۱۵ پاسخ

سحر مسیحا توجهتو میخواد
نه توجه زورکی
همه چیزو بزار کنار یه مدت
غذات آماده نبود خونت کثیف بود خودت نامرتب بودی اصلا مهم نیست
فقططط با مسیحا وقت بگذرون
بچه های ما مگه کیومیبینن کیو دارن
فقط ما مادرا پیششونیم
علی هم همینه
حوصلشون سر می‌ره
کلافه میشن
کلی انرژی دارن که باید تخلیه بشه
بلادونا ماشین بازی که انرژی تخلیه نمیشه
یکی دو هفته همه چیو ول کن فقط بشین پای مسیحا
هر چی اون گفت
هر بازی اون‌خواست
حتی شده بی دلیل بشین کنارش
بزار حضورتون لمس کنه

من روزی نیست ک از خدا مرگمو نخوام.

تنها نیستی🥲

این دوتا اخلاقاشون خیلی شبیه همه🫂🥲

همدردیم خیلی خسته ام

وای دختر منم همینجوره.یعنی حس میکنم ی مرده متحرک شدم...نمیزاره هیچکاری کنم همش گریه و نق
منی ک عاشق بچه بودم همیشه میگفتم ۴تا بچه میخوام الان میگم غلط بکنم حتی اگ بگن مریضی لاعلاج داری دواش اینه باز حامله بشی ترجیح میدم بمیرم ولی دیگ ب بچه دار شدن فک نکنم....نابودم نابود
دست تنها شهرغریب شوهرمم راه دور سرکاره ماهی یک هفته فقط پیشمونه

من دیشب بعد چند ماه اسنپ گرفتم برم بازار
انقدر تو لگد زد به ماشین یارو ک پیاده شیم انقدر گریه کرد جیغ زد نرسیده به مقصد پیاده شدم
زندگیم جهنمه

چشما و لباش خیلی خوشگله چشم نخوره

خدا چ نااااازه ماشاالله

تنها نیستی مهربون🥲
ولی من سر یونس یادمه
یکم بزرگ تر بشن مثلا دو یا دو نیم ساله بشن
خیلی خیلی خوب میشن

به همه ب اینا، سرکاررفتن و سرماخوردگی خودم و بچه رو هم اضافه کنی، میشه وضعیت من🙆‍♀️

شبیهیم برا من نمیخوابه دو روزه شربت خواب میدم اوکی ترسم اینکه بعدا لغوش کنم دوباره نخوابه و روزامو به آتیش بکشه از بیخوابیش منم دیوونه میکنه

من دیروز از دست بچهام گریم در اومد از بس اذیت کردن😵‍💫

عین مایید شماهم منم دیگه خسته شدم بدتر از شما دختر من اگه ب گریه یا نقش اهمیت ندم و شدید بشه بالا میارع😭

بله که همینطوره😑😵‍💫

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۱ سالگی
مادرشوهرمو دوروزه بردن بخاطر قلبش آنژیوگرافی فردا مرخصش میکنن دخترشم امروز میاد چون راه دوره میاد ۱ هفته بمونه و بره خونش منم چون با مادرشوهرم زندگی میکنم همه میگن وظیفه توعه که بهشرسیدگی بکنی منم دوتا بچه دوقلو دارم واقعا سختمه به جز من عروس بزرگشم هست که بیکاره والا همش با گوشی با ایل و طایفش حرف میزنه منم از کار کردن حتی نمیتونم سرمم بالا بگیرم از صبح هیوی نخوردم از بس کار داشتم همین الان نشستم یکم دیگه بچه هام خوابیدن گفتم یکم استراحت کنم از پا افتادم دخترشم که وقتی میاد اینجا هیچ کاری نمیکنه بخدا همش میشینه من باید چایی بیارم نهار درست کنم شام درست کنم بیارم بخورن جمع کنم به بچه هام برسم میگه من اومدم اینحا استراحت نیومدم که کار کنم والا ماهم میریم خونه مادرم حداقل اون طرفی که توش غذا خوردیم رو از سفره برمیداریم یا نه اون طرف مقابل هم گناه داره بخدا نمیکن با دوتا بچه سخته براش
یه شوهر با درک هم میخواد که ادمو درک کنه خونشو از خانپادش جدا کنه که منم مثل اون یکی ها بیام دوروز رسیدگی منم بهش دوباره برگردم خونه خودم خدایا واقعا میبینی منو یا نه چبدر التماس کنم بهت چقدر به پات بیوفتم یه فرجی به حال منو بچه هام کنی ماهم گناه داریم به قران از پا افتادم دیگه خونه مادرمم که نمیتونم برم اینارو چیکار کنم میگن باید تو نگه داری کنی ازش چند روز دیگم عمل باز میکنن قلبشو 😩😩😩😔😔😔😔کلافم بخدا