غم اینکه برای زایمان بچه سه سالمو باید تنها بزارم داره منو دق میده
نمیدونم متاسفانه یا خوشبختانه
تاریخ تولد دخترم و پسرم تو یه روز شده
یعنی روزی که من میرم برای عمل روز تولد دخترمه
خیلی غم دارممم….

خب عزیزم ی روز زودتر براش تولد بگیر
یا روز بعد ی تولد چهار نفره تو بیمارستان ک ی کادوی خوشگل پسرت برای اجبشش اوردهههه
نگید اینجوری

وای که چقد جالب
عزیزم امسال سخته ولی از سال بعد تولداشون باهمه خیلی خوبه
البته حقم داری من دخترم کلاس دومه ناراحتم واسه تنها گذاشتنش چه برسه به شما😔

موقعیت مشابه. با این تفاوت که پسر من ۶ سالشه. الانم که تولدشو متوجه میشه میگه یعنی نمیخوای برای من تولد بگیری؟؟؟؟؟؟؟ حالا دختر شما کوچیکه متوجه تولد نیست من نمیدونم چیکار کنم پسر من هی میره میاد آدم به لیست اضافه میکنه🥲

چون خودم ازخونه میخوام برم .دلم پیش بچه هاهست که حالاکجان وچی میخورن چیکارمیکنن این سختم کرده

من تازه بچه هام 14و9ساله هستن فکرمیکنم میخوام برم بیمارستان دلم براشون تنگ میشه درصورتی کع همراه باباشون سه چهارروزم رفتن جاده وخونه نبودن

منم پسرم ۶سالش شدع
دقیقا روز تولدش تاریخ احتمالی دادن
همش فکر میکنم چکار کنم
فقط هم دلم میخاد بزارمش پیش مامانم ن هیچ کس دیگه فقط پیش مامانم خیالم راحته. با باباش

وااای منم خیلی ناراحتم از این موضوع دلم نمیاد دخترم ی ساعت هم ازم دور باش طاقتشو ندارم .میترسم نزارن بیاد تو بخش ببینمش

موقع زایمان من یه خانوم هم شرایطش مثل شما بود
شب اومد بستری شد بچه اشم باهاش رو تخت خوابید 🤣 دلتو بزرگ کن تو بهترین مادر دنیایی

منم خیلی ناراحتم سر این موضوع