اینقدر حالم بده و عذاب وجدان دارم که نگو و نپرس .؟
شاهان خوابونده بودم روی تخت باباش و داداشش هم توی حال نشسته بودن منم تو آشپزخونه یهو دیدیم یه صدایی اومد فکر کردیم از تو پله ها چیزی افتاد من سریع رفتم تو اتاق دیدم شاهان از روی تخت افتاده روی فرش خیلی هول شدم زدم زیر گریه شاهان هم گریه میکرد شوهرم و پسرم اومدن گفتن چی شده بود گفتم هیچی سرش خورده به تخت گفتن این صدا واسه همین بوده گفتم آره محکم خورده چند بار آخه بهم گفته بودن شاهان غلت میزنه دیگه رو تخت نذارش خیلی ترسیدم دعوا راه بیفته حالا همش نگاه میکنم ببینم دستاش و پاهاش چجوری تکون میده خیلی عذاب وجدان دارم به نظرتون بگم به شوهرم واقعیتتو؟؟؟
البته یکم گریه کرد ساکت شد و بالا هم نیاورد بعد از اینکه بهش شیر دادم ولی خیلی نگرانم 😔

بنظر من هیچوقت در مورد بچت هیچ چیزیو از شوهرت پنهان نکن ،دعوا هم بشه بشه ولی پنهان نکن

عزیزدلم کارت اشتباه بوده خیلی
از شوهرت هم پنهان نمیکردی بهتر بود
اما اتفاقه دیگه چ مواظبش باش

همون اول میگفتی افتاد مگه تمام مسئولیتش با شماست وظیفه همسرتون هم هست.دلیل نداره خودتو مقصر بدونی.اکه بی حال نیست بالا نیاورده هیچیش نشده نترس

بنظرم اگه دیدی حالش خوبه نگو چون مردا بیخودی زحمتای دیگه ی ادمم به باد میدن با غر زدناشون

منم پریشب بچم از روی تخت افتاد از ناراحتی زیاد میپریدم بالا و پایین واقعا درکت میکنم منم مث شما صددفه بهم گفتن دلا غلت میزنه پشت سرهم نزارش روی تخت دیگه این شد توبه واسمون ک دیگه اینکارو نکنیم

الانم نگران نباش عذاب وجدانم نداشته باش خداروشکر بخیر گذشته.

حالا ک بخیر گذشت ممکنه برای هرکسی پیش بیاد تو مانانشی هیچوقت بدیشو نمیخوای اینم اتفاقی بوده ک بخیر گذشت
بیشتر مواظب باش

سلام عزیزم بهتره نزاریش میزاریم دور تا دورشو متکا بچین دخترای منم خیلی بد خوابن.اگه سرزنش میشی نگو خدارو شکر چیزی نشده.بعدم دیگه از مادر دلسوز تر که نداریم اتفاقه میفته دیگه.

خوب بچه رو ندار رو تخت. وقتی بهت میگن چرا باز میذاری. نمیخواد واقعیتو بگی ک دعوا بشه ولی دیگه اصلا نذارش رو تخت

عزیزم اتفاقه واس هر کسی ممکنه بیفته و اصلا قصد سرزنش ندارم اما گلم بچه ۸ماهه رو روتخت میخابونن؟؟ اونم وقتی کسی پیشش نیس خب باید منتظر این اتفاق میبودی که بیدار بشه میفته میاد پایین