خسته شدم دیگه بخدا هی میگم هرچی پیش بره بهتر میشه راحت میشم ولی هی داره بدتر میشه روزبه روز الان حدود ده روزه از سه چهار صبح هی غلت میزنه هی الکی گریه میکنه شیرم نمیخوره فقط بیدار میشه نق میزنه خستم کرده منم براش عصبانی میشم بعدش هی عراب وحدان میگیرم دیگه نمیکشم بخدا تحملم تموم شده

منم خیلی داغون شدم پسرم از اول خواب خوبی نداشت الان که دیگه افتزاح شب کابوس منه تا صبح هزاربار پا میشه هی تکون میخوره اصلا یه وضعی

وای دقیقا دلم میخاد تا خوده شب زار بزنم
خستم خسته خدا شاهده سه روزه خواب درست درمون ندارم
زیرچشمام گود افتاده پادرد کمر درد دارم انقد وسط خوابم بیدار شدم رگهای گردن و سرم درد گرفته شونه هام درد می‌کنه انقد بغلش کردم
واقعا کم آوردم خداروشکر که دارمش ناشکری نمیکنم
ولی واقعا خستم و شوهرم میگ چقد بی حوصله ای بچس اما من واقعا کم آوردم

عزیز احتمال زیاد مال دندونه چون پسر من عادت داشت تا صبح بخوابه ولی یک هفته ای شبا بیدار میشد شیر هم نمیخورد .بعدش دندونش در اومد الان باز شبا میخوابه

واقعا دیگ کنترل اعصابم دست خودم نیست

منم واقعا دیگ نمیکشم
خسته شدم