سلام خانومای گل خوبین من اومدم تجربه زایمانم بگم
خوب من صبح روز ۲۷ک از خواب بیدار شدم جای اپن واستاده بودم ک یهو حس کردم ی آبی از رونم ب طرف قوزک پام اومد ب ماما همراهم گفتم گفت چون آب دور جنینت هم کمه حتما برو چک شو من رفتم بیمارستان معاینه تست گرفت و معاینه گف تست منفی و یک سانتی اومدم خونه و اینم بگم ک ظهرش من نصف شیشه روغن کرچک ریختم تو شربت خاکشیر و خوردم 🤦🏼‍♀️
از بیمارستان ک اومدم نزدیک پنج غروب بود و من انقباض هام شروع شد هر پنج دقیقه یک انقباض داشتم و دلم هم چون روغن کرچک خورده بودم خیلی پیچ میخورد و اسهال شده بودم
بقیه تاپیک بعدی 💙

۳ پاسخ

مامان گل‌پسرا خیلی دلم بهت بود خیلی واست دعا کردم که بی دغدغه و بی مشکل و صحیح و سلامت و با شادی و ارامش کارت پیش بره❤️😍😘یهو که گفته بودی کرچک ریخته بودی تو خاکشیر و خوردی بعد نیمساعت بعدش گفتی داری میری بیمارستان یه لحظه نگرانت شده بودم دلم بهت بود

چن هفته بودی

روغن کرچک برای چی ؟؟ چند هفته بودین

مقالات مرتبط

واکسن ب ث ژ
واکسن ب ث ژ در بدو تولد و علت ماندن جای واکسن
مراقبت از نوزاد تازه متولد شده
نوزاد تازه متولد شده و همه نکات مراقبت از آن
تست زردی نوزاد در منزل
تست زردی نوزاد در منزل با بیلی چک بدون خونگیری
عوارض واکسن ب ث ژ
عوارض واکسن ب ث ژ (BCG) بعد از تزریق در کودکان

سوال های مرتبط

مامان محمد💙🩷💙 مامان محمد💙🩷💙 هفته چهلم بارداری
سلام مامانا من رفتم بیمارستان معاینه شدم دوسانت و نیم بودم .دردهامم هر پنج دقیقه است فعلا اومدم خونه
مامان ارسلان مامان ارسلان روزهای ابتدایی تولد
مامانا من صبح معاینه شدم گفت یک سانتی الان از صبح ک اومدم خونه خونمردگی مداوم داره میاد طبیعیه ؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رایکا 💙 مامان رایکا 💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت یک
خب قبل ازهرچیزی بگم ک، از34هفته ورزشا رو شروع کردم، رابطه بدون پیشگیری یک شب درمیون داشتم، توخونه فعالیتم میکردم، از37هفته خسته شده بودم منتظر زایمان بودم، 1مرداد بخاطر انقباض اومدم بیمارستان معاینه شدم ان اس تی دادم ک خبردارید دهانه رحمم دوسانت بازبود (دیگه توگهواره بمن میگن خانوم دوسانتی🤣) ، خلاصه گفتن یه روزدرمیون بیا هم معاینه شو هم ان اس تی بده، دیگه دوسه بار بعدش اومدم همه چی خوب بود و همون دوسانت بودم ولی گف دهانه رحمت خیلی نرمه، از5مرداد شبی دوتا شیاف گل مغربی گذاشتم بقیش تاپیک بعدی
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان گل🌸 مامان گل🌸 ۲ ماهگی
سلام اومدم از تجربه زایمان طبیعی بگم سه شنبه ۳۱ تیرماه رفتم معاینه ۱ سانت بودم بعد از معاینه دردلگنم شروع شد تا صبح فردا انقباض با درد زیاد داشتم رفتم بیمارستان معاینه کردم ۲ سانت بودم باز برگشتم خونه تا ۷ غروب رفته رفته دردام بیشتر میشد ک نمیتونستم تحمل کنم رفتم بیمارستان ۳ سانت شده بود قرار بود بستریم نکنن ولی چون راهم دور بود بستریم کردن تو اتاق تنها بدون گدشی و همراه واقعا برام ترسناک بود تنهایی یک طرف دردام هم یکطرف هر یک ساعت ماما میومد معاینه میکرد تا ۱۰ شب ۳ سانت بود ولی باهر معاینه دردام بیشتر میشد تا ۱۲ شب شد ک معاینه کرد ۵ سانت شدم دردام ک افتضاح شده بود دوتا ماما اومدن بالاسرم کیسه ابمو پاره کردن اون لحظه واقها ترسناک بود از ترس میلرزیدم بعرش دکتر اومد اپیدورال تذریق کرد ک اصلا درد نداشت ماما میگفت اپیدورال تا ۷۰ درصد بی حس میکنه ولی من ۱۰۰ درصد بیحس شده بودم ک عالی بود بعد از این تا دوشب من فول شدم بدون هیچ دردی بعدش اپول فشار زدن زور زدنم شروع شد تا ۳ کله بچه گیر کرده بود ی جا نمیدونم دقیق برای چی پایین نمیومد ک دکتر اصلیم اومد با چند تا حرکت بچه رو در اورد بدون هییییییچ دردی و بخیه خوردم اینگونه بود ک دخترم ساعت ۳:۲۰صبح ۲ تیرماه ب دنیا اومد واقعا راضی بودم از طبیعی با اپیدول ب شماهم پیشنهاد میشه❤️بمارستان تخت جشمید کرج دکتر اکرم هاشمی
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق ۱ ماهگی
سلام مامانا من اومدم تجربه زایمان براتون بگم خلاصه شو
من از پنج شنبه صبح بیدار شدم گفتم بزار چای با زعفران با خرما بخورم شاید دیدی دردام شروع شد 39هفته 3 روز بودم خوردم شب که شد دردام شروع شد و ب 5 دقیقه رسید ساعت 1 شب رفتم بیمارستان گفت هنوز 1 سانتی و بستری نمی‌کنیم میخوای برو نوار قلب بگیر بیار رفتم آبمیوه خوردم ساعت 3 رفتم نوار قلب خوب بودم ولی درد داشتم گفت برو ساعت 6 باز بیا معاینه کنم باز 6 رفتم گف 1 نیم سانتی وای خیلی حالم بده بود دردام ولی دهانه رحم باز نمیشد گفت بری خونه راحت تری اینجا اذیت میشی دیگه اومدم خونه یکم خوابیدم گفته بودن شب بیا باز انقد پیاده روی کردم رفتم تو وان 10 دقیقه نشستم با آب گرم خیلی خوب بود دردم کم میکرد دیگه از شدت درد ساعت 10 شب رفتم باز بیمارستان گفت 2 سانتی وای خیلی دیگه حالم بده بود گفت ساعت 5 صبح باز بیا بستری میکنیم دیگه اومدم خونه نمی‌تونستم دردام کنترل کنم ساعت 1 رفتم گف 3 سانت 40 درصدی زنگ زدن ب دکترم کف بستری کنید دیگه بستری شدم
بقیه پارت بعدی
مامان دلوین🩷🍃 مامان دلوین🩷🍃 ۲ ماهگی
خب سلام مامانا من اومدم تجربه زایمان بگم
پارت اول ،پارت دوم تو کامنت ها میزارم
من دیروز صبح به قصد معاینه اومدم بیمارستان ،معاینه شدم گفتن بزور۲ سانت بازی بعد nstگرفتن گفتن حرکاتش کمه و قابل قبول نیست برو خونه نهار بخور بعد برو سونو حرکت جنین بعدش جواب اونو بیار بیمارستان، من رفتم خونه نهار خوردم و میوه و اینا ساعت ۷نوبت سونو گرفته بودم بزور یه آبمیوه خوردم رفتم سونو ،تو سونو دکتر گفت مشکل تنفسشه و خیلی ضعیفه برو زایشگاه، دیگه من زود اومدم بیمارستان باز گفت برو شام بخور بیا ک nstبگیریم
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان شاهان جانم مامان شاهان جانم ۵ ماهگی
تجربه زایمان یک:
بلاخره بعد از ۶ روز فرصت شد بیام اینجا خب بخوام از تجربه ام بگم براتون اگه برگردم عقب هیچوقت زایمان طبیعی رو انتخاب نمیکردم.
توی ۳۹ هفته و پنج روز بودم سه شنبه ۲۷ فروردین از ساعت ۸:۳۰ دقیقه شب کم کم دردام شروع شد اولش با یک ربع یکبار شروع شد با ماما همراهم صحبت کردم گفت بیا بیمارستان معاینه ات کنم رفتم پیشش ۳ سانت بودم اومدم خونه ورزش و ماساژ و حموم کردم که کم کم دردام شد سه دقیقه یکبار خیلی وحشتناک بود دردا ساعت سه شب رفتم بیمارستان شده بودم چهارسانت با رضایت خودم بستری شدم …..
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانای عزیز من امروز رفتم دکتر معاینه شدم گفت هنوز سر بچه نیومده تو لگن دحانه رحم هم کامل بسته من از هفته پیش هر روز خاکشیر دم کرده خوردم یک روز در میان روغن کرچک خوردم رابطه داشتم پیاده روی روزی یک ساعت تا یک ساعت و نیم آناناس خوردم خرما و اصلا فایده نداشته من چیکار کنم دیگه 😭😭😭😭
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان فنچم مامان فنچم روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما من صبح تا ظهر انقباض داشتم رفتم بیمارستان معاینه کرد گف یک سانت بلز شده بعدش رفتم دوش گرفتم استراحت کردم دیگه چن ساعتی میشه انقباض ندارم امکانش هس درد کاذب بوده باشه؟ چون من سزارینم میخام ببینم تا پنج روز دیگه میکشه یا نه چون صبح انقباض بود ولی الان نه
مامان یاسین 💕 مامان یاسین 💕 ۳ ماهگی
سلام سلام
من اومدم ولی همراه کلی درد اومدم مثل اینکه آقا یاسین قراره تشریف فرما بشن🥴🥴
کلی درد و انقباض دارم ک هر سه تا پنج دقیقه یکبار میگیره و ول می‌کنه سر شب بیمارستان رفتم و آن اس تی دادم ک خدارو شکر خوب بود و معاینه کردن یک فینگر بودم برگشتم خونه دردهای اصلیم شروع شدن اصلا هم نتونستم بخوابم منتظرم ساعت شیش بشه و همراه خانواده باز برگردم بیمارستان
دعا کنید ک زایمانم راحت باشه و آقا یاسین صحیح و سالم دنیا بیاد💋♥️
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان دیانا 🫀🧿☘️ مامان دیانا 🫀🧿☘️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان من 🥰
من صبح زود از خواب پاشدم و حس کردم یکم کمر درد دارم ساعتای 5 صبح بود رفتم یه دوش گرفتم اومدم دراز کشیدم دیدم کمر دردم خوب شد با اینکه زیر دوش اسکوات زدم گفتم دردم شدت بگیره تا ساعت 8 صبح صبر کردم دیدم بهتر شدم دیگ بیخیال شدم چای و صبحانه خوردم دیدم تکون نمیخوره نی نیم شوهرم گفت تو حساس شدی تا ساعت 10 هر چی خوردم چیزی تکون نخورد ب پهلو چپ دراز کشیدم فایده نداشت خلاصه رفتم بهداشت و گفتم تکون نمیخوره بهداشت گفت برو بیمارستان ان اس تی بده ساعت 12 راه افتادم رفتم بیمارستان ان اس تی انقباض نشون داد و گفت جنین حرکت داره دیگ گفتن بهتره بستری بشی چون راهت دوره من گوش ندادم لحظه آخر ک میخاستم برم گفتم میشه یه تست بگیرین برای کیسه آبم چون ترشح داشتم تا تست گرفتن مثبت شد کیسه آبم نشتی داشت و ختم بارداری اعلام کردن😶
معاینه کرد گفت یک سانتی برو بستری شو انقد ترس داشتم و استرس فقط میگفتم خدایا خودت کمکم کن چون ماما نگرفته بودم ساعت 3ونیم بستری شدم تا ساعت 8 شب همون یه سانت بودم درد نداشتم اصلا هر چی معاینه تحریکی انجام دادن همون یه سانت بودم ماما شیفت عوض شد یه خانم مهربون برام اومد هر چی بگم از مهربونی و خوش اخلاقیش کم گفتم باهام ورزش کار کرد گفت حالت سجده برو چمباتمه برو و اسکوات بزن ماساژ داد کمرمو خلاصه سوند وصل کردند یه دفعه دردام شروع شد معاینه کرد گفت 6 سانت شدی🥰تمام تلاششو کرد ک من درد کمتر بکشم خلاصه از اثرات آمپول و سرم و... من گیج شده بودم همش خواب بودم گیج بودم ساعت 12دردام ب اوج رسید جوری ک فقط جیغ میزدم و ساعت 12 ونیم دیانا خانم بدنیا اومد 😍
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان معجزه(رادین) مامان معجزه(رادین) ۲ ماهگی
تجربه زایمان

پارت دوم#

روز چهارشنبه ۱۱ تیر از غروب بعد داشتن رابطه بدون جلوگیری دردام خیلی زیاد شد و فاصله کم اما باز قابل تحمل بود اما به وضوح مشخص بود تاثیرش . شب رو با قرص مسکن استامینوفن صبح کردم اما ساعت ۴ باز بیدار شدم نتونستم بخوابم درد کولیکی توی کمرم و قسمت لگن داشتم که می‌گرفت ول میکرد صبح شوهرم رو بیدار کردم که بریم بیمارستان اما چون بیمارستان خصوصی کمی از ما دور بود گفتم بریم دولتی معاینه بشم اول که آیا اصلا تغییر کردم یا نه بعد برم رفتم بیمارستان و اونجا گفتن ۲ سانتی نوار قلب بچه رو گرفتن خوب بود و گفتن فعلا زایمانی نیستی برو دردات بیشتر شد بیا منم ساعت یک ظهر آمدم خانه ماما بیمارستان گفت افاسمان خوبی داری عصر بیا دوباره معاینه شو اومدم ورزش کردم حمام کردم رو توپ کار کردم دردام بیشتر شد شدتش فاصله ش هم کمتر شد تقریبا زنگ زدم دکترم گفت برو بیمارستان خصوصی که بهت نامه دادم معاینه کنن رفتم اونجا معاینه شدم گفت ۲ فینگری تعجب کردم با این همه درد که بیشتر شده چرا هنوز ۲ سانتم اونجا هم نوار قلب دادم خوب بود اما چون درد داشتم و انقباض ثبت شد بستری شدم ساعت ۱۰ شب برای زایمان طبیعی عصر قبل از اینکه بیام بیمارستان دکترم گفت روغن کرچک بخور و مایعات و غذا نخور یا خیلی سبک منم روغن خورده بودم خیلی روان شدم اسهال معده مم خالی بود گفتن آبمیوه و کیک بخور برای nst دردام هی داشت بیشتر میشد با فاصله کمتر تا ساعت ۱۲ شب درد داشتم اومد برام آمپول فشار زد دوباره معاینه کرد گفت ۳ سانتی تقریبا و دردام خیلی زیاد بود اما باز یه جوری تحمل میکردم تا اینکه ده دقیقه بعدش اومد آمپول فشار زد یعنی ساعت شد ۱۲:۳۰ من حس کردم دارم میمیرم از درد وحشتناک بود زنگ زدن دکترم خودشو رسوند
مامان گل پسرا🥰🩵💙 مامان گل پسرا🥰🩵💙 روزهای ابتدایی تولد
خانما ب غلط کردن افتادم
ظهر نصف شیشه روغن کرچک ریختم تو شربت خاکشیر خوردم الان از دل درد دل پیچه اسهال و حالت تهوع دارم ب خودم میپیچم سوفوف خوردم موز خوردم انگار ن انگار😭😭
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۵ ماهگی
من اومدم بیمارستان چون فشارم بالا بود فشارم۱۳بود معاینه هم کردن ۳سانت بودم الان بستریم کردن استرس گرفتم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پسرم🩵 مامان پسرم🩵 ۱ ماهگی
اومدم زایشگاه معاینه شدم یک فینگر بودم با این همه درد و انقباض 🥲
مشاهده ۷ پاسخ دیگر