خداحافظی با شیرمادربعد از ۲۲ماه هم نفسی با هم🤱🏻

امروز یک هفته است که دخترم رو از شیر گرفتم...

از شیر گرفتنت سخت بود😔، مسئولیت سنگین و عذاب آوری که من میدانم درست است و بایدی در پسش پنهان است، اما تو نمیدانی وبایدش را هم درک نمیکنی و تا مدت ها شاید در خلوت قلبی ات مرا برای آن نبخشی.😢
می دانم که شیر مادر نخستین چیزی است که تو پس از زمینی شدنت جایگزین همه آن داشته های از دست رفته کرده بودی و به واسطه آن با دنیا آشتی نمودی. می دانم که برای تو تنها خود شیر مطرح نبود که شیر خوردن یعنی آغوش، مهر مادری ،آرامش، خواب،رویا و همه دار و ندارت...
اما چاره ای نیست دخترم...

برایت از خداوند بزرگ رزق و روزی حلال می طلبم...
#پایان چالش ازشیر گرفتن
۲۲ماهگی ات مبارک دختر گلم😘

قربونت خنده هات برم خاله♡

واقعا از شیر گرفتن صبر خیلی زیادی میخاد من بچه اولم خون به جیگر شدم تا از شیر گرفتمش ولی دومی رو خودش نخورد شیرمو یک سال سه ماه خورد تو خواب همش استفراغ میکرد دیگه خودش زده شد از شیر هزار بار واسش مردم که شیر نمیخورد

عزیزم میشه روندشم بگی ک چجوری و چ مقدار و کی بوده از شیر گرفتنت
ینی ی دفعه قطع کردی
چجوری کمش کردی؟
کی میدادی کی ن؟
کلا همه چیو بگی
منم میخوام بچه جونواز شیر بگیرم ولی نمدونم چجوری

مبارک باشه واقعا مادر بودن سخته من پسرم ۱۸ماهگی از شیر گرفتم به من بیشتر سخت گذشت تا اون 🫠

تدابیری که من برای از شیر گرفتن دخترم انجام دادم
نوشتن سوره بروج و آویختن در گردنش
خواندن سوره یاسین و حدیث کسا موقع بی قراریش
و مهمترین تدبیر صبر،صبر،صبر