۱۳ پاسخ

دو روز دیگه که هوا سرد بشه سرسره و حیاط استفاده ای نداره

من سال دیگه میفرستم میشه پنج سالش

من امسال نفرستادم پیش یک
چون واجب نیست
وپیش دو هم تکرار همین یکه سال دیگه میزارمش پیش 2

منم بچمو نفرستادم ، راستش همش از این نگرانم که اگه بفرستم چطور در نبودم از بچه مراقبت میکنن،

پیش یک اختیاریه
برا چی فرستادی

به نظرم مهد خیلی بهتره.
و سر کوچه تون. و بدون سرویس راننده مرد.

عزیزم مهد بفرستش برای پیش فرصت داره .پسر منم امسال مهد ثبتنام کردم

الان ديگه مهدها حياط نميبرن بچه هارو مگر اينكه مهد يا مدرسه طبيعت محور ببريد مثل موسسه حياط يا باغ ارديبهشت سوهانك يا ققنوس ازگل

منم دخترم همسن بچه شماس نفرستادم دخترمن از سه سالگی میره ایمت هفته ای دوبار یک ساعته خودم میبرم میارمش سال دیگه مینویسمش پیش دبستانی حالا زوده

بچهای من پارسال مدرسه بودن پیششون رو فقط زنگ تفریح میاومدن حیاط و میرفتن داخل کلاس دوباره

منم دخترم سن دختر شماست نوشتم پیش
حیاط نمیارن
فقط دوساعته و توی کلاسن
آموزش و بازی و شعر و خوراکی و نقاشی کشیدن با رنگ انگشتی و قیچی کردن و خلاقیت همه چی داره . آخر کلاس هم هر کی خواست میتونه تو حیاط بازی کنه . سرسره و اله کلنگ داره

پسر منم این سنه ولی نفرستادمش زوده هنو
کلاس زبان میبرمش علاقه داره

منم دخترم همسن دختر شما نفرستادم

سوال های مرتبط

مامان عروسک ها مامان عروسک ها ۴ سالگی
مامانا طبق شکی که تاپیک قبلی گفتم
شک کرده بودم به بیش فعال بودن دخترم گفتم ببرمش مهد ببینم اوضاع چطوره
رفتم اونجا با مربی حرف زدم که ثبت نام کنم اونم یه کم با دخترم صحبت کرد اسباب بازی بهش داد گفت بازی کن بعد گفت جمع کن موهایم بافت الاکلنگ آورد بازی داد و شعر خوند دخترم حرفاشو گوش میداد آروم بود اصلا یکی دیگه شده بود من فهمیدم بیش فعال نیست قبلانم مهمونی میرفتیم اونجا دخترم بکل عوض می‌شد و آروم ساکت حرف گوش کن چی بگم مودب و عاقل

ولی از مربی و محیط مهد خوشم نیومد ثبت نام نکردم اتاق مادرا جدا بود درب اتاق ها رو کلید می‌کرد میرفت و میاومد مدام کلید می‌کرد اخه دیگه اتاق مادرا رو چرا کلید میکنی مگه نباید شیشه ای باشه مادر ببینه داخل رو ؟بعد دخترمو جدا برد نیم ساعت داخل من پیشش نبودم میگم چیکار کردی اونجا میگه تنها بودم نشسته بودم
بعد اتاق های تو در تو و تاریک یه روز درمیون دو ساعت ۱۶۰۰
مهم هزینه ش نیستااااا میخواستم تو محیط باشه ولی تصمیم گرفتم خانه بازی ببرم با بچه ها بازی کنه خودم ببینمش تا اینکه نباشم اونجا یکی با حرص ببراش دستشویی یا با بچه ای دعواش بشه و گریه کنه چون مظلومه بالاخره بچه شیطون هم هست دیگه همه که مثل دختر من نیستن
دختر کوچیکمم اضطراب جدایی داره دلم به اونم میسوزه تنهاش بزارم پیش مامانم میمونه هاااا ولی 😞😔نمیدونم بخدا دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
چقدر سخته بچه پشت هم😭