۱۵ پاسخ

من هنوزم حسرت عکس اتلیه ای ک تو ۱۰ روزگی نوزاد میگیرن به دلم مونده🥺 سارا بیمارستان بستری بود نشد بگیرم

شاسی نکن خراب میشه قاب کن

ای کاش من از نوزادی (۱۰ روزگی) بهار عکس میگرفتم
خودم درگیر افسردگی بودم

وی ننه چه نازه ماشاالله

ماشاالله هزار ماشاالله بهش چقدر نازه

فک کنم هیچکدوممون عکس سه تایی نگرفتیم اصلا
کجا چاپ میکنین عکساشو قیمتش چنده؟؟

من تا دو ماهگی دخترم هیچ عکسی باهاش ندارم
فوق‌العاده افسرده بودم و اطرافیان هم که .... نگم دیگه 🤦🏻‍♀️
منم خیلی حسرت میخورم ...

چند کیلو بوده

والا من از جام نمیتونستم تکون بخورم خیلی سختم بود

من که یه عکس داغون ازدخترم روزی که به دنیااومد دارم خودمم که داغونترهیچ عکسی نگرفتم پشیمونم

منم توبیمارستان کلن فراموش کردم عکس بگیرم هنوزم بهش فکرمیکنم اعصابم بهم میریزه این لحظه هاباید عکس داشت

عی ننه چ عکس قشنگی
منم هیچ عکسی با پسرم و شوهرم ندارم تو بیمارستان خیلی ناراحتم

دروغ میگی اینکه عروسکه ،شوخی کردم خدا برات ببخشه نانازه

😍😍😍😍🧿🧿🧿

ماشاالله 😍🥹

سوال های مرتبط

مامان علی جون مامان علی جون ۱۷ ماهگی
علی جان دلم، اولین تولدت مبارک عمر مادر...🎂❤️🎂❤️🎂
پسرکم باورم نمیشه که یکسال گذشته...
یکسال از اولین لحظه ای که صدای گریه ات رو شنیدم،اون لحظه ای که دنیا ایستاد و تو شدی همه زندگیم
علی جانم❤️تو فقط یه بچه نیستی...
تو دلیلی هستی برای نفس کشیدنم،برای بیدار شدن،برای ادامه دادن...
با اومدت قلب من شکل تازه گرفت
پر شد از چیزی که هیچ وقت با هیچ کلمه ای نمیتونم تعریفش کنم،یه عشق خالص،یه وابستگی بی مرز،یه آرامش عجیب که فقط و فقط وقتی توی بغلمی میتونم حسش کنم.
یکسال پر از لحظه هایی بود که با اشکم با لبخند قاطی شد...
وقتی اولین بار خندیدی،وقتی اولین بار بهم نگاه کردی،وقتی اولین بار دستت رو دور انگشتم حلقه کردی...
تو بزرگ شدی جان دلم ولی منم با تو بزرگ تر شدم ،قوی تر شدم،عاشق تر شدم...
نمیدونی هر شب قبل خواب چقدر میبوسمت و تو به این کار عادت کردی و با بوسه های من خوابت میبره،چقدر بعد خواب نگات میکنم و از خدا تشکر میکنم که تو رو بهم داد...
که صدای نفس هات شد امن ترین موسیقی شبهام...
که بوی تنت شده آرامبخش تمام خستگیهام...
علی کوچولوی من❤️
امروزم تولد توئه🎂
اما انگار هدیش رو من گرفتم
خودت رو،وجود نازنینت رو،عشقی که تا همیشه توی قلبمه
تولدت مبارک پاره تنم😍
هر سال،هر روز،هر لحظه بیشتر از قبل عاشقت میشم و دوست دارم

بمونه به یادگار با یک روز تاخیر
چون من و علی جانم دیروز سخت مریض بودیم و امروز بهتریم
خداروشکر
مامان جوجه طلائی👼🏻🩵 مامان جوجه طلائی👼🏻🩵 ۱۷ ماهگی
یه درد و دل مادرانه ❤️دلم خیییلی برای بچه م میسوزه😞برای خودمم همینطور . هرکاری از دستم بر میاد براش میکنم گاهی همش تو بغلم نگهش میدارم که مبادا بذارم زمین گریه ش در بیاد. دوماهه همسرم رو ندیدم و با پسرم تو خونه تنهاییم ، غذا نمیتونم بپزم ،فقط چیزای دم دستی و ساده که چی؟؟ که فقط پسرم گریه نکنه، نق هاش ادامه دار نشه ، تمام روزو فقط باهاش سروکله بزنم . روزا رو که با فروپاشی روزانه به شب میرسونم میشینم همش گریه میکنم. اینم اضافه کنم من اصلا نه بچه مو دعوا میکنم نه میزنمش(خدا نکنه بزنم). فقط میریزم تو خودم ، نفس عمیق میکشم، دندونامو فشار میدم از حرص و خیییلی دیگه طاقت نیارم فقط با صدای بلند میگم«خدایااااااا😭😭» که همینم پسرم چون میترسه گریه میکنه 😞 بعدم همش عذاب وجدان شدید دارم و حس میکنم بدترین مادر روی زمینم یا حس میکنم از پسش برنیومدم . تصمیم گرفتم خونه نشین بشم و جایی نرم بسکی میگن بچه تو پررو کردی از بس دعواش نمیکنی ماهم بچه بزرگ کردیم دعوا میکردیم که پررو و شیطون نشن و... 😞 نمیدونم چی درسته چی غلطه . اینارم فقط نوشتم تخلیه بشم و به یادگار اینجا بمونه . جمعه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴