۲۰ پاسخ

منم دلم میخواد خدا بهم یه بچه دیگه بده... دوست دارم بعد عید جدی بهش فکر کنم... تا اون موقع هم زهرا رو از پوشک گرفته باشم...
ان شاالله خدا اول توانش رو بهمون بده...

من گاهی پیش خودم میگم نه همین مهوا بسه
گاهی میگم نه گناه داره تنها باشه و تنها بمونه چه در حال حاضر چه آینده
خدا خودش هر چه صلاحه مقدر کنه

نه صبا فکر نمیکنم حساسیت کم بشه
بلکه رو بچه بعدیم بیشتر میشه
من سرحاملگی اوینا استرس نداشتم
ولی سرع این از اولش استرس داشتم
وای خدایا چیزی نشه
اینجوری نشه
اونجوری نشه

باهات موافقم و اصلا با تک فرزندی موافق نیستم من اقدام کردم صبا فروردین به دنیا میاد🙈😁

درخواست دادم عزیزم بقبول لطفا ممنونم 🥰🥰🥰

منم داشتم به همین موضوع فکر میکردم و حتی گریه کردم از تنهایی پسرم
از اینکه بیرون کسیو میبینه چقدر میگه باهم بمونن با بچه های دیگه ولی واقعااااا نمیدونم چ کنم

چه خوب گفتی عزیزم...امیدوارم هروقت دوست داشتی خدا بهت بده
و آرزو میکنم خدا اونقد بهت توان بده که که دور و برت رو خیلی شلوغ تر از این حرفا بکنی😍

میدونی چیه منم دوست دارم ب دختر داشته باشم
ولی از استرس اینکه خدای نکرده بچه مشکل داشته باشه و.... هزار تا اتفاق دیگه خیلی میترسم
همه‌ی مادرا این حس و دارن ها ولی خب نمی‌دونم چرا میترسم

منم میخام بهمن ماه اقدام کنم ایشالله که هرچی خیره واقعا سخته ولی خب تو فرزندی نمیشه
ایشالله که خدا بهمون کمک می‌کنه بزرگ میشن و...

منم یه دختر کوچولو می‌خوام حس میکنم یکی کمه 👀😕

منم خیلی دوست دارم یه دختر دیگه داشته باشم
پشت و پناه همدم هم میشن
اما واقعا توانایی بچه بزرگ کردن ندارم دیگه
واقعا اعصابم نمی‌کشه
حس میکنم در حق اون بچه ظلم میکنم اگه بیارمش
چون واقعا حوصله ی بزرگ کردنش و ندارم

منم دلم يه بچه ديگه ميخواد به خاطر تنها بودن دخترم تو شهر غريبم هستم بچم همش تنهاس دلم ميسوزه ولي دست تنهام سخته بارداري و زايمان …بعد از عيد اگه خدا لايقم بدونه اقدام ميكنم هر چي كه صلاحه همون شه خودم به سختي ميوفتم ولي هيچ سختي موندگار نيس ميگزره بزرگ ميشن ..♥️

منم دلم یه دختر میخاد خیلیییی 😍😍
میترسم باردار بشم باز خدا بهم پسر بده
ولی فعلا شرایط نیست بچم بزرگ بشه بعد ......

انگار حرف های دل منو نوشتی 😭
ولی با این حال که دیگه توان بدنی بزرگ کردن یه بچه دیگه رو ندارم واقعا سخته

چقد قشنگ حرف میزنی
حس خوب میگیرم از تاپیک هات

دقیقاا
بچه دوم ک میاد دیگه دست از سر اولی برمیداری😂

میخام بگم هممون اینجوریم و من متاسفانه جوری حرص میخورم و بیان میکنم ک واکنش منفی میشه چرااا افتادی مامان جلوتو نگااا کن بار سوم چهارم دیگه خیلی بد میشه حرف زدنم ..کوری نمیبینی انقد میفتی 😶ولی مامانایی میبینم ک بیخخخیال عالمن و اصلا انقد گیر نیستن رو بچشون و خوشبختانه شاغلن و درگیر بچه نیستن

دقیق حال این روزای منم اینجوریه
بخدا اگه میدونستم مادر شدن این همه حس های نا شناخته داره اصلا ازدواج نمیکردم چه برسه بچه
روز به روز بیشتر عاشق این نازدونه میشم
مطمینم با بچه بعدی چیزی از وسواسیت و حساسیت سر بچه اول کم نمیشه هیچ بیشترم میشه
خدا یه قدرتی به مادر داده که میتونه تا ابد عاشق تک تک بچه هاش باشه

چه خوب می‌نویسی الحق که نویسنده ای

بنظرم خیلی سخت میگیری بجای اینکه به بچه دوم فکر کنی با این شرایط بد فعلی.و بدون در نظر گرفتن شرایط روحی وجسمی خودت .بنظرم تایمتو بزار تا رو خودت کار کنی واز این افکار دور بشی.چون فکر نمیکنم اومدن بچه دوم شرایطو بهتر کنه❤️

سوال های مرتبط

مامان آدرینا مامان آدرینا ۱ سالگی
سلام مامانای عزیز همین اول بگم اگه کسی ناراحت شد معذرت میخام
عزیزان ببینید وقتی ی مامان تو گهواره تاپیک می‌زاره در مورد از پوشک گرفتن ازتون راهنمایی میخاد لطفاً راهنماییش کنید نه اینکه بگین وای زوده وای فلان دکتر گفته اینجوری و اونجوریه بیشتربه مامان استرس می‌دین این پروسه خیلی سخته پس بهتره استرس ندیم به مامانا بچه با بچه فرق می‌کنه مامان هم خودش شرایط بچشو دیده فکراشو کرده که به این نتیجه رسیده بچشو از پوشک بگیره ممنون میشم دایه مهربان تر از مادر نشید مثلا من خودم دارم دخترمو از پوشک میگیرم تا تاپیک میزارم همه میان میگن وای نکن وای فلان و این حرفا میدونم همه حرفاتون از رو دلسوزیه ولی لطفا فاز منفی ندید ن این بحث هربحث دیگه بنظرم خودم مامان بهتر میدونه چی خوبه چی بد مثلا الان دختر من قشنگ همراهی میکنه روزی یکی دوبار بیشتر خطا نداره اونم چون روزای اوله خطا داشت مثلا امروز که روز سومه از صبح خطا نداشته شاید ی مامان دیگه بچش از بچه من بزرگ تر باشه همراهی نکنه یا ی نفر بچش از بچه من کوچیک تر باشه ولی همراهی کنه پس هر مامانی با توجه به شرایط خودش این راه انتخاب کرده شرمنده اگه زیاد پرحرفی کردم چون این چند روز تا من سوال میکرد همه حجوم میوردن طرفم
مامان عشق جان مامان عشق جان ۲ سالگی
خانوادم پیشم نیست
چند روزه دارم کارای اداری انجام میدم
همش بانک اداره دفتر قضایی
جیگرم خون شد با دوتا بچه کوچیک
همش هم با همسرمم ولی واقعا اذیت شدیم تصمیمم رو گرفتم نرم سرکار
البته ب هیچ کس هنوز اعلام نکردم
انگار با همه دعوا دارم از درون ولی از بیرون با همه آروم و شادم
و این بیشتر از هرچیزی اذیتم می‌کنه
من ب هیچ کس راجع به مشکل قلبی دخترم نگفتم
ی تنه دارم ب دوش میکشم
با خودم درد دل میکنم
با خودم گریه میکنم
و هرروز بیشتر از روز قبل دارم متلاشی میشم
تلاش هرروزم برا رشد دخترم ولی اینکه مشکل قلبیش نمی‌ذاره ی گرم وزن بگیره از درون ضعیفم کرده از بیرون پیر شدم
خدارو شکر میکنم برا زندگیم
برا همسرم
بر پسرم
برا وجود دخترم
اما گاهی با وجود تمام ایمانم ب خدا
اما گلایه میکنم از اینکه
حکمتشو با ایجاد مشکل تو وجود دخترم برا رقم زد
من صبور بودم اما صبرم کم شده
من قوی بودم از قدرتم کم شده
الان من شدم ی آدم ضعیف شکننده بی روحیه
در صورتیکه قبلاً همه منو ب ی چشم دیگه میدیدن
چ تو کارم چ تو خانوادم چ تو فامیل
اونا همون دید رو دارن اما من دیگه نمیتونم توقع اونا رو مثل قبل برآورده کنم

از خدا هیچی نمی‌خوام جز سلامتی دخترم
اگر هیچی ندارید ولی بچتون سلامته روزی هزار بار خداروشکر کنید
من همه چی دارم
همسر خوب
خونه خوب
ماشین خوب
حقوق خوب
ولی شبی ک بدون اشک بخوابم دوساله هنوز برام پیش نیومده
برا سلامتی دخترم دعا کنید لطفا
مامان آقا رهام🫀✨ مامان آقا رهام🫀✨ ۲ سالگی
خیلیییی ب کمکتون نیاز دارم
حدودا یک ماهی میشه پسرم فقططططط جیغ میزنه
انقد جیغ میزنه صداش میگیره
پرخاشگر شده و وسیله پرتاپ می‌کنه ،وقتی از جلوی دستش ک میگیریم نندازه بیشتر جیغ می‌کشه و بقیه رو میزنه و چنگ میگیره
مخصوصاااا منو
وقتی خودمون تنها هستیم خوبه
لجبازی داره ،جیغ می‌زنه ولی خب بغلش کنم یا سرگرمش کنم ساکت میشه ولی خانواده ی خودم یا خانواده ی همسرم ،یا حتی خود خانواده ی همسرم باشه لج بیاد ب هیچ عنوان ساکت نمیشه ی رب تموووم فقط جیغ میزنه و گریه می‌کنه و بقیه رو میرنه
هرکاری هم میکنیم ساکت نمیشه
می‌ره بیرون یا مهمونی یا تو حیاط اصلاااا خونه نمیاد ،سرگرمش میکنیم ،با بازی ،صحبت ،سعی میکنیم بیاریمش خونه ولی خب هیچ تاثیری نداره و گریه میاد و جیغ میزنه
دیگ خجالت میکشم کسی بیاد خونم یا برم بیرون این بچه لج بیاد
میدونم بچه لجبازی و گریه داره ولی پسر آروم و حرف گوش من یک ماهه ک از این رو ب اون رو شده
اصلا انگار قاطی کرده 😭😭😭😭
نمی‌دونم چیکارش کنم ک خوب بشه
حتی بعضیا بهم گفتن خدایی نکرده انکار اوتیسمیه یا عصبیه ببرش دکتر
ولی من میدونم این نیست
خودم حس میکنم چشم نظر
آخه پسر من ماشاالله خیلییی خوش زبونه و باهمه زود جور میشه و سفید پوست و خوشگله
خودم حس میکنم ب خاطر اینچیزاعه
واقعا کلافه شدم نمی‌دونم چیکار کنم
دلم میخاد از ی آدم مطمن چشم نظر و حرز امام جواد بگیرم ولی میترسم
میترسم چون بچست براش خوب نباشه
شما جای من باشین چیکار میکنین
کمکم کنین لطفا