چقد من امروز گریه کردم چقد بغضمو قورت دادم.کیا پیش دبستانی بردن امروز؟کل راه بغضمو قورت دادم هی گفتم زهرا قوی باش برو تحویلش بده بعد بیا بشین تو پارک تا نفس داری گریه کن،دیگه هم دادمش رومو اینور کردم برگردم اشکام ریخت😭😭😭رفتم نشستم یه عالمه اشک ریختم ،اشک ذوقه استرسه نمیدونم چیه😩😩خداروشکر این روزا رو هم دیدیم.ان شاالله موفقیت های بچه هامونو عاقبت بخیریشونو ببینیم،دخترک ای یو ای من🥲🥲🥲

پسرم دیروزجشن داشتن دیگه نمیرن تا ۱۲ مهر
نه بابا گریه براچی خداروشکر بزرگ شدن باید از پس خودشون بربیان یه چن ساعتی هم نفس بکشیم😝

واااای عزیزم دختر منگ امروز رفت ولی انقدر کارداشتم به بغض نرسید
ولی چندروز پیش تو جشنشون انقدررر بغضم و قورت دادم گلوم درد گرفت
همش میگفتم خدایااا شکرتتت ینی این دختر منه که انقدر خانوم شده🥺

وای منم دیروز دخترمو بردم پیش دبستانی چقد بغض کردم

والا ما دادیم سرویس برد بعد انقدر سر کار حرصص خوردم بچمو روز اولش یادم دفت😆😆

کنم دیروز چند بار این اتفاق افتاد
اما غیرتش میدادم.
حس عجیب و غریبی بود

منم ولی متاسفانه پسرم نموند میگفت باید بمونی

من گریع کردم همه میخندیدن ولی من به یهدچیز دیگه گریه میکردم همه پدراشون بودن ولی دخترم نبود

ای ننه😍😍

دختر منم امروز رفت پیش دبستانی☺️☺️ منم مث شما

بسلامتی عزیزم انشالله فارغ‌التحصیلیش از دانشگاه

مبارکش باشه عزیزم دقیقا حال و روز من شبیه شما

منم بردم پسرمو امروز واسه جشن
ولی نمیدونم چرا گریه م نگرفت😄برعکس خیلی ذوق داشتم دارم بزرگتر شدنش رو میبینم و مدرسه رفتناش شروع شده.
البته من وقتی میفرستادمش مهد و حاضرش میکردم وکیفش ومیدادم دستش که میرفت وازم دور میشد گریه هام رو کرده بودم.
خداحفظشون کنه بچه های گلمون رو🥰😘

ای جانم هزار ماشالله

عزییییزم
بسلامتی باشه