#تجربه_زایمان ۲ 💕✨️
ساعت ۳ بعد از ظهر ، ظهر اربعین با کمک دکترم و پرستار شیفت باهم رفتیم اتاق زایشگاه و با چندتا زور محکم دخترم بدنیا اومد . گذاشتنش رو شکمم اما زودی بردنش ان‌آی‌سیو و در اون حین جفتم یکمی چسبیده بود سه بار دکترم داخل رحم تمیز کرد. بعدم بردنم و شکمم چند بار محکم فشار دادن و بررسی های اولیه رو انجام دادن، و من خوابیدم خیلی کیف داد اون خواب بهترین خواب عمرم بود❤️‍🩹
اما چندتا نکته که باید بگم اینه من از ۳۴ هفتگی ورزش های بارداری انجام میدادم و از ۳۵ هفته پیاده روی میرفتم ۴۵ دقیقه هر شب ....
و نمیدونم سرماخوردگی من و سرفه های شدیدم باعث زایمان زودرس شد یا ورزش ها🤷‍♀️ در هرصورت من زایمان خوبی داشتم ، زایمان درد داره و درد های شدیدی داره اما اگر قبلش خودتو براش آماده کرده باشی از لحاظ ذهنی و به خودت بگی فقط یک روزه و تموم میشه ، راحت تر می‌گذره ؛خانم گلا🌸🩷
دوم اینکه دختر من با وزن ۲۲۰۰ بدنیا اومد و ۳ روز بخاطر تنفسش رفت دستگاه و یکبارم برای زردی که داشت رفت .
من بیشتر بعد زایمان دودی از بچه و استرس اذیت شدم . وقتی بچه اولت باشه ساده ترین و عادی ترین چیز ها که معمول بچه دارن انگار برای بچه تو یک مرض ناشناخته که درمان نداره و همش مضطری😅
اما کم کم باید خودتو جمع و جور کنی بدونی همه چی درست میشه وقتی پیگیری های لتزم داره انجام میشه و هر چیزی زمانی داره می‌گذره و سلامتی ، خوشی و راحتی زودی جای این کسالت و خستگی رو میگیرن😍❤️
از من به مادر اولی : همه چی عادیه هیچی غیرعادی نیست آروم باش و بسپار به خالقش عزیزم✨️

۲ پاسخ

منم خیلییی پیاده روی میکردم .هرروز سر پسر قبلیم چون میرفتم مدرسه. ...ی مسیر طولانی .
ولی خیلییی سختم بود .البته بی دردی نزده بودم

موقع زور زدنم هم درد داشتی یانه.
ینی اپیدورال هنوز اونموقم اثر داش

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۶ ماهگی
مامان زینب گلی🌸🩷 مامان زینب گلی🌸🩷 ۳ ماهگی
یک تجربه از زردی نوزاد هم بگم شاید به درد مامانی خورد که نگرانه.🌸🩷
من دخترم از روز سوم تولد زردی گرفت یبار با ۱۱ مرخص شد بعدش مجدد با ۲۴ بستری شد و بعد ۲۴ ساعت تو دستگاه با ۹ آوردیم خونه باز بعد یکی دو روز شده بود ۱۸ واقعا کلافه‌ام کرده بود😭
خلاصه ۲ روزم تو خونه دستگاه گذاشتیم . من همزمان که شیر خودم میدادم شیرخشکم شروع کردم . چیزای طب سنتی رو هم انجام دادم.
مثلا اصلا تو غذا هام ادویه نمیزدیم همه چی با روغن زیتون تهیه میشد. هیچ چیز گرمی نمیخوردم ، عرق کاسنی و شیرخشت و ترنجبینم که طبق معمول خودم میخوردم . یکمم به دخترم میدادیم(این موضوع رو حتما باید به یقین شخصی برسید به نوزاد بدید و طبق نظرات من یا بقیه درباره طب سنتی پیروی نکنید). حتی حجامت پشت گوشم انجام دادیم🥲❤️‍🩹
دیگه اقا رسید به ۹ و ر هفته میرفتم تست زردی با دستگاه میگرفتم همش بین ۹ و ۱۰ بود.
منم بیخیال شدم اخه زردی چندتا دلیل داره یکیش ناسازگاری گروه خونیه یکیش هم زردی شیر مادره و نابالغی کبده. بچه من ناسازگار نبود بلکه چون نارس بود کبدش دیرتر بچه های معمولی داشت بالغ میشد . دیگه فقط یکار کردم اونم اینکه کمکی میدادم و تا ۲ ماه هر ۲ ساعت شیر میدادم سر ۲ ماه پوشت بچه ای که سیاه زرد بود شد سفید عین برف❄️💞
مامانای اولی زردی رو همه بچه ها دارن اصلا چیز ناشناخته‌ای نیست ، انقدر استرس الکی به خودت وارد نکن . از یک تایمی به بعدم اصلا خطرناک نیست همون روزای اول باید پیگیری بشه. 🌻
مامان پناه مامان پناه ۳ ماهگی
#پارت6
دراز که کشیدم بهم گفتن هر وقت دردت گرفت زور بزن وگرنه الکی زور نزنی که فایده نداره توی اتاق زایمان دکتر اون شیفت و ماما و دوتا پرستار بالا سرم بودن من دهنم بسته بود و زور میزدم در همین هین بهم امپول بیحسی زدن و واژنم رو بریدن
خلاصه هر وقت دردم می‌گرفت تا جایی که میتونستم زور میزدم چندتا زور محکم زدم و ساعت 11و 20دقیقه پناه من بدنیا اومد
بچرو روی شکمم گذاشتن بچه گریع میکرد منم گریه میکردم.. بچه رو بردن که وزنشو بگیرن من دیگه جون نداشتم ماما میگفت یه زور بزن جفت بیاد بیرون میگفتم نمیتونم دیگه زور ندارم حالا هر طور که شد زور زدم و جفتم اومد بیرون
شروع کردن به بخیه زدن پاهام میلرزید و سردم شده بود بعد از بخیه منو بردن توی یه اتاق دیگه و برام پتو اوردن بعدش هم بچه رو لخت اوردن گفتن بهش شیر بده و در صورتی که لخت بهت چسبیده باشه و بدنت رو لمس کنه
بعد زایمان چنان راحت شدم دردام تموم شد خسته بودم وخیلی خابم میومد بعد دو ساعت منو بردن بخش
اینم از زایمان من
از من به شماهایی که میخاین زایمان طبیعی انجام بدید حتما ماماهمراه بگیرید
مامان پناه مامان پناه ۳ ماهگی
#پارت5
ماما هر چند دقیقه میومدم و ازم سر میزد. صب ساعت 7صبحانه اوردن من درد داشتم نمیتونستم صبحانه بخورم ماما اومد گفت چرا صبحانه نمیخوری گفتم درد دارم نمیتونم بخورم میگفت صبحانتو بخور تو هنوز میخای زایمان کنی باید انرژی داشته باشی به پرستار گفت برام یه لیوان چایی بیاره. هر طور شد چند لقمه غذا خوردم به زور
بعد صبحانه اومد و معاینم کرد گفت دهانه رحمت خیلی نرمه خوبه منم که از وقتی بستری شدم همش روی تخت دراز بودم و نمیتونستم هیچ کاری انجام بدم
کم کم دردام بیشتر بیشتر شد جوری که وقتی رفتم دستشویی درد گرفتم نمیتونستم راست بشینم وقتی از دستشویی اومدم بیرون وقتی درد گرفتم کمرمو خم کردم نمیتونستم راست کنم انگار کمرم شکسته بود
بچه هم هی زور میزد و به مقعدم فشار میومد جوری که همش فکر میکردم مدفوع دارم اصلا دست خودم نبود. ماماعه گفت بیا کمکت کنم تا بتونی ده دقیقه دیکه بری اتاق زایمان من میگفتم نمیتونم دیگه تحمل درد ندارم و اون میگفت بیا کمک کنم. من قبول کردم با دستش دهانه رحمم رو باز کردو گفت هر وقت دردت گرفت زور بزن چندتا زور که زدم دیدم یه چبزی اومد بیرون سر بچه بود گفتم اومد اومد😂😂 ساعت 11صبح رفتم اتاق زایمان
من از ساعت3صبح که بستری شدم تا ساعت 11طول کشید تا فول بشم
خلاصه رفتم اتاق زایمان و روز صندلی دراز کشیدم
مامان برهان مامان برهان ۳ ماهگی
از وقتی که مادر شدم ، وقتی یه بچه کوچیک رو میبینم من یه مادر رو میبینم ..
یه مادر که حتما کمخونه ، کم خوابه ، سختی های زایمان رو پشت سر گذاشته
هورموناش بهم ریخته و همه ی اینا در بهترین حالتیه که افسردگی پس از زایمان نگرفته باشه ...
یه مادر روزی هزار بار از خودش انتقاد می‌کنه
وقتی داره چاییشو سرد میخوره ، وقتی زیر دوش آبه ، وقتی توی مهمونیه و قراره بهش خیلی خوش بگذره به این فکر می‌کنه که میتونست الان مادر بهتری باشه .
یه مادری که میتونست خیلی بیشتر برای بچه اش وقت بزاره
خیلی از ماها زندگیمون به دوران قبل و بعد از بچه دار شدن تقسیم میشه چون هیچکس به ما یاد نداده توی اون دوران کار درست چیه ..؟
یه نسخه گرفتیم دستمون دیدی فلانی چقدر زود سرپا شد ، غذاهاشم خودش درست می‌کنه ! پاشو خودتو لوس نکن ..
نه عزیز من گنجایش آدما باهم فرق می‌کنه
برو ازشون بپرس واقعا از زندگی زناشوییشون راضین ؟؟
از اینکه توی اون دوران مجبور بودن ادای آدمای قوی رو دربیارن خوشحالن ؟
درک نشدن ...
هیچ وقت هیچ زنی قبل و بعد از مادر شدنش رو یادش نمیره
بیاین خاطره های خوبی رو بزاریم براشون
از دایه مهربان تر از مادر بودن دست برداریم
تجربیاتمون رو برای خودمون نگه داریم
سعی کنیم بیشتر سکوت کنیم
سعی کنیم کاری که ازمون خواسته شده رو فقط انجام بدیم
و بپذیریم اگر یه مادر حالش خوب باشه
حال بچه اش هم خوبه ....
مامان زینب گلی🌸🩷 مامان زینب گلی🌸🩷 ۳ ماهگی
#تجربه_زایمان ۱
سلام ✨️🌸
من ۳۶ هفته ۲ روز زایمان کردم بخاطر پارگی کیسه آب .
پارگی کیسه آبم اینطور نبود که یهو حجم زیادی آب خارج بشه بلکه چون سرما خورده بودم با سرفه هام اندازه یک انگشت آب خارج میشد و من فکر میکردم کنترل ادرارم از دست دادم.
اما چون شک داشتم تصمیم گرفتم تست بدم و اصلا فکرشم نمی‌کردم. واقعا کیسه آب باشه. خلاصه به من گفتن باید سریع زایمان کنی طی ۲۴ ساعت آینده 🥲
منم سریع رفتم بیمارستان خصوصی بنت‌الهدی آخه بچه نارس محسوب میشد و ان‌آی‌سیو باید پذیرش میکرد و البته دکترمم اونجا میومد.
خلاصه من ساعت ۳ صبح بستری شدم ساعت ۴ یک قرص بهم دادن ، دردام شروع شد اما عین پریودی قابل تحمل و اوکیه✅️ اما ساعت ۸ صبح که قرص بعدی دادن خیلی شدید شد تا اینکه آمپول فشار ساعت ۱۰ زدن دیگه نمی‌تونم دردش رو توصیف کنم من به شخصه چنین دردی هیچوقت تجربه نکرده بودم ، زیر دلم درد میگرفت و ول می‌کرد و به جایی من رسیدم که یکسره انقباض بودم .🫠
اصلا استراحت نداشتم یکسره درد و قصر داشتم اپیدورال نگیرم تا ۸ سانت شدم گفتن بچه اومده پایین اما سرش درست داخل لگن نیست باید ورزش کنی😑 اونجا دیگه من نمیتونستم رو پای خودم وایستم چه برسه به ورزش ، بازم سه ساعت یا شاید بیشتر ورزش کردم.
اما درد زیاد بود هر چقدر فکر کردم و کلنجار رفتم با خودم نتونستم و زدم اپیدورال 🤧 به محض اینکه زدن هیچ دردی احساس نکردم انقدر آروم شدم که خوابیدم 🥲
مامان فندق مامان فندق ۴ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت سوم
در عرض ۳۰ ثانیه بدنم گرم شد و بی حس شدم و کارشون رو شروع کردن من ساعت ده و ربع وارد اتاق عمل شدم و ده و بیست و دو دقیقه بچم به دنیا اومد و ساعت ده و چهل و پنج دقیقه بردن ریکاوری و تو ریکاوری متخصص بیهوشی برام پمپ درد وصل کرد و همون تایم بی حسی ماساژ رحمی دادن که من دردی حس نکردم و تا ۲۴ ساعت بعد عمل سوند بهم وصل بود و اولین راه رفتنم خیلی سخت نبود و خدارو شکر از زایمانم خیلی راضی بودم و اینکه فسقلی من تو ۳۷ هفته و ۶ روز به دنیا اومد و چون آمپول ریه نزده بودم و روز زایمان زدم احتمال میدادن که بچه بره تو دستگاه اما خدارو شکر احتیاج به دستگاه نشد و بچم کامل بود
پیشنهادم اینه که حتما پمپ درد بگیرید دردتون رو به صفر می‌رسونه
اینم از تجربه سزارین من🙃 هر کسی حق انتخاب داره و به نظرم با توجه به شرایط باید انتخاب کنی‌
من اگر بازم برگردم به عقب قطعا زایمان سزارین رو انتخاب می کنم برای همه آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم زایمان راحتی داشته باشید و کوچولو هاتون رو صحیح و سالم بغل بگیرید 🫂❤️