۱۵ پاسخ

با مسواک و وایتکس بشور.بنداز تو افتاب.اگه بازم نرفت مودد لکه برو امتحان کن. با مسواک بساب میره

بشور بزار جلوی آفتاب مستقیم می‌ره من اکثر لباسهای دخترم روشنه و همین روش جوابه

پودر لکه بر سپید خوبه اگه نداری ببر خشکشویی تا لکه کهنه نشده افتاب مستقیم بنداز نشد ببر

به صابونی سپی لیباس بیشو دوای لبر تاو هلیخه بزانه لیه نابتوه

عزیزم یه چربی زدا هست معروفه اونو بزن میره

بو پیامی تو بو من نایه؟؟؟؟؟ 🥺🥺🥺

سرکه لیده چن دقه ک راوسته جا بیشو

اگه این کارو انجام بدید لکش میره
داخل لگن پودرماشینی سافتلن بریز با آب گرم قاطی کن بعدش لباس روبذار داخلش یه روز کامل بمونه بعدش بنداز داخل ماشین با مایع لباسشویی بشوره

ببین وقتی شستی بنداز جلوی نور خورشید یه روز که بمونه پاک میشه منم این کارو کردم

با صابون لیباسن بیشو دوای لبر تاو هلیخه بزانه چون دبیت

وایتکس بزن چند دقیقه بعد با صابون بشور بزار جلو افتاب

وقتی میشوری بزار جلو افتاب ظهر جوری که آفتاب کاملا بیوفته رو اون قسمت شاید بره

همیشه اینجور موقه ها قبل اینکه خودت دست به کار شی بدش بیرون تا لکش رو ببرن

دامستوس امتحان کن

عکس پیرهن بده اجی گلی

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
تا حالا شده به سلامت روانتون شک کنید من امروزشک کردم تصمیم گرفتم که در حتما پیش روانپزشک. من دوتا بچه کوچیک دارم دخترم چهار سال ونیم پسرم دوسالشه. پسرم شیطونه البته مقتضی سنشه از اون زیاد ناراحت نمیشم اما دخترم متاسفانه تاخیر داره درکش خیلی پایینه حتی از پسرم که دوسالشه خیلی پایین‌تره بماند که برا سلامتیش همه کاری کردیم از انواع دکتر گرفته تا کاردرمانی و گفتار درمانی. بازی درمانی. نورو تراپی. خدارو شکر خیلیم پیشرفت کرده بلاخره با اینم کنار اومدم سپردمش دست خدا متاسفانه چون درکش پایینه خیلی خیلیییییی گریه میکنه خیلی سختم آروم میشه ولی این گریه کردنا منو دیونه کردن به مرز جنون میرسم گاهی حس میکنم پتانسیل اینو دارم که اون لحظه یه آدم بکشم در این حد روانی میشم. امروز یه چرت زد از خواب پا شد بی مقدمه شرو به گریه کرد هر چی خواستم آرومش کنم نشد گفت غذا میخورم هر چی خواست براش آوردم. گفتم فقط آروم شه اما نشد. عدسی خیلی دوس داره بخاطر اون اکثرا درست میکنم از دیروز یه مقدار مونده بود گفت اونو میخوام براش گذاشتم اما باز جیغ و گریه که نمیخورم. گفت نیمرو میخورم خواستم براش درست کنم انقد گریه کرد جیغ زد تخم مرغا از دستم افتاد شکست با تابه تو دستم انقد خودمو زدم انقد به سر و کلم زدم که الان همه بدنم درد میکنه بعدش زود رفتم تو اتاق در و بستم گوشام گرفتم تا صدای دخترم رو نشنوم انقد گریه کردم آروم شدم بعدش زنگ زدم مادرشوهرم که طبقه پایینه که ببرتش بلکه یکم آروم شه اونم اومد تا حال و روز منو دید یه لیوان آب سرد داد دستم دخترمم برد خداروشکر تا اون بردش آروم شد. اما من با اینکه آروم شدم اما هنوزم دستام میلرزه تپش،قلب دارم برا حالم نگرانم