شوهرم مریض شده به زور فرستادمش بیمارستان برادرزادش زنگ زدم اومد بردش یعنی واقعا یه سرما خوردگی تب لرز اندازه آنفولانزا شوهرم بزرگش می‌کنه 😐یا بد مریضه خیلی

بد مریضه شاید بیچاره البته مردا ناز نازی هم هستنا

شوهر من وقتی مریض میشه از زندگی سیر میشم اینقدر ناز و ادا داره یه عالمه دستمال استفاده می‌کنه غذا نمیخوره آب گرم میخوره لیوان جدا می‌کنه همش دراز ببین اینا همه طبیعی ولی اینقدر اغراق می‌کنه ادا در میاره آدم عصبی می‌کنه خیلی ناله می‌کنه سرفه می‌کنه داد میزنه آخرش دماغش ثانیه به ثانیه می‌کشه بالا بعد بخدا بهش میگم من تحمل میکنم یکی دیگه غریبه ببینت حتما فکر می‌کنه داری ادا در میاری زشته ۸ سال همین بساط از خوردن قرص و دارو اجتناب می‌کنه و صداشو تو دماغی محض می‌کنه و اینم طبیعی ها ولی بیشترش می‌کنه اوایل خیلی توجه بهش میکردم حتی اینقدر که می‌گفت برو نمیخوام دیگه بهم برسی میترسید خوب بشه حالش دیگه الان شناختمش بخدا میدونم دوست داره حال و هوا سرما خوردگی هیچی نمیگم بهش دو روز هم خوب میشه فقط فین فین دماغش باش میمونه

ولی خداییش همسر من خیلی صبوره کرونا هم که گرفته بود ب زور بردمش دکتر گفتن باید بستری بشه

کلا اقایون خیلی لوس میشن تو مریضی