۹ پاسخ

دود این رفتار اول توی چشم‌خودشون میره و حریف بچه هاشون نیستن از دوران راهنمایی

تمام زحمات مارو اینجور خانواده ها خراب میکنن.

مشکل پارک رفتن همین همه قشر با همه نوع ادبیات میان

فوششم خوب یاد نگرفتی😊قوه

ماهم اصلا توخونه حرفای بد نمیزنیم دخترم چهارسالش بود یباربمن یه حرفی خیلی بدی زد نمیدونم ازکی یادگرفته بود منم یجوری تبیهش کردم که دیگه کلا یادش رفت

وا برای چی به بچه ی کوچیک همچین حرفی زد ای خداااا

بهتره حساس نباشی...تربیت خانواده مهمتره

یعنی به خودش گفت خراب😄مردم رد دادن حقیقتا

فکر میکنی.
چیزی که از بنیان خانواده بیرون میاد میشه اصالت.
ما تو خانوادمون بدترین فحش حمال بود😂خب تو دانشگاه و مدرسه بدترشم یادگرفتیم ولی به زبون نمیاریم که

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۲ سالگی
خانما خواهش میکنم به سوالم جواب بدید خیلی کلافه شدم من دوهفته بیمارستان بستری بودم برای کارای عمل کیسه صفرام که یهویی حالم بد شد پسرم مدام پیش خونه مادرشوهرم یا خونه مادرم بود از وقتی اومدم بیرون از بیمارستان و عمل کردم و اومدم خونه خودم یه روز دیدم تو حیاط اب بازی میکرد خیلی هوا گرم بود بهش گفتم باید اب رو ببندیم بیایم تو وگرنه حالت بد میشه خیلی هوا گرمه و اب رو بستم و اوردمش تو چنان جیغ و دادی راه انداخت که تا نیم ساعت داشت جیغ میزد و هرچی ازش سوال میکردم ماما چی شده چی میخوای جیغ میزد دوباره بردمش تو حیاط گفتم بیا اب بازی کن جیغ میزد میگفت نه هرچی بهش میدادم پرت میکرد همینطوری جیغ میزد گریه میکرد خیلی خسته شدم دیگه دیدم هیچی جواب نمیده خودمم باهاش گریه کردم که حتی میگفت باهام گریه نکن بعدش گفت بغلم کن بلند شو گفتم ماما نمیتونم عمل کردم دیگه زنگ زدم شوهرم اومد و سرگرمش کرد خودمم هی بغلش میکردم دیشب دوباره رفتیم تو حیاط شستیمش گفت بزار اب بازی کنم گفتم نه بریم تو میخواستم مای بیبیش کنم شلوار پاش کنم که اومد تو کلی جیغ زد و گریه کرد هرچی بهش میدادیم پرت میکرد شوهرم تعجب کرده بود گفتمش بیا بی محلی کنیم بهش فیلم رو پلی کن نگاه کنیم دیدم اومد کنترل گرفت فیلم رو قطع کرد که یعنی نه نگاه نکنید باهم حرف میزدیم میگفت نه باهم حرف نزدید یعنی فقط میخواست وایسیم نگاش کنیم تا اون جیغ بزنه خیلی کلافه شدیم دیگه بعد یه ربع بیست دقیقه شوهرم برد گذاشتش تو تاب تابش داد تا خوابش برد اصلا نمیدونم چیکار کنم رفتار درست چیه اگه تا حالا همچین موردی داشتید یا میدونید رفتار درست چیه خوشحال میشم راهنماییم کنید
مامان دوران مامان دوران ۱ سالگی
از زمان بارداری ک استراحتی بودم مامانم میومد کمکم و قرار بود بچه به دنیا اومد چند روز اول پیشم بمونه بعد بره
دوران جوری حالش بدبود بخاطر آلرژی ک بیشتر موند
چون دیر فهمیدم به چه چیزهایی الرژی داره و به خیلی چیزا حساسیت داره درگیر التهاب روده و اسهال طولانی مدت رفلاکس شد ک هنوزم درگیره
من چند ماهه اومدم نزدیک مامانم خونه گرفتم ( به گفته خودش)
دوران هنوزم خواب شبش جوریه ک همرو دیونه میکنه
هنوزم یه ذره از غذای مارو نمیتونه بخوره و گریه میکنه واسه غذامون باید یه نفر سرگرمش کنه یا ببرتش بیرون ینفر ینفر غذا بخوریم
جا نونی رو قایمکی میبریم میاریم
اینارو نوشتم واسه دوستانی ک قبلا برام نوشتن ک نیاز نیس مامانت باشه
خودت تنها نگهش دار
خلاصه من یه هفته دندون درد داشتم و نرفتم دکتر هم بخاطر دوران ک تنهاش نزارم هم بخاطر اینکه نمیتونم ریسک کنم بخاطر بی حسی
اما پریشب انقدر درد داشتم ک با قرص هم قابل تحمل نبود
دیروز رفتم ویزیت ک بهم دهانشویه داد فعلا استفاده کنم
مامانم خودش همیشه میگه کار داری برو خودم تنها بهتر نگهش میدارم اصن و آروم تره
دیروز ۵۰ دقیقه ای اومدم و کل مسیر رو دوییدم تقریبا بار چندم بود ک گذاشته بودمش واسه مامانم
ولی چند وقت اخیر خوب صحبت نمیکرد باهاش حتی جلو من ولی بهم میگفت وقتی نیستی چند برابر مراقبشم
وقتی اومدم از دندون پزشکی لباسمو در نیاوردم بردمش بیرون پارک براش عروسک خریدم ماشین سوارش کردم و…
تایمی ک دندون پزشکی بودم قبل رفتنم یه گوشی گذاشتم رو ویس
شب ک دوران رو خوابوندم ایرپاد گذاشتم و گوش کردم
باورم نمیشد!
مامان آرتین مامان آرتین ۲ سالگی
سلام ماماناامروز برا اولین بار خودم تنها از ساعت ۵ آرتین بردم پارک با کالاسکه کلی دورش دادم جوری ک تو کالسکه خوابش آورد نیم ساعتم آوردمش خونه تو پارک ی بچه ۳ سالش بودا زورش ب بچه های دیگه نمی‌رسید گیرش داده بود ب آرتین آرتین میخواست سر سره بازی کنه جیغ میزد می‌گفته ن نباید تو بازی کنی مال کنه اینجا انگار وسایل ارثیه پدری این بچه بود بردمش سمت تاب اونجام اومد پشت سرمون منم اعصابم نمی‌کشید مادر هم فقط میخندید بذبچش ک داره زور میگه منم بش گفتم مگه مال تو اومد آرتین هل بده من تا حالا آرتین کنارش بچه نبوده نمی‌دونستم عکس العمل آرتین چطوره ولش کردم ببینم چکار می‌کنه دیدم خداروشکر نموند ک کسی بخواد بزنش پسر ک اومد هلش بده آرتینم دست گذاشت رو سینشو گفت نه سری بعد ک باز اومد هلش بده دیدم آرتین هلش داد پسر ک بش دستشو گرفته بود جلو سر سره ک آرتین نره آرتین میزد زیر دستش بش غر میزد ک بره سوار بشه دردش ب جونم خداروشکر ک من نباشم از پس خودش برمیاد
مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱ سالگی
مامانا من از یه موضوعی بدم میاد ،هرجا بچه کوچیک میبینم شاید قربون صدش برم یا ب یاسین بگم نگا اجی یا داداشی رو ولی ب خودم اجازه نمیدم بوسش کنم مخصوصا صورتشو ،یا فوری از پدر یا مادرش نمیپرسم دختره یا پسر،چندوقتشه،چندکیلوهه،و خیلی چیزای دیگه،هرجاااااا چ پارک چ فروشگاه چ زیارتگاه چ بازار چ مطب دکتر و درمانگاه،هرجا با یاسبن میرم همین مطالبی ک بالا گفتم پیش میاد،گاهی حتی بدون اجازه ازش عکس میگیرن ،من ندید بدید نیستم ،بخیلم نیستم ولی واقعا دوستندارم هی این سوالارو جواب بدم عصبی شدم دیگه و اینکه واقعا گاهی برام عجیبه یعنی طرف شعورش نمیرسه نباید از بچه مردم بدن اجازه عکس و فیلم بگیره؟امروزم ایستادم کنار تاب تو پارک تا یاسین با باباش سرسره بازی کنه و بعد دوتا بچه نوبتش بشه تاب بازیو بریم. فوری سوالا شروع شد حتی پرسیدن بچته؟داشتیم غیبتتو میکردیم گفتیم شاید داداش کوچولوشه،فکرکن چقد باید چندتا زن بیکارباشن ک وایسن بازی کردن من با بچمو تماشا کنن و اینو بگن. شوهرم سر تکون داد وقتی رفتن گفت وای از مردم ما چقد فضولن اخه