۱۸ پاسخ

خیلیم خوب کردی سر بچه ات با کسی تعارف نداشته باش

میگن پسرا ۸ماهگی کامل بشینن تاره

نه اصلا اینکار و نکنن خیلی زوده

پسر رو نباید زودتر از ۸-۹ماهگی نشوند

تا ۶ ماهگی نباید بشینه به نخاع آسیب وارد میشه

بهترین کارو کردی
سلامتی بچت اولویتت باشه نه ناراحتی بقیه حتا اگر هفته ای یه بارم میدیدیشون باید همینو میگفتی

خیلی هم‌خوب کردی گفتی

۵ ماهگی بشینه

دختر من ۴ ماهش تموم شد بردمش برای چکاپ ، دکترش گفت تا ۶ ماهگی نباید تمرین نشستن کنه

اینم بگم ما چون توی یه ساختمونیم هرروز میبیننش واسه همین کار اشتباهی باهاش بکنن تکرارش هرروزه اینطوری نیست بگم حالا هفته ای یبار یکم بشوننش عیب نداره

اره خیلی زوده از الان😐

بچه دو ماهه که خیلی زوده
ولی مثلا از پایان ۳ ماهگی خیلی کم میتونی
بعد ۴ ماهگی بیشتر
نه بچه شماست. صاحب اختیارش شمایی و اینکه پای سلامت بچه ات وسطه

سلام عزیزم درست گفتی

پدر شوهر نمونه😒

نه اصلا اجازه نده ستون فقراتش آسیب میبینه چکارا میکنن😒

وااااااای خدا..مادر شوهر من بعد از دو ماه بچم رو دید بعد نشوندش رو زمین...یا هی میذاشت که بایسته گفتم مامان خیلی خطرناکه هااا.گفت عه ولی بازم تکرار کرد منم تو جمع گفتم. بچه رو نباید نشوند.هر وقت بتونه خودش میشینه . ناراحت شد.خدایی خیلی بی‌شعورن...حالا بچه دو ماهه رو میشونی که چی خیلی با مزس

ن اون کمرش شله الان من بعضی وقتا متکا میارم دراز کش میخوابونم رو متما ی ذره بیاد بالا ولی نشستن اصلا

عزیزم واکسن بچتتو زدی سخت بود

سوال های مرتبط

مامان دوقلوها👩‍❤️‍👩 مامان دوقلوها👩‍❤️‍👩 ۳ ماهگی
بخدا این زنه دیونم کرده دیشب بچها کریه میکردن یکی از قلا رو پاهام بود خاب بود قل دیگه رو زمین بود وقت شیرش بود گریه میکرد مادر شوهرم داشت‌ شام میخورد اومد‌ پاشه خودم برداشتم ک شیر بذم اومد گفت بدش به من گفتم خودم شیر میدم ناراحت شد یه قیاقه کج و راست کرد رفت نشست یهو بعد دو دقه اومد دستشو زد زیر بچه برداش بچه ترسید یهو میگه اون نمیدی اینو میبرم من هیچی نگفتم شوهرم داشت نگاه میکرد فهمید عصبی شدم رفت رختخواب مامانشو اورد انداخت برای خودمونم تو اتاق من رفتم رختخوابمو بیارم پیش بچها گفت چی شده گفتم بچها‌ گریه میکنن عصبیم بعد گفت بگو‌ راستشو گفتم چیزی بگم میگی حساسی گفت نه بگو گفتم چرا مامانت اینکارو کرد اگ بچه رو ندادم شیر بده یعنی خودم میخام نگهدارم بچمو باز اومد اون یکی رو برداشت گفت تو خیلی رو بچها حساس سدی گفتم حساس نیستم من بچهارو ب زور میخابونم اون میاد ماساژ میده پشت گوشاشون و ماساژ میده فشارشون میده گفتم اینا برای بیدار کردن بچه وقتی میخان شیر بدنه یهو هردو بچها گریه کردن منم اصن بلند نشدم شوهرم گفت بچه رو ساکت کن بعد بیا گفتم بزار نگهداره وقتی بچه خوابه دست نزنه گریه های اینا هی بلندتر میشد منم رفتم تچ اشپز خونه ظرفا رو بشورم شوهرم دید من دست نمیزنم خودش اومد تا در اتاق باز شود شوهرمو دید به من گفت بیا بچهاتو بردار من میام میشورم منم گفتم شما ک بیدار کردی خودت نگهدار به من مربوط نیس بعدم رفتم تو اتاق یه ساعتی الاف بودن اومدم دیدم رختخواب پهن کرده یکی از بچهارو هم گذاشته رو جای خودش منم اومدم نشستم رو رختخواب تا صب هم نزاشتم دستش ب بچها بخور صب باز جلو شوهرم بچه رو برداشت ک اروغشو بگیر ه اون ک رفت گفتم بزارش سرجاش