۳ پاسخ

آره ماهم رسم داریم شب سوم تو خواب عمیق شیر میدیم. من بعد از اینکه شیر دادم خودم خیلی از لحاظ روحی آروم‌ شدم و از شیر خوردن دخترمم لذت بردم

من صبره زرد خریدم ازعطاری تو آب حل کردم زدم ب سینم یباردهن زد بدش اومد تلخه. اصلا هم شیرندادمش توخاب امروز ۱۸روزه خداروشکر خوبه فقط میاد سینمو نازمیکنه هراز گاهی بوس می‌کنه

من تا سه شب میدادم بعداز اون گفتم اوف شده دیگه ندادم
با این روشی ک رفتم نه سینه درد شدم نه اینکه بخام جور دیگه اذیت بشم

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
سلام به همه خواستم بگم من ۵ شب که دخترم رو از شیر گرفتم
دو شب اول بی تابی کرد حدود دوساعت گریه ک د تا خوابش برد
به هق هق افتاد هر چی میگفتم میگفت نه اما مقاومت کردم شبهای دیگه ۶ صب بیدار شد و یه یه ساعتی بهونه آورد خوابید
خیلی چیزا امتحان کردم تا از شیر بگیرم زیتون سیز گال تلخ زدم از عطاری تلخک گرفتم ازیترومایسین که شربت خیلی تلخی بود مالیدم رژ لب چسب. هیچی فرقی نکرد فقط فلفل سیاه البته بگم فقط یه بار دهن زد و دید تند زودی پشتش آب خورد و تمام. چند روز فقط میمالم به ممه بو میکنه میگه آخه دیگه نمیخوره و مهمتر از همه اینکه باهاش زیاد حرف بزنید. به عروسکش بگیرد ممه آخ شده به دورو بری ها بگید ممه آخ شده هی تو وهنش بشینه اونوقت راحت میشه گرفتش توی روز که یکی دوبار میگه ممه تا میگم آخ شد میره دنبال بازی فقط مقاومت کنید گریه کرد دلتون نسوزه
و اینکه ما مجبور شدیم پنج شب رو با ماشین دور بزنیم تا بخوابه چون هانا فقط با خوردن سینه می‌خوابید نه بهل نه پستونک نه تاب پس ماشین بهترین گزینه بود
مامان مهرسام مامان مهرسام ۲ سالگی
از تجربه شیشه خوردن پسرم بگم شاید بدردتون خورد
پسرم من شیر تیر ماه بود یه روز دیگه نگفت میخام منم ندادم کلا شیر تمام شد پسرم شیر خشکی بود
ولی بشدت با شیشه شیرش اب میخورد جوری که من تا صبح یه پارچ کنارم بود و عبن دوران نوزادی هر ۲ ساعت بیدار بودیم حتی موقع خوابم ۴ تا شیشه اب میخورد تا بخابه و خیلی سخت بود تا صبح که نه خودش نه من خواب نداشتیم از انطرفم ۳ مرتیه پوشکش عوض میکردم اخرم خیس میکرد
تصمیم گرقتم ازش بگیرم ۱ روز دیگه تدادم بهش ولی خیلی اذیت بود نااروم دیگه موقع خواب باباش گفت باید بدی اینجوری بچه لجباز میشه دادم و شبها بدتر کرد دیگه جمعه صبح پاشدم نوادچسب سیاه زدم به شیشه گفتم وای شیشه اوخ شده وای باید بندازیش مامان پسرم هی میگفت اه اه و انداختش تو سطل تو روز چند بار میگفت اه شده میگفتم ا ه هر دفعه میرفت میدید شب ولی دیگه روز نتونست بخوابه چون شیشه نخورد خوابش نبرد شب میخاست که هی بهش گفتم اوخ اوخ دیگه خوابید نصف شب پاشد بد گریه کرد دیگه یه شیشه دیگه دادمش ولی زود خابید دیروز اصلا ندادمش دیشب خیلی خوب خابید
تجربه م گفتم اگه مثل من اذیتین استفاده کنید