سلام خانما ی سوال
بچم شدیداً بهم وابسته بود و دنبالم گریه میکرد دو روز پیش گزاشتم پیش مادر شوهرم و رفتم عروسی الان اصلا بهم نگاه نمیکنه و بغلم نمیاد از باباش الآنم شدیداً وابسته شوهرم شده و از اون ب من نمیاد خیلی ناراحتم اون شب هم تا صبح گریه میکرد تو خواب خیلییی عذاب وجدان دارم ب مادر شوهرم گفته بودم بهش. غذا بده نداده بود گشنه خوابیده بود فقط شیر خورده بود من دیگه پامو می‌شکنم هیچ جا نمی‌رم ب نظرتون چکار کنم دوباره بهم نزدیک شه؟؟؟

بغلش کن بوسش کن درست میشه
ولی دیگه تنهاش نزار تو این سن اگه وابسته باشن تنهاشون بزاری استرس میگیرن

تو روانشناسی بهش میگن واکنش دلبستگی. یعنی بچه خشم داره از مادر که تنهاش گذاشته. رفع میشه. اما در دسترسش باش. محبت کن‌. بغلش کن. تلاشت رو بکن و تو این سن بیشتر از دو سه ساعت تنهاش نذار.

مهم نیس عزیزم مشکلی پیش نمیاد منم پسرم خواهرمو خیلی دوس داره وقتی جایی هستیم باهم فقط بغل اون میره و برا اون گریه میکنه چون خواهرم خیلی دل به دلش میده و باهاش بازی میکنه‌.ولی وقتی خواهرم نیس سمت من میاد.

بیشتر بهش محبت کن
زیاد بغل بگیر
بوسش کن
ببری بگردونش حرف بزن باهاش

ب نظرمن نباید میدادی من اخلاقم خوب نیست زیاد میبینم بیشتر گیر میدن دخالت میکنن پامو کوتاه کردم نمیرم از عید خونه مامانم میمونم چن بار رفتم بچه رو ببین عیب گذاشتن ایراد میگیرن باز الان نمیرم شوهرم هم میگ نرو

من پسرم ۱۰روزه به من چسبیده ول نمیکنه موندم چیکار کنم به هیچ کاری نمیتونم برسم