تجربه زایمانم🩵🦋من ۴۱ هفته بودم که بدون درد بستری شدم با امپول فشار زایمان کنم ،اول برام قرص گذاشتن ک تاثیری نداشت بعدش امپول فشارو توی سرم بهم وصل کردن حدود ۵ ساعت که بازک دردم نگرفت بعد ماماهمراهم کیسه ابمو پاره کرد که درد شدیدی گرفتم اما دهانه رحمم ۲ سانت بود و هیچ پیشرفتی نمیکرد
در نهایت دکترم تصمیم گرفت سز بشم
دیشب سز شدم و خداروشکر خوب بود🦋

۴ پاسخ

خداروشکر...قدم نو رسیده مبارک😍🥰منم آخر همین ماه انشاالله

خداروشکر عزیزم بسلامتی ان شاءالله ♥️

خداروشکر،قدم نو‌رسیده مبارک😍

مبارکت باشه عزیزم ...
التماس دعا

مقالات مرتبط

علت درد شکم بعد از سزارین
علت درد شکم و زیرشکم بعد از سزارین
بهترين زمان نزديكی پس از زايمان طبيعی
بهترین زمان نزدیکی بعد از زایمان طبیعی + توصیه پزشکان
درد مفاصل بعد از زایمان
درد مفاصل و زانو درد بعد از زایمان و علت آن
درد هنگام مدفوع بعد از زایمان
درد هنگام مدفوع بعد از زایمان و علت آن

سوال های مرتبط

مامان فندق💙🤰 مامان فندق💙🤰 ۳ ماهگی
سلام من اومدم با تجربه زایمان ن یک تجربه بلکه دوتا چون هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین
من 41هفته و سه روز بستری شدم با دهانه رحم یک سانت صبح ساعت هفت صبح بدون هیچ دردری رفتم بیمارستان دیگه دوتا دونه شیاف برام گذاشتن گفتن ک تا دوازده ساعت وقت داری اگه دردت گرفت ک هیچ اما اگه نگرفت سرم فشار میزنی ک من دردم نگرفت و سرم وصل کردن خلاصه با سرم دردام شروع شد دو روز ک بستری بودم با سوزن و آمپول همش نیم سانت باز شدم یک سانت ک بودم نیم سانت هم با سوزن باز شدم
مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ ماهگی
سلام می‌خوام از تجربه زایمانم براتون بگم دوست داشتین بخونید

من 21 مرداد 39هفته بدون هیچی دردی رفتم واسه زایمان ،چون آب دور بچه شده بود 5.7 دیگه بستری شدم
بهم آمپول فشار زدن تا ساعت 12فردا که تاثیر نداشت و دهانه رحمم همچنان بسته بود
که دکتر اومد گفت می‌خوام لوله بزارم که دهانه رحمم باز بشه که بهشون گفتم من که دهانه رحمم بسته هست چرا سزارینم نمیکنید با پرویی تمام گفت میخواستی 50 میلیون بدی بری خصوصی 😑
بعدش دید که دهانه رحمم همچنان بسته هست و نمیشه تصمیم گرفت بهم قرص مزو بده که دردام شروع بشه
بله و بالاخره ساعت 4 بعداز درد های من شروع شد...
ادامه تاپیک بعدی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان اراد✨🎀 مامان اراد✨🎀 ۵ ماهگی
#تجربه زایمان
من بدون درد رفتم بیمارستان با 41 هفته
منو بستری کردن برا زایمان طبیعی
هیچی رفتم تو زایشگاه میامدن منو معاینه میکردن
آمپول فشار نمیزدن میگفتن با معاینه تحریکی دهانه رحمت باز میشه
ساعت 1۰:۳۰صبح که بستری کردن ساعت 8 سه سانت شدم
بعد ساعت 10 که دوباره معاینه کردن کیسه ابم ترکید
دیگه معاینه کردن فقط 4 سانت بودم اصلا پیشرفت نکرد
داشتم از درد میمردم همش جیغ میزدم
بعد گفتم آمپول اسپینال برام بزنن
تا ساعت 8 صبح فردا درد می‌کشیدم ولی دهانه رحمم باز نمیشد ساعت 8
آمپول رو که زدن دهانه رحمم 8 سانت شد ولی بچه نیومد پایین آمپول ام اصلا بی حس نکرد
یک بار دیگه آمپول رو که زدن که بی حس بشم
اون آمپول قبلی ام اثر کرد کاملا بی حس شدم
ضربان قلب بچه افت کرد منم داشتم از جون میرفتم سری رد کرد
سزارین اورژانسی
سزارین شدم 5 دقیقه تو اتاق عمل بودم بچه به دنیا آمد
خداروشکر الان جفتمون سالمیمم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان 🩵𝙰𝚛𝚊𝚍🩵 مامان 🩵𝙰𝚛𝚊𝚍🩵 ۵ ماهگی
سلام مامانا من طبق غربالگریا امروز تاریخ زایمانم بود دکترم معاینم کرد کاملا دهانه رحمم بسته بود بعد گفت برو فردا بیا اگه دردت نگرفت امپول فشار میزنیم اگه بازم با امپول فشار بازنشدی اون وقت جمعه سزارینت میکنیم ، برای کسی این اتفاق افتاده ؟من نمیخوام اینجوری اذیت بشم فقط درد بکشم باز نشم همسرمم اجازه زدن آمپول فشارو نمیده
کسی میتونه راهنمایی کنه نگران بچمم بهانه ای نمیشه اورد که سز بشم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان خوشگل خانوم مامان خوشگل خانوم ۶ ماهگی
سلام منم خواستم تجربه زایمانم رو باهاتون به اشتراک بگذارم .
پارت 1
چهل و یک هفته شده و بودم و درد نداشتم . بدون درد رفتم بیمارستان و معاینه کردن و گفتن دهانه رحم بسته اس و باید بستری بشی و القای زایمان انجام بدیم .خلاصه روز پنجشنبه ساعت 7صبح من بستری شدم رفتم زایشگاه و سرم و آمپول فشار و قرص زیر زبونی ساعت به ساعت میدادن بهم . یک سوند هم بهم وصل کردن که نمی‌دونم چجور سوندی بود ک برای دیش نبود یعنی یه چیزی کردن داخلم و سه تا شیلنگ مانند هم بهش وصل بود ک از توی اونا آمپول میزدن توی رحم ‌.از یه سرش هم همش خون میومد بیرون راه که میرفتم اون وسط پام آویزون بود . توی این مابین ها هم همش معاینه میکردن که ببین چقدر دهانه رحمم باز شده . نوار قلب بچه رو هر چند ساعت چک میکردن اینا معاینه و نوار قلب ادامه داشت تا ساعت 7شب ادامه داشت یعنی 12ساعت بعدش اما من هنوز دو سانت شده بودم .
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ ماهگی
تجربه‌ی زایمان بخش یک
من روز جمعه دو خرداد چهل هفته‌م کامل میشد ولی هیچ دردی نداشتم دهانه رحمم هم دوسانت بود. دیگه جمعه با نامه بستری دکترم(عفت عظیمی نژاد) رفتم بیمارستان قدس و بستری شدم با خواست خودم. ساعت ۹ صبح بهم آمپول فشار زدن ولی خیییلی سرعتش کم بود تازه ظهرش یواش یواش دردای من شروع شد اما دهانه رحمم هیچ پیشرفتی نمیکرد همون دو مونده بود دیگه شب بعداز کلی درد تازه دهانه رحمم شده بود دو و نیم سانت. شبش ساعت ۱۲ با نظر دکترم آمپول فشار رو قطع کردن که رحمم خسته نشه و مثلا به رحمم استراحت بدن اما دیگه دردهای خودم شروع شده بود و شبش هر دو سه دقیقه یک بار دردم میگرفت و ول میکرد. صبح شنبه ۳ خرداد ساعت ۶ دوباره آمپول فشارم رو باز کردن و دردام هی تشدید میشد. دهانه رحمم که بالاخره شد ۳ سانت دیگه به مامای همراهم زنگ زدن که بیاد و وقتی اومد نزدیکای ۴ سانت بودم کلی ورزش بهم داد که انجام بدم و دیگه ۴ سانت که شدم اپیدورال رو برام زدن. اپیدورال هم تزریقش درد داشت خیلی گریه کردم در حدی که نفسم بالا نمیومد. سختیشم این بود که بهم میگفتن موقع تزریق حدود ده دقیقه اصلا نباید تکون بخوری حتی اگه دردات میگرفت و ول میکرد که این خیلی سخت بود برام. اما دیگه وقتی تزریق کردن کم کم کل بدنم آروم شد خیلی حس خوبی بود دیگه هیچ دردی حس نمیکردم حتی انقباضات شدیدم رو
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان شاهان💙 مامان شاهان💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی ک به سزارین ختم شد
پارت ۲
دیشب معاینه شدم و ۳ سانت یعنی ساعت ۶ بعدظهر داخل مطب دکترم معاینه شدم ک معاینه تحریکی کرد
بعدش رفتم کلی پیاده روی و زیر دوش آب گرم و هرکاری ک باعث شه زایمان راحتی داشته باشم
خلاصه من ساعت ۱۱ بستری شدم و از ۱۲ آمپول فشار زدن تا ساعت ۵:۳۰ من هیچ پیشرفتی نکردم اما خونریزی داشتم و اینکه درد شدید
یهو دیدم ک بچه اوفت ضربان قلب پیدا کرد و آمپول فشار قطع کردن
دیگ من با همین درد این وسط اومدن کیسه آبم پاره کردن
دوباره بد ی تایمی آمپول فشار وصل کردن و یدونه کامل تموم کردم یا دردای شدید اما دریغ از پیشرفت
خلاصه هرکاری بگی کردن ک من بشم ۴ ب زور باز س آمپول فشار دیگ زدن
دیگ ضربان قلب بچه یا میرفت بالا یا میومد پایین اصلا حالت عادی نداشت
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیکی 💕 مامان نیکی 💕 روزهای ابتدایی تولد
بخش 1
تجربه ی زایمان طبیعی یه مامان سرکلاژی 🦋
سلام مامانا،تجربه ام و میگم شاید به دردتون بخوره
من ۳۶ هفته و ۶ روز بخیه ی سرکلاژ و باز کردم، شیاف پروژسترون و قرص آسپرین هم از همون روز قطع کردم دکترمم گفت که پیاده روی و شروع کنم و قرار بود منتظر بمونم تا دردم بگیره، اما آخرین سونویی که دادم بچه دو هفته وزنش تغییری نکرده بود و دکتر ۳۸ هفته و ۶ روز ختم بارداری داد،چون زایمانم طبیعی بود صبح ساعت ۸ زایشگاه بستری شدم، بعد از معاینه اولیه که سه سانت بودم و هیچ دردی نداشتم، کیسه آبم و پاره کردن و بهم سرم وصل کردن،اولش دردش مثل پریودی بود تقریبا هر ۱۰ دقیقه میگرفت با نفس کنترل میکردم و میگذشت،رفته رفته هم درد بیشتر می‌شد هم نزدیک بهم میشد،قرار شده بود اگه نتونستم تحمل کنم به ۶ سانت که رسیدم آمپول بی حسی به کمرم بزنن، اما چون حوصله ی عوارض بی حسی و نداشتم تصمیم گرفتم تحمل کنم
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
۳۹ هفته و ۵ روزم بود که به بیمارستان رفتم و چون علائم زایمان رو نداشتم و دکترم گفته بود اگه دردت گرفت که هیچی ولی اگه درد نگرفت برو این نامه رو به بخش زنان و زایمان نشون بده که بستریت کنن ،بلاخره بستری شدم هر چقدر هم که بهم آمپول فشار زدن تو بیمارستان دردم نگرفت دکتر خودش اومد گفت یکم دوز داروهارو ببرید بالا و پرستارای بخش هم بهم توصیه میکردن که شربت زعفران غلیظ بخورم که اونم جواب نداد کلا هیچ دردی نداشتم ولی با آمپول فشار به زور ۳ سانت شدم که دردام بعد از یک روز بستری شروع شد ولی اونقدری نبود که زایمان کنم چون سابقه فشار بالا رو هم داشتم دکترم اومد و خودش کیسه آبم رو پاره کرد و دردم از اون موقع به بعد شروع شد که به غلط کردن افتاده بودم و به دکترم گفتم که سزارینم کن گفت تا اینجا خوب پیش اومدی باید صبر کنیم که زودتر زایمان کنی از ساعت ۱ ظهر تا ساعت ۷:۳۰ درد کشیدم ولی ارزش داشت چون الان پسرکوچولوم بغلم و خداروشکر میکنم که صحیح و سالم تو بغلم دارمش ولی واقعا زایمان طبیعی درسته که یه روز درد داره ولی الان من هیچ دردی ندارم و میتونم خودم کارای خودم رو بکنم
مامان نینی فسقل مامان نینی فسقل ۱ ماهگی
بستری شدم برای زایمان آمپول فشار و انقباض و گاز واژن و اینا گرفتم
ولی از ساعت ۱۰ صبح هیچ پیشرفتی نکردم دو سانت بودم همونم موندم تا امروز ۱۲ اینا مرخص شدم با رضایت شخصی بخاطر دوسانت بستریم کردن بدون درد بیمارستان دولتی رفتم برای چکاپ😑
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان فندق.کوچولو مامان فندق.کوچولو ۵ ماهگی
#زایمان طبیعی ۲
من ساعت یک شب بستری شدم و درد هام با آمپول فشار شروع شد( که البته سرم هست ) ... من هیچ درد زایمانی نداشتم ودهانه رحم یک سانت بود و سر بچه به خاطر بزرگ بودن درست وارد کانال زایمان نشده بود ... تا صبح همه چی خوب بود بهم چند تا قرص دادن و چون کیسه آب سالم بود درد زیادی حس نمیکردم ... ساعت ۱۲ صبح پزشکم اومد و کیسه آبم پاره کرد و بهم گفت ۱۸ ساعت دیگه معلوم میشه طبیعی یا سزارین هستی اگه توی این زمان دهانه رحم ۴ سانت شد طبیعی و اگر نه که سزارین ... یکی از ماما ها بیمارستان بهم گفت اگه دوست دارم میتونه ماما همراهم شه و من هم قبول کردم ... و از اون موقع باهام ورزش های زایمان و کار کرد ، گل مغربی برام گذاشت که تا شب از یک سانت رسیدم دو نیم سانت ... چون من هیچ دردی از خودم نداشتم و همش کار آمپول فشار بود دوز دارو بردن بالا از دوز دارو رسید به ۲۴ قطره در ساعت هر ۵ دقیقه درد کل شکممو می‌گرفت و اصلا نمیتونستم بخوابم ... با کمک ماما حدود یک ساعت از ۹ تا ۱۰ شب خوابیدم ... از ده به بعد پاشدم دوباره به ورزش کردن ... یکی از ورزش ها که خیلی خوب بود مدل دسشویی ایرانی یا اسکات زیر دوش آب گرم بود که هم درد و کم می‌کرد و هم سر بچه یکم اومده بود پایین ... دیگه صبح شده بود حدود ساعت ۵ که باز معاینه کردن و شده بودم ۴ سانت اما دیواره رحم همچنان سفت بود. معاینه توی بیمارستان خیلی با معاینه مطب فرق داشت توی مطب پزشک با آرامش و آروم اینکارو میکنه اما تو بیمارستان ماما با وحشی گری این کارو میکنه تا دیواره رحم تحریک شه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان لیا مامان لیا ۴ ماهگی
تجربه زایمان_پارت۱✨
من سرکلاژ بودم ،دوشنبه رفتم برای باز کردن بخیه، از یه هفته قبلش انقباض داشتم که طولانی مدت بود زمانش،خلاصه رفتم پیش دکترم بخیمو باز کرد و گفت انقباض داری برو نوار قلب بده اگه انقباض داشتی بستری شو معاینه هم کرد۳سانت بودم.رفتم بیمارستان nstگرفتم و انقباض داشتم وساعت ۵عصر بستری شدم،ساعت۶یه دوز آمپول ریه زدم چون ۳۶هفته و ۴روز بودم حالا نمی‌دونم تاثیری داشت یا ن.تا ساعتای۸شب درد خاصی نداشتم.مامای همراه گرفتم و خیلی تو روند زایمانم کمک کرد.یه آمپول زدن کیسه آبمو پاره کرد و کمرمو ماساژ داد دیگه کم کم دردام شروع شد گاز بی دردی گرفتم که اصلاااا هیچ تاثیری نداشت فقط با استشمامش بی حال میشه آدم.
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان علی جــ❤ــانم مامان علی جــ❤ــانم ۴ ماهگی
پارت_۱
#زایمان طبیعی
۴۰ هفته و ۳ روز بودم که دردی نداشتم رفتم دکتر ازش خواستم نامه بدن برای ختم بارداری نامه را دادن و من فرداش رفتم بیمارستان نامه را نشون دادم و پرونده تشکیل دادن و بستری شدم و وقتی معاینه شدم گفتن ۲ سانتی، رفتم زایشگاه بستری شدم و آمپول فشار بهم زدن، واای که چقدر فضای زایشگاه بد بود تصمیم گرفتم اتاق ال دی آر بگیرم و اتاق گرفتم و حدود یکی دو ساعت بعد دردام شروع شد حدود ۴ سانت دهانه رحمم باز شده بود که دیگه دیدم تحملم داره سر میاد خیلییی کلافه شدم بودم حالم بد بود، درخواست ایپدورال کردم که یکی از بهترین تصمیمام بود
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهرو مامان مهرو ۲ ماهگی
تجربه زایمان من:
ساعت۲شب بود بیدارشدم برم دستشویی که دیدم خونریزی کردم.دیروز مطب دکترم بودم و معاینه شدم اما دهانه رحمم بازنشده بود و بچه توی لگن نیومده بود.
چون خونریزی داشتم بستری شدم.
معاینه شدم و ۱ سانت بازشده بودم و چون خونریزی داشتم ساعت۳:۳۰شب بستری شدم.
بعد از بستری با قرص زیر زبونی کم کم دردم گرفت و وقتی ۴_۵سانت شدم اپیدورال انجام دادم و کمی بعد هم ماماهمراهم اومد
با اپیدورال دردام کمی کمترشد ولی خب آخرش درد داشتم
ماماهمراه واقعا گزینه ی خیلی خوبی بود وخیلی به راحت تر شدن زایمانم کمک کرد.ورزش،ماساژ،نقاط فشاری،تنفس صحیح،نحوه درست زور زدن و.... کارهایی بود که برام انجام داد و خیلی به راحت تر شدن زایمانم کمک کرد.
اپیدورال هم بجز کمتر کردن درد باعث شد دهانه رحمم زودتر بازبشه و۱۰سانت بشم
نزدیکای زایمانم دکترم هم اومد
بالاخره ساعت۷:۵۸دقیقه صبح دختر کوچولوم با لطف خدا به سلامتی به دنیا اومد
انشاالله همگی به سلامت زایمان کنید😍
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دایان مامان دایان ۱ ماهگی
سلام خانوما من پسرم یه هفته زودتر به دنیا اومد کیسه ابمو پاره کرد و اورژانسی سزارین شدم از اولم نوبت سزارین داشتم اما اورژانسی چهارشنبه سز شدم اما تا دکترم برسه و برم اتاق عمل حسابی درد زایمان طبیعی رو هم کشیدم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر