اون راه داد و بی داد میکنه و منو مقصر میکنه . چون مادر شوهرم تو ی حیاطیم نمیخوام بفهمن چیزی . بچهام هم گناهن نمیخوام ب گریه بیوفتن و بترسن . مجبورم صدامو در نیارم بحاطر ابروم و بچهام . ... از خدا گله دارم. چرا منو مثل اون زن ها خیلی سفید نیستم خیلی خوشگل نیستم چرا قدم‌مثل اونا بلند نیس . چرا سینه هام و باشنم و هیکلم بی نقص نیس... لایک هاشو ک دیدم مطمن شدم تو رابطه هم اونارو جای من تصور میکنه بیشتر دلم شکست ... وقتی اینارو میبینم فهمیدم چرا خودمو دوست ندارم شوهرم حس ناکافی بودنو بهم میده . اعتماد بع نفسمو گرفته .. نمیتونم پوستمو سفید کنم نمیتونم ترک های بدنمو صاف کنم .. نمیتونم باشگاه برم .. صورتمو نمیتونم بکوبونم و از نوع بسازم ... خدایا من چیکار کنم 💔💔💔💔💔💔💔💔

۹ پاسخ

من تورو ندیدم ولی تو بهترین هستی عزیزم
بهترین خودت بهترین مادر بهترین دختر بهترین همسر بهترین عروس از چیزی که من فهمیدم
قدرخودتو بدون‌❤️

قربونت برم چرا حس میکنی کافی نیستی؟
تو زیباترینی
ببخشید اینو میگم ولی شوهرت مشکل داره
مگه خودش چیه؟
ک میگی کافی نیستم؟
تو قشنگترینی من مطمئنم

عزیز من ب این چیزا نیست بخدا من سفید پوستم موهاامم بوره چشم رنگیم ولی تو اینستایه شوهرم پر این فیلماست هرکسی زیباست....شما هم ب اندازه خودت قشنگیییی.... این مردان ک خرن ربطی ب زیبایی شما نداره مردا سیرمونی ندارن منم اصلا ب روش نمیارم بااینک حتی تو گوگلشم دیدم ک فیلم پورن نگاه کرده وقتی ک من خوابم یا خونه نیستم اما هرچی ادم بگ همچی بدتر میشه فقط باید بیخیال باشی بخدا اهمیت نده فقط مواضب باش خیانت نکنه بهت

دقیقا همه اینایی ک گفتی منم چندسال پیش دیدم و قشنگ می‌دونم چ حسی داری خییلی سخته اون لحظه احساس میکردم می‌خوام بمیرم اما نمیشه
خیلی طول کشید تا خودم و جمع و جور کنم افسردگی گرفته بودم ولی به یه جایی میرسی که ناراحت میشی ولی دیگه برات مهم نیست
خودت و ارامشت و عصابت از هرچیزی مهم تره
من یه تایمی رفتم قهر خونه بابام ک طلاقم و بگیرم اما اومد گفت خیلی پشیمونم و دیگه تکرار نمیشه و فلان تو این چندسال چیزی ازش ندیدم

میدونی همون زن ها سفید چقد پیش خدا کوچیک حقیرن تو ذاتت پاکه ظاهرت پاکه بنده خوب خدای بهشت زیر پاته جرا باید خودتو با اون....... مقایسه کنی کلن از فکرش بیا بیرون ب خودت برس ارزش قائل باش ب خودت تا وقتی خودت ب خودت احترام نزاری هیچکس بهت احترام نمیزاره. 🙂

عزیزم شما یه خانم عالی ومامان مهربون هستی از خدا گله نکن به خاطر خودت،خدا تو رو ریبا آفریده اون شوهر کوتاه فکرت پر نقص هس ولش کن حالا مگه خودش چیه ک دنبال اونجور چیزایی ک تعریف کردیه مردیکه هول

کسی نمیتونه اعتماد ب نفس مارو بگیره
تو میتونی اعتماد بنفستو ب دست بیاری
تو زیبایی قشنگی دلت دریاس ..

عزیزم اون زنایی ک لایک می‌کنه باهزارتاعملوفتوشاپ این شدن خدا می‌دونه چ زندگیایی دارن اماتویه مادرمهربونی ک حاضری برای آرامش بچه هات پارودلت بزاری پس هیچوقت خودتوبااون زنامقایسه نکن

..🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان فلفل🌶(متین) مامان فلفل🌶(متین) ۱۰ ماهگی
متین ۸ و نیم ماهه است یکی از چالش هایی ک تا قبل ماه هشتم داشتم و چنااااان آزارم میداد ک واقعا دیگه ب طلاق فکر میکردم این بود ک بچم با همه اوکی بود و وابستگی آنچنانی هم ب من نداشت رفتار خانواده شوهرمم جوری شده بود ک انگار متین ب مادر احتیاج نداره و خودشون از پسش برمیان ....اما الان تو این سن تغییراتی رخ داده...الان نگرانیم خیلی کم شده چون متین منو کاملن میشناسه صدامو تشخیص میده و دیگه خودش میاد بغلم ک باعث شده اون طرز فکر و رفتار خانواده شوهرم تغییر کنه سعی کردم رفت و امدم رو با خانواده شوهرم کمتر کنم تا وابستگی ب بیرون خانواده ایجاد نشه وقتایی ک برا بچم میبرن میدوزن تصمیم گرفتم دیگه سکوت نکنم و هوشمندانه ابراز وجود کنم و نشون بدم مامان داره وقتایی ک خوراکی هایی ک بنظرم صلاح نیس سرخود میدن دستش فوری از دست بچه میگیرم و میگم خطرناکه یا مجاز نیس ...من خیلی اذیت شدم تو این مدت فکر اینکه شاید متین واقعا منو دوست نداره بعنوان مادر و رفتار خانواده شوهرم ک همش این حسو ب من میدادن ک ب مادر احتیاج نداره ب حدی ازارم میداد ک واقعا جایگاه مادرانه ام رو در خطر میدیدم....اما خدا روشکر هم متین بزرگ شد هم من اون سکوتی ک فکر میکردم اسمش احترامه رو گذاشتم کنار و واقعا حرص خوردنم کمتر شده ... شما این مشکلات رو داشتید؟