امشب چی گذشت به منو شوهرم پسرم به رسم هرشب گریه های کولیکی کرد اومدم بهش گریپ میچر بدم دستم بشکنه الهی تو گریه دادم پرید گلوش ۱۰ ثانیه انگار نفس نمی‌کشید چقدر زدیم پشت کمرش فکش انگار باز نمیشد یهو شروع کرد گریه کردن انگار تازه متولد شدیم جفتمون ایشالا سر هیچ پدر مادری نیاد خدایا از عمر من کم کن بده به پسرم من و با بچم امتحان نکن

خیلی مواظب باش.ولی بخدا اون بالایی رو هم دست کم نگیر بچت هم خدایی داره تا خدا نخواد هیچی نمیشه

وااای یاد خودم افتادم، هنوز ۱۷ روزش بود مریض شد داشتم شربت ازیترومایسین لعنتیو بهش میدادم، پرید گلوش. مامانم هرکار کرد دیدنفس نمیکشه رفت اب بیاره بپاشه بصورتش. من بچه رو گرفتم روبه پایین دیگه بزن. اینقدر زدم یهو جیغش درومد عادی شد، بعدش نشستم چند ساعت گریه کردم، واقعا وحشتناک بود. اگر اونکارو نمیکردم خدا میدونه بچم چیمشد😭، بعد از اون میترسیدم بهش شربت بدم خواهرم میومد با ترفتد بهش میداد🥲

من یبار تو همین حالت گریه اومدم قطره بینی براش ریختم که تمیز بشه یهو نفسش رفت کبود شد نمیدونم اون لحظه بینی تمیز کردنم چی بود

میشه بپرسم دوماهکی دور سرش چقد بود

بهش فک میکنم تنم میلرزه
خدا سر هچکدوممون نیاره

بهش دیگه فک نکن هر چقد بیشتر به اون لحظه فک کنی بیشتر اشفته تر میشی .از خدا تشکر کن یه صدقه بده و به خدا بسپارش و دیگه بیشتر مواظب باش

اره خیلی سخته ی بار تو شب شیر میدادم پرید گلوش باباش خوابیده بود نفهمیدم چه طور بلندش کردم کبود شد بچم

خدارو هزار مرتبه شکر بخیر گذشته خواهر 🥺

الحمدلله 🤲

وااای منم اکثرا تو گریه بهش میدم،ان شالله خدا حافظشون باشه