سلام خانم ها اون ووقع که باردار بودم شوهرم ازم فاصله میگرفت میگفت میترسم بخورم به شکمت بچه اذیت میشه الانم که بچه اومده کل توجهش به بچس اصلا من انگار نیستم اگ خودم نرم بغلش بوسش نکنم باهاش حرف نزنم هیچ چکار کنم درس شه

۴ پاسخ

اکثر آقایون اینطورین شوهرمنم سربچه اول اینطوری بود تا براش توضیح دادم وحرف زدیم درست شد.

بیشتر از،قبل بهش محبت کنید
اعتمادبنفس داشته باشید خودتون رو وابسته بهش نشون ندید

با یه روانشناس صحبت کنید

هیچ‌کار فقط بشین باهاش صحبت کن
حرف زدن خیلی چیزا رو درست می‌کنه🫠

مقالات مرتبط

غذای مخصوص روز‌های امتحان بچه‌ها
غذای مخصوص روزهای امتحان بچه ها | تغذیه در ایام امتحانات
حرف زدن کودک اوتیسم
حرف زدن کودک اوتیسم و درمان دیر حرف زدن+آموزش‌های لازم
خانه داری و بچه داری
آیا خانه داری و بچه داری با هم جور در می‌آید؟
بازگشت به اندام قبل از بارداری
بازگشت به وزن و اندام قبل از بارداری: رژیم غذایی یا ورزش؟

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۳ ماهگی
بنظرم چرته که میگن با بچه زندگی شیرین میشه از موقعی بچم دنیا اومده به جای اینکه زندگیم شاد و شیرین بشه شوهرم از من فاصله گرفته و بی توجهی بهم می‌کنه همه توجهش به بچمه
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان انبیا مامان انبیا ۱ ماهگی
سلام دوستا میشه یکم باهاشون درد دل کنم وقتی باردار بودم شوهرم ماهی آخر کامل ازم فاصله گرفت گفتم شاید الان بخاطر شرایطه خوب میشه الآنم بیست روز گذشته از زایمانم شبا جدا می‌خوابه یا تلویزیون نگاه میکنه یاسرش داخل گوشی اصلابهم توجه نمیکنه حس میکنم دیگه دوستم نداره اینقدر باهاش حرف زدم که از این رفتارات اذیت میشم ولی اهمیت نمیده بنظرتون چیکار کنم
مشاهده ۸ پاسخ
مامان ارمیا مامان ارمیا ۵ ماهگی
خیلی حرص میخوورم 😥
😑مادر شوهرم تا پسرمو میبینه میگه لباش به دخترم رفته
چشاش به اون پسرم رفته
فلان جاش به شوهرم رفته
انگار نه انگار من این بچه رو زاییدم
اصلا هیچ جای بچه خودم به خودم نرفته
فقط به اونا رفته😕🤦‍♀️
مشاهده ۱۶ پاسخ
مامان نینی مامان نینی ۱ ماهگی
50روزه زایمان کردم هنوز هیچ کاری نکردیم
شوهرم از 2ماه قبل زایمان سمتم نیومده، خیلی ناراحتم احساس میکنم خیلی از هم دور شدیم، کلی گریه میکنم که چرا تینجوری شدیم...
تا باردار بودم میگفت واسه بچه میترسم
الانم که خودشو میزنه به اون راه... اعتماد به نفسم اومده پایین همش پیش خودم فکرای ناجور میکنم
بهش هم گفتم من دیگه آماده ام و... فقط لبخند زد
چکار کنم؟
مشاهده ۹ پاسخ
مامان Mahoor مامان Mahoor ۷ ماهگی
بچه ها بچه ی من اصلا نمیخوابه امشب ازخستگی بی نهایت یهو دست خودم نبودبچه گریهه شدید میکرد یهو یکی زدم روی پای خودم گفتم بخواب دیگه باورکنین دست خودم نبود شوهرم وایساد بامن دعوا که چه رفتاریه بچه عصبی میشه نمیتونستی بچه نمیاوردی الانم تخت خوابیده و خروپف میکنه من موندم و این بچه به نظرتون من مادر بدیم؟من واقعا نمیخواستم بچمو اذیت کنم😔اما باشوهرم سر اون حرفش میخوام سرسنگین بشم
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان ویهان مامان ویهان ۷ ماهگی
مامانا شماهم مثل من نینیاتون‌و میخورین انقد بوسش میکنم بوش میکنم بغلش میکنم باهاش حرف میزنم احساس میکنم کلافع میشه
اصلا نگین بوسش نکن که نمیشه دلم میخواد لیسش بزنم😂🫢
انقد وابستشم چون نمیتونم خودشو بغل کنم بخوابم پتوشو بغل میکنم بو میکشم بااینکه کنارمه میخوابم
مشاهده ۸ پاسخ
مامان آرش مامان آرش ۹ ماهگی
بچم تا میخواد گریه کنه مادر شوهرم میاد ازم میگیره آروم می‌کنه انگار من مادر اون بچه نیستم من میتونم بچه خودمو آروم کنم همش دست اونه خب به اون عادت می‌کنه خب بچه بلاخره هر چیم باشه گریه می‌کنه دیگه این میگه نباید گریه کنه بچه های من اصلا گریه نمیکردن
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان فرشته خدا مامان فرشته خدا ۱ ماهگی
مامانا چند دقیقه باید ب بچه شیر داد ؟ من اصلا بلد نیستم چکار کنم چکار نکنم باور کنید اصلا بچه کوچکی کنارم نبوده بفهمم چطوریه بزرگ کردنش
مشاهده ۴ پاسخ
مامان ریحانه💐 مامان ریحانه💐 ۸ ماهگی
بچه ها،من‌ گلوم میسوزه،بدنم ضعف میره،فکر کنم سرما خوردم😫چی بخورم زود خوب شه گلوم کارم به دکتر نکشه😫😫
باز دوباره‌مریضی،خسته شدم،کل بارداریم مریض بودم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان سوگند سوین سلین مامان سوگند سوین سلین ۴ ماهگی
واسه زردی بچه ها خودم چی بخورم ؟!
میترسم چیزی به بچه ها بدم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان سارا کوچولو💗 مامان سارا کوچولو💗 ۳ ماهگی
بچه ها اعصابم خیلی خورده
سرپسرم باردار بودم بچم به دنیا اومد
هرروز این مادرشوهرم بهم میگفت برده پسرم کپی خودته وحید
الانم سر دخترم میگن بازم شبیه وحید
شما جای من بودید دلخور نمیشدید
اخه چرا به زور میگن شبیه پسزشونه
درصورتی که اصلا شبیه شوهرم نیست
مشاهده ۱۹ پاسخ
مامان جان جان مامان جان جان ۵ ماهگی
۵ روزه که زایمان کردم ولی انقدر سرم شلوغ بوده که اصلا فرصت نکردم تجربه زایمانمو بگم الانم درگیر زردی دخترمم بیمارستان بستریه و من با بخیه هایی که خیلییی درد میکنه مراقبشم و حاضرم خودم درد بکشم ولی اون هیچ چیزیش نباشه زایمانم طبیعی بود از اونجایی که خودم باردار بودم و دوست داشتم تجربیات بقیشو بدونم ازم بپرسید تا بگم
مشاهده ۵ پاسخ
مامان امیرعلی مامان امیرعلی قصد بارداری
خیلی سخته دلم میخواست پسرم می‌بود بغلش میکردم، بوش میکردم، بوسش میکردم، دارم دق میکنم 😭😭😭 نه ماه چشم انتظاری، استراحت مطلق، چهار ماه اول از حالت تهوع هیچ جز میوه نتونستم بخورم، پنج ماه بعد از درد لگن اذیت بودم، خدایا مکه نه بعد هر سختی آسونی و شادیه، پس چرا برا من اینجور شد 😭😭😭 خانم های که باردارید، مادرهای که زایمان تون نزدیکه برام دعا کنید 😭😭😭کاش منم باهاش رفته بودم
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان نفس مامان نفس ۲ ماهگی
سلام خانم ها من الان دوماهه خونه بابام نرفتم اونا اومدن من نرفتم بک ما قبل زایمان یک ماهم الان به شوهرم میگم منو ببر میگه زوده بچه خودش جمع کنه بعد اون روز گفتم کفت اگ بری نا دلمون به بچه تنگ شه چی خب دل من چی از وقتی که بجه اومده کلا میگن بچه پس منی که یک ماهه پامو از خونه بیرون نزاشتم چی چجور بهش بگم که قبل کنه ببرتم یا خودم برم خودش رانندس میگم برمدتو خاستی بیای منم بر میگردم میگه نه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان تیام مامان تیام ۸ ماهگی
سلام دوستان من ۶روزه زایمان کردم میخام کاچی بخورم میترسم شیرم گرم شه بچه اذیت شه. بعدش عرق کاسنی بخورم گرمیشو میگیره؟؟؟
مشاهده ۵ پاسخ