درسته که نباید بد حرف میزد ولی خوب اونم شاید میبینه تو نارحتی خسته ای دلش برات میسوزه اونم مامان تو هست همونقدر که تو بچهتو دوست داری اونم تورارا دوست داره
حالا نگو به مامانت که ویس گرفتی که بعدن هم شک نکنه بهت و بی اعتماد نشه
ولی بگو نارحتی که بد بخورد میکنه با بچه بیشتر اذیت میشی اینطوری بیشتر عذاب میکشی
بدرفتاری میکرد؟؟
آرزو جان خیلی ناراحت شدم خییلی میدونم واقعا داغون شدی تو این مدت ولی خواهشاً نزار بچه ات پیش کسی غیر خودت باشه میدونی چرا چون تمام این کلمه ها تو ضمیر ناخودآگاه بچه میمونه از الان و کم کم خودش و توی روان بچه نشون میده اون بچه دست خودش نیست که بی قراره با گریه میکنه انشاالله رفته رفته خوبه خووب میشه و تمام این روزهای سختت جبران میشه باهاش
خب اینجوری روان بچت آسیب میبینه یکی دعواش میکنه اونم نه تو کنارشی نه پدرش که بخواد بهتون پناه بیاره
کسی ک انقدر خوبی کرده بهمون
اینجوری رفتار کنه تو نبودم با بچم
میدونم خستس
ولی خودش گفت خودش خواست میتونس بگه با خودت ببر یا نرو
با هر حرفش دلم شکست
بهش میگفت روانی وحشی دیوانه و سرش داد میزد🙂💔
۲ بار هم پشت هم تکرار کرد لعنت بر پدر مادرت
بمیرم براش بچم ساکت میشدهیچی نمیگفت
خوب شد بردمش بیرون بعد اون وگرنه میمردم از عذاب وجدان
امروز ظهر اومد دوران رو بیدار کرد ک ببرتش خونه خالم و من گفتم نه شاید من دوس نداشته باشم
قیافش اویزون شد و دیگ باهام حرف نزد
بعداون دوران گریه کرد بهونه بیرون گرفت بدون اینکه بهم بگه بردش
چیکار کنم واقعا؟ دیگه دوس ندارم بچم تنها باشه باهاش
ناراحت کننده هست ولی اونم برابچه تو بدنمیخاد. گاهی بین دل و زبون فرسخ ها فاصله هست. ناراحت نباش
والا مادر منم بچه های خواهرمو بزرگ میکنه.دختر خواهرم هفتم هست.تا الان همش سرش داد کشیده.حالا من خودم حضوری دیدم.هی دعواش میکنه.سر ناهار شام .بچه قهر میکنه میره نمیخوره.حالا بماند که کلا به بچه بیچاره صبحانه هم نمیده.اخر سرم منت روزانه س سر خواهرمه
من اگر بودم خونمو عوض میکردم ک دیگع پیشش نباشم.درسته مادرت هست ولی اگه واقعا این حرفا رو زده اصلا دلسوز بچه ت نیست
چرا بهش نمیگی؟
وقتی مطمئنی داره با روح و روان بچت بازی میکنه چرا سکوت میکنی؟.بگو تو مادر منی منم مادر این بچه همونقدر که تو نگران منی من نگران بچه خودمم.
کسایی که میگن خسته شده م نگرانته برای همین عصبی میشه این چه دلیل مضخرفیه؟من وقتی مسئولیت بچه ای به عهده میگیرم یعنی امانته باید همه چیشو قبول کنم نمیتونم زنگ میزنم به والدینش بیان دنبالش.
من جای تو باشم حتما بدون تعارف میگم که این اتفاق افتاده و متوجه شدم و نمیخوام بچم آسیب ببینه
آرزوی قشنگم من نمیدونم تو اون ویس چیا شنیدی، ولی باور کن مامانتم خسته ست، حتی خسته تر از تو. سنش بالاست تحملش کمتر از ما،
درسته خودش خواسته دوران پیشش بمونه ولی اون میخواست به تو کمک کنه، باور کن پسرم من تا به این سن رسیده نه مامانم نه مادرشوهرم یکبار پوشک بچه رو عوض نکردن، یکبار کونشو نشستن، مامان من حتی برای یکساعت نتونسته بچه مو نگه داره یا ساکتش کنه، باز بابام بیشتر با بچه بازی میکنه میتونه از پسش بر بیاد برای یکساعت.
منم تا حالا فقط یکی دوبار که کوجیکتر بودبچه رو براشون گذاشتم چون میدونم نمیتونن واسه همین دیگه نمیزارم براشون.
بنظرم تو هم دیگه پسرتو برای مامانت نزار یا حداقل شوهرت هست برای مامانت بزار
الان ک اینطوری گفتی دارم فکر میکنم چه خوب ک با خانواده همسرم رفت و آمد ندارم بماند ماجراهارو،،
ولی وقتی حرفای پشت سرمو میشنوم به گوشم میرسه ک چیا میگه خیلی خوشحالم ک نمیبینمش وقتی یکی میگه بچه اصلا قشنگ نیست شبیه اون یکی مادربزرگشه اصلا بحش حسی ندارم انگار وجود نداره زشته 😕😕😕 یا خیلی کوچیمتر بود رفته بودیم تازه الان به گوشم رسید بچرو برده بود تو اتاق فشار داده بود انقد طفلی گریه کرده بود ساکت نمیشد من رفتم بجمو گرفتم بعد گفت بچه مشکل داره پاش مشکل داره 😔😔🙁🙁
خیلی بده چه حس بدیو تجربه کردی و طفلی بچه نمیدونم چی بگم چقد آدما باهم فرق میکنن 😢🥺
من تو این همه مدت یکبار دایان گذاشتم رفتم بیرون مادرم اومد خونمون پیشش موند هزار بار زنگ زدم گفت کاری نداریم باهم اوکیم بمیرم براش
با اینکه دایان ماشاله شیطون هم هست و گاز میگیره یکم ولی اصلا کاری نداشت اون روز بچم. 😢
بنظر من دیگ نذار پیشش یجوری بذار خودش متوجه بشه ک دیگ دوس نداری پیشش بذاری البته میدونم واقعا خودتم نیاز داری یکم تنها باشی یا حتی به کارای شخصیت برسی ولی برای بچه این رفتار اصلا خوب نیست
ببین عزیزم خب نمیگم کارش درسته ولی فک کن اونم خسته شده خودمن به عنوان مادر دخترم ممکنه خسته شدنی سرش داد بزنم
واای جدی میگی چقدر ناراحت شدم چرا باید همچین حرفی به بچه طفل معصوم بزنه خب وقتی اذیته یا سختشه بگه من امروز نمیتونم نگهش دارم چرا بچه رو اذیت میکنه به نظرم بهش بگو اذیت میشی بچه رو بهش نسپار ببین خودش چی میگه
خیلی ناراحت شدم عزیزم.پسر منم بچه بود تا حدی اذیا میکرد ولی مشکلاتم درحد شما نبود.بخاطر همین مسائل دیگه سرکار نرفتم.چون واقعا دلم نمیخواست بچه رو به کسی بسپرم.مامانتون خسته شده و عصبیه.همونطوری که خودمونم گاهی از کوره در میریم.ولی بدرفتاری روان بچه رو داغون میکنه.
وای عزیزم بمیرم برای بچه ها که نمیتونن ازخود دفاع کنن چقدرمظلومن😭😭
عزیزم میفهممت عب ندارره . ولی دیگه کم کم ارتباطشون رو کم کن یهو ام بچت اسیب میبینه هم مادرت بر میخوره بهش... دختر من ی مدت خونه مادرشوهرم ار کی میرفت دنبالش گریه میکرد باهاشون میرفت چندبار نذاشتن بد عادت کرده الان دیگه از سرش افتاده عادیه براش...
من ی سال دندونام وضعیت شدید شده کلا نیاز ی فکر اساسی کنم ولی دخترم بچه بود پیش کسی نذاشتم مادر ندارم مادرشوهرمم دلسوز نیس... ولی ماه بعد باید شروع کنم دندون پزشکی بچه رو باید به باباش بسپرم مجبورم دیگه ...
تو هم عذاب وجدان نداشته باش مجببور بودی کارت ضروری بود من میدونم چقدر برای دوران زحمت کشیدی بچه رفلاکسی و الرژن واقعا سخته نگهداریش... به مادرتم بگو دوران خستت میکنه کار ضروری داشته باشم میسپرم بهت
حق دارید ولی مادرا هم سنی ازشون گذشته و بچه داری خودشون رو کردن نمیشه واقعا از اونا هم توقعی داشت .اگر نیاز به کمکشون دارید پس ناچارا باید چشم به روی این بدرفتاری های کوچیک بست چون چاره ای نیست و قطعا از عمد نبوده و فشار و خستگی باعثش شده.چون نوه شیرین تر از این حرفاست
الهی بمیرم برای دلت
این مشکلات نمیزاره از مادر شدن لذت ببری😔
هممون به یه نحوی درگیریم
یکی غذا یکی شیر یکی مریضی و....
فقط خدا به هممون قوت بده از پسش بربیایم
نمیدونم چرا بچه بزرگ کردن برا بعضی مامانا خیلی راحت برا بعضیا فاجعه..منم خیلی چالش داشتم...خوابش افتضااااح..من دیگه بلد نیستم حتی عمیق بخوابم.
ای وای عزیزم
خییلی ناراحت شدم
من سره کار میرم
بچم پیش مامانم می مونه
الان یه ترسی افتاده تو دلم 😣😥
خب چی شد عزیزم چی میگفتن ؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.