سلام مامانا، امروز توی آرایشگاه یه اتفاقی افتاد، من بچمو گذاشتم روی صندلی که مانتومو تنم کنم، یه دختر جوون کنارم بود کلی ذوق بچم کرد گفت بدید من بغل کنم، گفتم نه ممنون نیازی نیست زحمت میشه گفت نه و با اصرار برای چند دقیقه بغل کرد دودو سه چهار دقیقه، و من یه لحظه به فاصله شاید ۵ قدم رفتم پستونک معین رو توی روشویی همون اتاق آب گرفتم اومدم، بچمم خواب بود، بعد بچه رو گرفتم رفتم خونه و همینطور که خواب بود گذاشتمش توی جاش البته نه روی تختش توی تشک روی فرش، ناهار خوردیم معین گریه کرد رفتم سراغش دیدم معین وارو شده و داره سینه خیز میره و گریه میکنه دویدم بلندش کردم دیدم دهنش سیاست، خیلی ترسیدم فک کردم دهنش خون اومده بسته شده خونا، دست کردم دهنش و یه تیکه شکلات و یه عالمه شکلات آب شده از دهنش درآووردم، خیییلی ترسیدم، خدا لعنتش کنه مریض نمیدونم کی وقت کرده بود شکلات چپونده بود توی دهن بچه ی خواب، خدا میخواست که تا بیدار شده بود وارو شده بود و نرفته بود پایین شکلاته که بره گلوش، خلاصه دنیای کثیفی شده، من که هنوز حالم برنگشته سر جاش، تو رو خدا خیلی مواظب باشید خیییلی، آدم مریض زیاده.

۱۷ پاسخ

خیر نبینه ایشالاا

همین اومدی اینجا نصیحت میکنی اینقدر راحت؟؟؟؟؟؟؟؟؟من چی بگم اروم بشم؟؟؟؟اگر ب جای تو و شوهرت بودم همین الان به ارایشگر زنگ میزدم فیلم دوربین مدار بسته رو میگرفتم و ادرسش رو پیدا میکردم شکایت میکردم شک نکن به حرفم همین کا ررو میکردم شاید بچت خفه میشد میمرد راحت از این موصوع نگذر بگرد پیداش کن این روانی رو

چه ترسناک
ببین بالاخره اون زنه توی آرایشگاه کارت کشیده و میشه اسمشو درآورد و پیداش کرد
درسته نمیشه چیزی رو ثابت کرد ولی میشه یکی خوابوند توی صورتش که

ارایشگره دوربین نداشت؟از طریق دوربین شناساییش کنی شکایت کنی پدرشو دربیاری عنتر مریض، بعدش دکتری جایی نبردی ل خاطر اینکه شکلات مزش رفته دهنش؟زبونم لال شکلات مسموم بود چی

خاک برسرش کثافت روانی

ملت مریض خدا لعنتش کنه بچه ی بی گناه خدا رحمش کرده صدقه بزار کنار

🫨🫨🫨🫨🫨🫨بچه دو ماهه مگه شکلات میخوره

واااااای عرق سرد کردم
خدا لعنتش کنه
😭😭😭😭

خاک‌ تو سرش😐 برو از ارایشگاهه پیگیری کن ببین اگه میشناسش پدرشو درار🤦🏻‍♀️

وای لعنتی کثافت چطور تنوسته تو رو خدا حواستون به بچه باشه این چیزا رو گفتنی یه عده میگن حساسی اینا ولی واقعا دنیای کثیفی شده خیلی خیلی حواستون باشه

حدودا چندسالش بود ؟

خدا لعنتش کنه حرومزاده رو

واه چه عقده ای

بچه شما مگه غلت میزنه تو دوماهگی ؟

به بچه ی دوماه شکلات داده بود..وای چه چیزایی بایدبشنویم..روانی بوده طرف

خداازش نگذره بچه ۲ماهه شکلات مگه میدن😳

واااای خدااا

سوال های مرتبط

مامان دلارز مامان دلارز ۶ ماهگی
عصر مامان شوهرم ز زد که بچه رو بیارین دلم تنگ شده
منم گفتم ببره برم یه دوشی بگیرم
خلاصه برد و من یه چرت زدم و رفتم حموم و کارامو کردم رفتم دنبالش میبینم بردانشتن بردنش خونه عمش
بعد رفتم اونجا گفتم من نمیدونستم اومدین اینجا رفتم در خونتون
بعد گفت به شورهرم کفتن که اومدن
بعد رفتم بچه رو عمس داشت میخوابوند بقلش کردم پوشکش یک کیلو شده بود از جیش
گرفتم بردم عوضش کردم مادر شوهرم کفت یکبار عوضش کردیم منم خیلی عصبی شدم بچمم بدخواب شد زد زیر گریه
بعد رفتم تو اتاق بخوابونمش این کریه میکرد اومد مادرشوهرم اونجا انگار من نمیتونم نکهش دارم ایندنمیخابه خیلی خوابیده گفتم پس چرا شما داشتین میخابوندینش
میگف نمیدونم همینجوری عمش بقلش کرد اورد بچمم هی بد قلقی میکرد چاییمو نخورده پاشدم اومدم خیلی هصبی شده بودم این بچم منو دیده بود زده بود زیر گریه اپنام هی میگفتن این از عصر اصلا گریه نکرده
الان خیلی عصبی و‌ناراحتم
از یطرف میگم نکنه رفتارم زشت بود
فشارمم افتاده بود خیلی عصبی شده بودم از کاراشون
مامان پسرم 💙💙 مامان پسرم 💙💙 ۸ ماهگی
سلام ، امروز یه اتفاقی افتاد 😐😂 بعد کلی ماجرا بچه داری و شیردهی تازه خوابم برده بود که آقا ( شوهرم ) بعد از یه خواب زیبا و عمیق بدون اینکه حتی با گریه بچه سرش برگردونه نگاه کنه ، از خواب بیدار شد هیچی منم نوزادم تو بغلم گرفته بودم و سینه مو گذاشته بودم دهنش دراز کشیده خواب بودم اومد چسبید بع من شروع کرد برا رابطه من کشیدم کنار گفتم کنار بچه آخه نمیشه نکن ، نورادمم همون موقع هی موک میزد بع سینه شیر میخورد تا در میاوردم گریه میشد اینم ولکن نبود، میخواست همونجا من بچه شیر بدم اونم کارش بکنه گفتم بچه تو بغلمه شیر میخواد کنار بچه نمیشه گناه. داره چندشه ، باز گذاشتمش زمین دیدم گریه شد گفتم اجازه بده من شیرش بدم سیر بشه خوابش کنم میریم اتاق هیچی بلند شد قهر کرد گفت نمی‌خوام گفتم خب بچه رو خواب میکنم راحت میریم اتاق گفت نه من می‌خوام برم با دوستام گردش بریم تو طبیعت امروز گفتم باشه برو ، قهر کرد جمغ‌کرد رفت 😂😂به جا اینکه زن و بچش ببره گردش با رفیق‌اش میره منم تو دلم گفتم به درک که قهر کردی از خدام بود ولکن بشه بدم اومده از رابطه 🤢
مامان بچه مامان بچه ۵ ماهگی
تجربه عفونت بخیه سزارین
بعد از سزارین راستش من اولش خیلی درد داشتم. روز دوم ولی دیگه راحت داشتم راه میرفتم. پسرم زردی گرفت روز چهارم بستریش کردن. خونه ما طبقه سومه. شانس من توی همون دوران آسانسورمونم خراب بود. روزی سه چهار بار سه طبقه رو بالا پایین میرفتم که به بچم شیر بدم. انگاری همین باعث شده بود که بخیه هام از داخل جوش نخوره و عفونت کنه. بیرونش مشکلی نداشت بخاطر همینم من نفهمیدم عفونت کرده. یه روز به پسرم شیر داده بودم. گذاشتمش سر جاش یهو دیدم زیر شکمم خیسه. فکردم بچه نم داده. دست زدم دیدم خونه. رفتم دکتر برام دوباره زخم رو باز کرد گفت روزی سه چهار مرتبه بصورت عمقی با شامپو بچه و آب، یا با محلول شستشو تمیز کن. تاکید کرد از گاز استریل استفاده کنم برای شستشوی عمقی. بعدم با شسوار داغ خشکش کنم کامل. چرک خشک کن سفکسیم نوشت ده تا روزی یکی. آناهیل نوشت برای ترمیم. اسپری نقره هم داد. قرصام که تموم شد دوباره رفتم پیشش سونو کرد گفت عفونت تموم شده خدا رو شکر
اینم بگم که از نشونه های عفونت، فقط کف لگنم سنگین بود. مثل وقتی که نزدیک پریود ادمه. همچین مدلی بود. یکمی هم لش شده بودم. سنگین از جام بلند میشدم. سخت بود به کارام برسم. ولی فکر میکردم بخاطر زایمانه. یکمی هم ذهنم کند بود. مثلا میخواستم یه غذا درست کنم نمیتونستم فکرمو جمع کنم که چی رو اول بردارم چیو کجا بذارم. اینم فکر کردم بخاطر بیحسی سزارینه. ولی عفونتم که خشک شد کامل سرحال شده بودم. تروفرز به کارام میرسیدم