میشه خواهرانه و از ته دلتون نصیحت و راهنماییم کنید؟
امروز با ماما همراهم که زایمان اولم باهاش بود تلفنی صحبت میکردم،بهش گفتم با بیمارستان مهر و اریا قرارداد داریم اونجا میتونید تشریف بیارید؟گفتش که نه عزیزم اونجا باید ماماخصوصی باهات باشه منو راه نمیدن
اگه بخوای اروند هستم،بهش گفتم نه همون امیرالمومنین هم خیلی خوب بود؛فقط ی چیزی،میشه سر زایمانم به دکتر بگید واسم بخیه زیبایی بزنه بعد خودم هزینشو جدا بهش میدم؟گفتش که ممکنه شر بشه چون بیمارستان تحت نظر تامین اجتماعیه و کاملا رایگانه کسی بفهمه جلوه ی خوبی نداره و معلوم هم نیس دکتری که اون لحظه شیفته و با زایمانت یکی میشه کیه،شاید شر درست کنه😒
اگه میتونی بیا بیمارستان اروند ۱۰،۱۵ میلیون بده ی دکتر هست اونجا واست بخیه میزنه توپِ توپ میشه عین روز اول شایدم بهتر!
به همسرم که گفتم،گفت اگه دوست داری انجام بدی برو من هرجور شده پولو برات جور میکنم ولی بین منو تو میمونه این قضیه
حالا منه خاک بر سرو بگو تا با ماما حرف زدم به جاریم گفتم جریانو🤦🏽‍♀️حالا از این میترسم که اگه برم اروند زود بفهمه برا چی رفتم و لوم بده
حالا در کل،بنظرتون می ارزه انقدر هزینه کنم؟
کسی از شماها تاحالا انجام داده و راضی بوده؟

۲۰ پاسخ

گلم سنی کمی دارم ولی ی چیزی هیچوقت هیچوقت حرفی ب خانواده شوهر نزن بهتر حتی بهترین باشن
بعدم ب گمونم هزینه اش خوبه البته من انجام ندادم

اخه خواهرم اونم چ ادمی🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
جاری🤦🏻‍♀️

والله نمیدونم چی بگم عزیزم کاش به جاریت نمیگفتی ولی به نظر من لازم نیست چون اونجوری که گفتی همسرتم دستش باز نیس گفته هرجوری شده جور میکنه وقتی همسرت از بدنت ناراضی نیس توهم بهش فکر نکن البته نظر من اینه هرکی نظر خودش براش الویت داره عشقم

عزیزم من زایمان بیمارستان امیر المومنین بود خیلی بیمارستان خوبیه و اونم بخیه ک زدن زیبایی هم بخیه زد واسم خیلی عابی شد اصلا بدون اینکه بش بگم جوری بخیه زد ک باز نشه کلاااا خیلی خوب اصلانم اذیت نشدن هییییچ خیلی راضیم از اونجا و از دکتری ک زایمانم زیر دست اون بود من ن ماما خصوصی و ن ماما همراه داشتم کلا هییچ تنها تنها رفتم ولی هوامو داشتن

و من ساده ای که اصلا نمی دونم بخیه زیبایی چی هست؟!😂😂😂

قبل از نصیحت باید بگم چرا زود رفتی به جاریت گفتی لصلا

من زایمانم اریا بود ماما خصوصی هم داشتم
موقع بخیه زدن هم بهش گفتم زیبایی بزنه برام دکتر نزداا ماماخصوصیم زد برام
الانم خیلیی راضیم
پارسال هم چون من بیمه نداشتم زایمانم تو اریا ازاد بود ۵ تومن
۶ تومن هم ماماخصوصی ازم گرفت
تو اگه بیمه داری و بری اریا فقط هزینه ی ماماخصوصی رو میدی
برا لخیه زیبایی هم پولی نگرفت
الانم از روز اولش هم بهتره🫢😂

توهمش ی بچه آوردی زیبایی برای چیه
بدنت خوبه خداروشکر
بعدهاتوزایمان بعدیت دچارمشکل میشی...بعدشم عزیزدلم جاری هیچ وقت خواهرنمیشه یا جاریت خیلی سیاست داره که توپیشش حرف دل بازمیکنی یا توزیادی ساده ای
من چوبشو بارهاااخوردم ومیخورم امان ازدل ساده

بزار بچه بعدی عمل کن

تنگی گشادیتونم ب بقیه میگین؟

شما الان یک کوچولو یک ساله داری باردارم هستی؟

کاش این به ذهن منم میرسید خیلی ببخشید بعد رابطه تا یه مدت تنگه بعدش گشاد میشه دیگه داره حالم بد میشه از این وضعیت ولی خب ادم اگه بعدا بخواد باردار بشه این عمله به چه دردی میخوری بخدا آدم باید از اول سزارین کنه که کار به اینجا نکشه

برو همون سپیدار بعد همون ماما شیفت ک بخات واسه بخیه بزنه بش بگو تنگش کن برام
منم سپیدار بودم عالی بود

انیس دختر داییم سر بچه دومش زیبایی زد میگه ب قدری اذیت شدم ک حد نداشت بعد دوباره ناخواسته باردار شده و راضی نشدن ک سزارین انجام بده مجبور شده دوباره طبیعی میگه چون زیبایی زده بودن خیلی اذیت شدم گف اشتباه کردم زیبایی ت سنی خوبه ک دیگ اصلا قصد بارداری مجدد نداشته باشی فعلا سنت کمه انجام نده عزیزم

تو میلاد بری من متخصص زنان بت نعرفی میکنم و انجام میده واست

چ نصیحتی انیس ،؟؟؟چرا گفتی دختر؟؟؟؟چفد ساده ای منو حرص میدی

یعنی دیگه بچه نمیخوای؟

بنظرم نیاز نیست بری

اگه شوهرت راضی هست برو عزیزم کاری که دلت میگه انجام بعدشم تواون زبون بگیرهر چی به جاری نگو

بنظرم هنوز سنی نداری
و حتما قراره بعدا باردار بشی
بزار بعدا سر آخرین بچه زیبایی برو

سوال های مرتبط

مامان فاطمه وتودلی🎀 مامان فاطمه وتودلی🎀 ۱۵ ماهگی
از اونجایی که میدونستم کسی از بارداری من خوشحال نمیشه بلکه مورد شماتت دیگران قرار خواهم گرفت تصمیم گرفتیم که به کسی نگیم که باردارم تا خودشون متوجه بشن
ولی دلم تاب نیاورد و به اولین کسی که گفتم خواهرم بود
بعداز کلی نصیحت که چرا آوردی و زود بود و اشتباه منو تکرار نکن آخرش نتونست حریف من بشه و گفت زندگی خودته هرطور خودت می‌دونی

حتی سر بارداری اولم چقدر خانواده من و شوهرم میگفتن که حالا نه ولی ما کار خودمونو کردیم از اونجایی که هم من هم شوهرم عاشق بچه هستیم واقعا بر تمیتابیم که کسی بخواد جلومون رو بگیره
از امروز به خودم قول دادم که محکم سر تصمیمم بایستم و جوابشون رو کاملا محترمانه بدم خب کسی که این وسط قراره سختی بکشه خودمم و قبولش کردم هووف کاش یکم نیمه پر لیوان رو نگاه میکردن و به تصمیممون احترام میگذاشتن

بعد زایمان مامانم یه حرفی زد که هیچوقت یادم نمیره گفت اگه بخوای به این زودی ها بچه بیاری من به عنوان همراه نمیام بیمارستان بماند که اون ۱۰روزی که ازم مراقبت کرد همش با منت و سر کوفتگی بود که من اصلا نمی‌خواستم پیشش باشم و حتی گفتم خودم از پس کارام بر میام ولی مامانم گفت همینم مونده مردم بگم فلانی برای زایمان دخترش نرفت😶🙃
مامان نی نی مامان نی نی ۱۳ ماهگی
پارسال همین ساعت ها بود که برای خودم سوپ درست کرده بودم و آناناس و آب و خوراکی جمع کرده بودم آخرین تایمی که می‌تونستم برم برای زایمان طبیعی دو روز دیگه بود ولی الان یه مقدار درد می‌گرفت ول میکرد که تایم که گرفتم هر پنج دقیقه یکبار بود تقریبا
ولی دردم خیلی قابل تحمل بود
به شوهرم گفتم درسته دردش بچه بازی است اما تایماش خیلی نزدیک بهم است یه سر بریم بیمارستان معاینه بشم فوقش بر میگردیم در کل هم نمی‌خواستم به مامانم بگم که میرم میخواستم هروقت زایمان کردم زنگ بزنم و خبر بدم
ولی رفتن همانا و معاینه همانا و پاره شدن کیسه آب همانا
و موندگار شدیم
صبح ساعت تقریبا ۷ و نیم بود که زایمان کردم

اون دفتری هم که دستمه نکاتی که تو کلاسا گفته بودن نوشته بودم به خیال اینکه میتونم بخونم اون موقع
که بعدها یادم اومد یکی از ورزش هایی که تو دفترم نوشت بودم دقیقا مشکلی بود که سر زایمان بهش برخوردم و اگه ماما همراهم بهم اون ورزشها رو میداد شاید کمکی میکرد ...


ولی در کل مشکلات من از بعد زایمان شروع شد🤧🤧
مامان رمان ترمه مامان رمان ترمه ۱۲ ماهگی
#ترمه
۲۹۸


شایان متوجه شد نیستم و با نگرانی صدام زد
آروم گفتم : تو دستشوییم
سریع اومد و با دیدنم چشماش گرد شد
زیر بغلمو گرفت و کمکم کرد بلند شم و گفت: چرا اینجا نشستی قربونت برم؟
ازش گرفتم و رفتم بیرون و گفتم: حالم بهم خورد دیگه نتونستم برگردم رو تخت
شایان: قربونت بشم من ، خیلی ضعیف شدی ، بزار خبر بدم به پرستارت
رو تخت درازم کرد و چرخید بره بیرون که مچ دستشو گرفتم و گفتم: تیام چیشد؟ کجاست؟ حالش چطوره؟
بهم نگاه کرد و مردد بود فقط گفت: اول خودت مهم تری
و بعد از اتاق رفت بیرون و بعد چند دقیقه با پرستار برگشت
پرستار : خانم بیات عزیزم من وضعیتتو برات توضیح میدم، دکتر زنان معاینت کرده و بچه سالمه البته فعلا چون خیلی ضعیف شدی و تحت ضربه بودی باید استراحت کنی تا موقع سونوی آنومالی که دقیقا وضعیت جنین بررسی میشه ، درباره ی خودت هم باید شروع کنی به غذا خوردن هرچند سخت باشه ولی باید بخوری اگه میخوای بچه رو نگه داری ، اولش چون معدت خالیه با بیسکوییت های سبوس دار شروع کن و بعد برو سراغ غذاهایی که دوست داری ، سرمت هم فعلا قطع نمیشه سوالی نداری؟
ترمه: برادرم چطوره؟