وقتی بچم می‌خوابه گریم میگیره بهش نگاه میکنم
به این فکر کنیم نکنه در طول روز باهاش بد رفتار کرده باشم یا بی حوصله بوده باشم سر گریه ها و نق زدناش
به همه چیز مربوط بهش فکر میکنم و گریم میگیره
همش به روزی فکر میکنم که بزرگ میشه و ازم دل می‌کنه به یکی دیگه دل میده
یا به این فکر میکنم دیگه این روزاش بر نمی گرده
از وقتی مادر شدم تنها موجود یعنی به جرئت میتونم بگم تنها موجودیه که سرش با کسی نه شوخی دارم نه کوتاه میام اصلا اسم این حس عشق نیست کلمه ای برای این حس پیدا نمیشه واقعا

۳ پاسخ

مادر همینه عزیزم مادرای خودمونم همین بودن جانم ...حالا دوتا ک میشن دیگه همش ب این فک میکنی ک نکنه بینشون فرق گذاشتم امروز نکنه دل یکیشونو شکونده باشم نکنه ب یکیشون بی توجه بودم و هزاررر فکر دیگه آروم باش همه مادرا همینن خداروشکر کن بخاطر وجودش خیلیا هستن آرزوی داشتنشون رو دارن دعا کن خدا دامن همه منتظرا رو سبز کنه🤲🤲

دقیقا درست فکر میکنی... منم هرشب کارم شده اینکه بالاسرش بشینم و بهش نگاه کنم...
مطمعنم دلم برای این روزهای الانش ک‌نوزادع تنگ میشه... گریه میکنه دلم میخاد کنده شه از جاش... اصلا واقعا نمیشه اسمی روی این حس گذاشت...😘

فکر میکنم*

مقالات مرتبط

انواع گریه نوزاد
معنی انواع گریه نوزاد و ترجمه هرکدام
غذا دادن به نوزاد از کی شروع میشه
غذا دادن به نوزاد از کی شروع میشه ؟
درمان دل درد نوزاد زیر یک ماه
درمان دل درد نوزاد زیر یک ماه | روش‌های درمان خانگی و دارو...
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان بهار مامان بهار ۴ ماهگی
سلام مامانا. این روزا خیلی داره برام سخت میگذره از بچه رفلاکسی گرفته تا کارای خونه و شام و ناهار و همسری که تنها کارش اینه که بهم حس ناکافی بودن بده. از وقتی به بچم به دنیا اومده حرف همه رو گوش میده الا من. با همه خوبه الا من. انقدر بهم حس بدی میده که همش فکر میکنم نکنه من کار اشتباهی دارم میکنم. منو به زور از خونه مامانم اینا اورد. دو ماه تمام اونجا بودیم چون اقا همش بهم میگفت و هنوزم میگه تو از پسش بر نمیای. هی گفتم به خدا من میتونم مشکل من چیه مگه که نتونم؟ به تنها چیزی که فکر میکنه اینه که شام و ناهار اماده باشه خونه تمیز باشه بچه هم هیچوقت گریه نکنه و همش خواب باشه... همه رو انجام میدم ولی به خدا بچه رو نمیشه کاریش کرد خب بچست دیگه گریه میکنه. به خدا جون به لبم رسیده از بس بهم حس ناکافی بودن میده... چیکار کنم؟😭
مشاهده ۵ پاسخ
مامان دلوین مامان دلوین ۶ ماهگی
این طبیعیه که من با یه حاملگی خیلییییییییییییی سخت و نه ماه کامل بدون لحظه ای آرامش دارم فکر میکنم باید یه نی نی دیگه هم بیارم که دلوین تنها نباشه😂😂😂
شما هم مثل من فکر میکنید؟ یا من تنها دیوونه ام
مشاهده ۷ پاسخ
مامان جوجو مامان جوجو ۶ ماهگی
دخترم گردنش و اینجوری میذاره موقع خواب. جا به جاش که میکنمم بیدار میشه سریع گریه میکنه. این مدل خوابیدن بد نیست؟؟ حس میکنم گردن درد میگیره
مشاهده ۸ پاسخ
مامان نورا سادات🩷 مامان نورا سادات🩷 ۶ ماهگی
دیگه خسته شدم از بس خودمو دلداری دادم شوهرمو دلداری دادم که این بچه بالاخره درست میشه اما وقتی میشینم بهش فکر میکنم میبینم نزدیک ۴ ماه گذشته و هیچ کدوم از مشکلاتش درست نشده نه دلدردش نه رفلاکسش و نه حساسیت به پروتئینش ... جدیدا هم کم خوابیدنش اضافه شده دیگه واقعا درمونده ام😞
دارو های رفلاکسش فقط یک هفته اثر داشت و دوباره برگشت
حساسیتش هم هرچی رژیم میگیرم درست نمیشه که نمیشه
دل دردش هم یه روز هست یه روز نیست
خواب روزش هم شده نیم ساعت 🥲
شنبه قراره ببرمش دکتر یه فکر اساسی بکنه برام
حاضرم به شیر خشک رو بیارم فقط مشکلش درست بشه 🥲
الان دغدغم اینه وقتی غذا خور بشه من چجور تست حساسیت بگیرم ازش دختر من که کلا اسهاله 😓
یا دارم فکر میکنم به دکترش بگم که میتونم از ۵ ماهگی غذای کمکی شروع کنم یا نه
چقدددرررر سوال و دغدغه تو سرمه خدا میدونه😶‍🌫️😩
مشاهده ۲۳ پاسخ
مامان جوجه قشنگم🐣🐣 مامان جوجه قشنگم🐣🐣 ۴ ماهگی
سلام مامانا
من فکر میکنم افسرده شدم نمیدونم برای شما هم این حالت هست یا نه یه همش تو فکر این میفتم یه وقت خدایی نکرده دخترم چیزیش نشه😥
اخه وقتی به دنیا اومد با عفونت بالا۳ روز بستری شد الان همش نگرانم دلهره دارم میگم نکنه باز عفونته برنگرده خیلی فکرای بد میزنه به سرم بیچاره شوهرم توانشو گداشته اما نمیدونم چرااین فکرارو میکنم هی با خودم میگم اگر اینطوری چی میشه یهو رفلکسش بر نگرده یهو غلت نزنه دهنش بیاد رو زنین خفه بشه و هزاران هزار چیز ک نمیتونم بگم
مشاهده ۴ پاسخ
مامان آرون مامان آرون ۴ ماهگی
شبا ‌وقتی با صدای گریه پسرم پا میشم بهش شیر بدم میبینم داره بالا رو نگاه میکنه در عین حال گریه میکنه باهاش حرف میزنم مثلا میگم من اینجام مامانی الان بغلت می‌کنم تا موقعی سینمو میزارم‌دهنش آروم میشه
بعد به این فکر می‌کنم چند دقیقه داشته تنهایی واسه خودش گریه می‌کرد طفل معصوم چند دقیقه منتظر بوده من بیدار شم🥲
این شبا همش فکر می‌کنم چقدر بچه هامون گناه دارن چقدر زندگی هاشون به ما وابسته اس
و ما چقدر مسیولیت سنگینی داریم
اگه یه روز خودمون حالمون بد باشه و ناخواسته با اونا هم بد رفتار کنیم چقدر بد و غم انگیزه چون اونا خیلی کوچولو و پاک و معصومن🥲دلم براشون میسوزه
مشاهده ۶ پاسخ
مامان پگاه مامان پگاه ۹ ماهگی
سلام صبحتون بخیر خانوما میگم مادر شدن چقدر قشنگه چه حس خوبیه
من از وقتی بچم به دنیا اومده هروقت به زمان زایمانم فکر میکنم که من تونستم یه بچه به دنیا بیارم واقعا حس قدرت میکنم حس توانایی زیاد خیلی خوشحالم از این بابت
انشاالله خدا دامن همه خانومایی که دلشون بچه میخواد رو سبز کنه و هواشونو داشته باشه
مشاهده ۵ پاسخ
مامان پناه💞 مامان پناه💞 ۱۱ ماهگی
میگممم الان که نه ولی دوست دارم برای بچم بدونه دیگه هم بیارم چند سال دیگه ولی بهش فکر می‌کنم دوباره استرس همه چیز میاد سراغم
شماها اینجورین!؟
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان هلن🤱 مامان هلن🤱 ۳ ماهگی
دخترم از همین ویروسها گرفته امروز بردمش دکتر گلو درد و گرفتگی بینی و گرفتگی صدا پیدا کرده حس میکنم مادر خوبی نیستم که بچم تو این سن این ویروسا گرفته خیلی حس بدی نسبت به خودم پیدا کردم همش دارم گریه میکنم
مشاهده ۱ پاسخ
مامان نی نی ناز🤍 مامان نی نی ناز🤍 ۳ ماهگی
از وقتیکه خودم مامان شدم نمیدونم چم شده یه حس عجیب دارم همش بغضم میگیره نه طاقت گریه پسر خودمو دارم نه طاقت دارم تو اینستاگرام یا فضای مجازی بچه نوزاد ببینم یهویی گریم میگیره خیلی حساس شدم گاهی نسبت به پسر خودم که دلم میخواد واسش غش کنم
حالا کل بارداریم میگفتم چرا بچه دارشدم میگفتم از بچه متنفرم الان یجوری یهو از خود بیخود میشم مثل کلثوم اکبری بهم جنون دست میده دلم میخواد فشارش بدم تو بغلم😂
از طرفی انقدر حساس شدم همش میگم یعنی خوشبختی بچمو میبینم همش فکر میکنم براش کافی هستم یا نه واسش مادر خوبی هستم یانه همش فکر میکنم چجوری تربیتش کنم که فرد محبوبی بشه
حتی انقدر دیوونه شدم میگم اگه بره مدرسه یا جایی کسی باهاش دعوا کنه چی بعد میزنم زیر گریه
میدونم همه ی بچه ها واس مادراشون عزیزن ولی من خیلی دارم روش حساس میشم حتی گاهی که لج میاد شوهرم بهش میگه چیشده چرا گریه میکنی باهاش دعوا میکنم به بچه هیچی نگو
خیلی نگران خودمم😢
مشاهده ۴ پاسخ
مامان Nafas مامان Nafas ۱۰ ماهگی
دخترا من چهار ماهه زایمان کردم خیلی استرس بچمو دارم همش فکرای بد میکنم ک من بمیرم بچم چی میشه بابتش گریه میکنم همش خدایی نکرده فکر از دست دادن بچم میاد سراغم میخوام سکته کنم همش دنبال کوچک ترین چیزی تو بدنشم برای خودم بزرگ میکنم واسه خاطر هرچیزی میبرمش دکتر جمجه سرش یکم برجسته دور از جون فکر میکنم بیماری چیزی داره زندگی زهرمارم شده ب جای لذت بردن از این روزا این افکار لعنتی آرامشمو گرفته😭😭😭اصلا از خونه درنمیام مهمونی نمیرم فکر میکنم کسی سرماخوردگی بیماری داشته باشه بچم ازش میگیره چکارکنم 😭
مشاهده ۶ پاسخ
مامان جوجه مامان جوجه ۸ ماهگی
سلام خانوما بچم یهو انداخت به جیغ زدن فکر نکنم دل درد باشه گریه کرد دماغشم حس میکنم گرفته از گریه زیاد چیکار کنم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان رادین مامان رادین ۳ ماهگی
مامانا من خودم از بس به این قضیه فکر کردم دیگه نمیتونم تصمیم بگیرم چه کاری درسته چه کاری نه. من خیلی بعد زایمان افسردگی شدید و وسواس فکری گرفتم همش فکر میکنم اسم پسرمو باید عوض کنیم. شما ک دارین از بیرون می شنوین بنظرتون عوض کنم رایان یا رادمهر بزارم یا نه؟
مشاهده ۵ پاسخ
مامان آریا🤱☃️💙 مامان آریا🤱☃️💙 ۸ ماهگی
من موهام خیلیییی بلند و پر پشت هست نیم وجب زیر باسنم هست
تا حالا هم وقتی ناپاک بودم به بچم شیر ندارم یعنی حتی نصف شب رفتم حموم
و واقعا این موضوع خیلی برام سخته با موی خیس خوابیدن و یا طولانی حموم کردن و شستشوی اون همه مو
چیکار کنم به نظرتون
اصلا دلم نمیاد کوتاه کنم
هی بهش فکر میکنم اما اصلا دلم نمیاد 😭
مشاهده ۱۴ پاسخ
مامان 🌸پسته کوچولو🌸 مامان 🌸پسته کوچولو🌸 ۵ ماهگی
خانما من همش حس میکنم بچم سیر نمیشه با شیرم...شیر دارم ولی فکر کنم کمه.از کجا مطمئن بشم کافیه یا نه؟
مشاهده ۱۰ پاسخ