۷ پاسخ

مگ امیرعلی چندوقتشه ک واکسن زدی عزیزم!؟

برو بگیر بخواب تا خوابن همسرت که شب اومد بچرو نگه میداره بعد برو حموم

عزیز اوینارو قنداق کن بزار گهواره تکون بده میخوابه پسرتم بزار رو پات تکون بده

غذا میگیرفتی کاش
بگیر بخواب باباااا کار همیشه هست

عزیزم خسته نباشی

کاش غذا از بیرون می‌گرفتی خودتم استراحت میکردی

خداقوت بهت♥️

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی وآوینا مامان امیرعلی وآوینا ۳ ماهگی
امروز خیلی خستم ،توان ندارم انگار

امیرعلی از ۴ صبح یهو تب کرد تا ۶ درگیرش بودم پاشویه کردم شیاف گذاشتم تا تبش اومد پایین
از ۷ صبح آوینا افتاد ب گریه کردن ، شیرشو دادم جاشو عوض کردم قطره دلدردشم دادم مونده بودم دیگه چیکار کنم
امیرعلی هم بچم با گلودرد بیدار شد اونم گررریه ک بیاد بغلم
نمی‌دونستم کدومو بغل کنم جفتشون باهم گریه میکردن
زنگ زدم مامانم اومد یکیشونو ساکت کرد و منم حاضرشون کردم
امیرو بردم دکتر ، زود هم برگشتم ولی رسیدم خونه آوینا شکمش میخواست کار کنه ببین نیم ساعت فیکس پاهاشو گرفتم بالا تا خانم کارشو کنه 😐
بعد ک راحت شد گرفت خوابید
همه کارای خونه مونده ، حس ندارم بلند شم
هرجور بود فقط تو حالو مرتب کردم ولی آشپزخونه و اتاق در انتظارمه 🥴
حالا میفهمم وقتی بهم میگفتن بچه شیر ب شیر خیلی سخته یعنی چی
واقعا یجاهایی کم میارم
اون موقع ها میگفتم نه بابا باهم بزرگ میشن
خدا الهی نگهدارشون باشه ولی الان میفهمم چه 💩 خوردم
بلانسبت همتون .. ☹️