۸ پاسخ

حق داری عزیزم
کاش در وضعیت آروم باهاش حرف بزنی

دقیقا عزیزم همش غر می زدند و هر کار خوبی بچه بکنه خوبه امان از اینکه ی کار اشتباه بچه بکن کن فیکون می کنند

یه دونه ام از این از خدا بی خبرا منم تو خونه دارم گیر داد بچه دوم بچه دوم من نمیخواستم ولی اوردم دوقلوم شد حالا همش دنبال تفریح و گردش و رفیق بازیه تازه اورد ناشتام میده

والا من موندم چی بگم ولی بگو قبلا بچه بزرگ نمیکردن که ۱۲ تا داشتن
قدیم همه تو کوچه بودن

کاملا درکت میکنم من با این که شوهرم همراهه تو کار خونه کمک میکنه بچه ر‌و میبره پارک یا نگهش میداره من استراحت کنم گاهی رد میدم تو که دیگه مشخصه

خوبه که بهت میگه خودت برو من دوست داشتم خودم خرید های خونه امو کنم ولی میگه نه راه دوره اذیت میشی دیگه الان هم با دوتا بچه محاله 😁✋

تفریح هیچ جا هم نمیریم چون آقا خسته اس از طرفی حق میدم وقتی هر روز شیفت هستش شبش شب کار بوده خسته باشه از طرفی مردم از بچه داری سختتت بچم ب شدت لجباز بذقلقه

گیر داده آش جو درست کن امروز نشد بعد میگم بخر فردا درست میکنم دوباره کلی بهونه ن نمیخاد

سوال های مرتبط

مامان آنید مامان آنید ۲ سالگی
فقط تجربه ای ک‌کردم در اختیارتون میزارم...خیلی ناراحتم برا دختر بزرگم وقتی جلوکیری نکردم و بیخیال بودم فکرنمیکردم ایقد سخت باشه دخترکوچیکم الان۱۱روزشه...بااینک وقتی توشکمم بود کلی باقصه و داستان برا دخترم توضیح میدادم و اونم خوشحال هی میگفت نی نی کی میاد منم لحظه شماری میکردم دیک بچه دنیا بیاد دخترم سرگرم میشه دیگ حوصلش سرنمیره ...ولی چی فکرکردم چیشد....دخترم روز اول باکلی تعجب نگاهش کرد و بعد ک توضیح دادیم بوسش کرد...ولی همینک پا گذاشتم خونه بهونهاش شروع شد اذیت کردناش میگ دوتامون باید بغل کنی ...باید بمنم شیر بدی باید منم مای بی بی کنی...وخیلی چیزا...بااینک منو باباش اصلن ب بچه کوچیکه محبت نمیکنیم و همه هواسمون پیش اینه...ولی خیلی گریه میکنه لجباز شدید شده منم مجبورشدم دادبزنم سرش ی بار زدمش...اعصابم نمیکشید دیگ....بنظر من بچه پشت سرهم ب بچه ی اول ظلم میشه من ب دخترم ظلم‌کردم و ناراحتم ..منتظرم زمان بگذره یکم بهتر بشه اوضاع...من کردم شما نکنین...جز پشیمونی.خستگی افسردگی چیزی نداره...بشدت افسردم...وناراحتم برا دخترم
مامان یزدان مامان یزدان ۳ سالگی
سلام مامان ها عزیز پسر من تقریبا ۳ سالشه و من بهش یی بازی رو یادش میدم ک با خودش بازی کنه ولی متاسفانه اصلا نمیتونه با خودش مشغول باشه همش دنبال من و حتی میبرمش پارک با اینکه بلد دوچرخه سواری اصلا نمیخاد برونه میخاد من کلا کنترش باشم و کل توجم ب اون باشه همین ک توجهمو میکشم بازی نمیکنه تو خونه هم من اشپزی میکنم یا گریه میکنه یا وسایل اشپزخونه رو خراب میکنه از لجش منم اعصبی میشم تو بیرونم یکی رو میبنه دیگه فکرش کاملا میره سمت اون و بعضی وقتا وقتی یی نفر ک زیاد ندیده یکم باهاش حرف میزنه اگ بره یا کلی گریه میکنه پش سرش ک منم میرم و یا میره و باهم دعوا میکنیم وقتی جایی میرین میخاد لباس بپوش کلی اذیت میکنه من و بعد پوشیدن هم کلا نمیخاد بیاد وقتی هم بهش توجه نمیشه کلا لج میکنه یا میپره سر و صورتمون یا کارهای ک گفتیم نکن میکنه یا میزنه میشکنه هرکاری میخام بکنم خستم میکنه و یا پشیمونم میکنه ۳ سالشه هنوز یبار م ارایشگاه نرفته چون میگه از موزر میترسم حموم رفتنی جیغ داد نمیزاره اصل بدنشو بشورم اصلا متوجه نیست ک وقتی میره بیرون وسط خیابون نره کاراش دیونم کرده منم خیلی خسته میشم و سرش عصبی میشم وپدرش میگم ک بریم روانشناس من برم یا بچه میگه ن و ناراحت و نگران خاطرات ک باهاش میسازم هستم لطفا اگ کسی اگاهی داره راهنمایی داره ب خاطر بچم ک روحیش خراب نشه راهنمایم کنه ممنونم