خب من اومدم با تجربه واکسن ۱۸ ماهگی😶 ما صبح بیدارشدیم لباسی پوشوندم که اونجا استینش راحت بره بالا شلوارم لی و این چیزا نبود ی کشی راحت پوشوندم
زینب جان خیلی ترسوعه اول که همون قطره خوراکیو خواست بده گریه هاش شروع شد و من بسختی نگهش داشتم چون تنها رفته بودم واقعا نگهداشتنش سخت بود ولی بعدش راحت تونستم ارموش کنم انگار چون بزرگ شدن با وعده پارک و به به اروم شد
بعدش بردم یه فضای سبز تا حوصله داشت راه رفت بعد بردم پارک یکم بلزی کرد بعدش بردم یه اب هویج خریدم براش ( چون یه کلیپ دیدم وقتی تب رخ میده اگ بدن آب کافی داشته باشه جای نگرانی نیست منم اب خیلی میدادم اب هویجم چون خونه نمیخوره بیرون خریدم خورد )
خلاصه اومدیم خونه و دوباره شیر دادم ینی تا میتونستم مایعات میدادم مایبیبی هاش فقط از ادرار سنگین میشد) و ساعت حدود ۲ بود خوابید وقتی بیدار شد درد پاهاش شروع شده بود ولی بازم تا ۶ با نشسته باهاش بازی میکردم سرگرم میشد ناهارم کاچی درست کردم براش ولی امان از ۶ ب بعد درداش ب اوووج رسیده بود اصن نمیشد حتی مایبیبیشو عوض کنم

ادامشو پایین‌میذارم 👇🏻

۹ پاسخ

دیدم خیلی گریه میکنه گفتم شاید ببرم بیرون‌یادش بره با ماشین بردیم دورش میدادیم باز تو بغلم اروم بود ولی موقع پیاده شدن بشدت درد داشت گریه میکرد ‌اومدیم خونه شام گدشت تو شیشه گذاشته بودم نخورد گدشت کباب کردم نخورد خوابید ولی از درد حتی نمیتونست پاهاش تکون بده دوباره بیدار شد میوه مغزیجات هرچی دادم نخورد تا یادم اومدم مغز تخمه دوست داره اوردم یکم خورد ولی دیگ خییییلی درد داشت ن نمیخوابید ن تو بغل میموند ی اوضاع درهمی بود هی دیدم بدنش داره داغ میشه از تب سنجم خیییلی میترسید فقط یبار تونستم بگیرم و اون دما رو یادم نگهداشتم ۳۸ و خورده بود
بعدش ساعت تند تند کوک کردم اگ ی وقت خوابم برد بیدار بشم سریع تا اینکه ساعت ۳ونیم بود خوابم برده بود دستم خورد بهش از شدت داغی بیدار شدم دیدم خیلی داغه ولی نمیذاشت تبشو بگیرم سریع استا دادم رو پا تکون دادم ولی دیگ نمیخوابید خیلی درد داشت خلاصه هرجور بود صب شد ظهر شد دیدم نه اصلا راه نمیره خودم بلندش کردم روز قبلم تلاش کردم ولی نمیرفت دیگ ظهرش تلاش کردم یکم رفت ولی با گریه دیگ تا غروب یکم راه رفتنش اوکی شد ولی نشستن و بلند شدنش هنوز سخت بود
شبش خوابید دیدم نماز صب بیدار شده قشنگ راه میره میشنیه غلت میزنه دیگ خیالم راحت شد و اما هنوز نشستن و بلند شدن براش یکم مث قبل نیست سخته 🥲 من شنیده بودم واکسنش انقدرام سخت نیست براماهم خداروشکر از تب سخت نگذشت فقط از درد پا بود که اونم حس میکنم خیلی تکون میخورد آمپول بد زدن انشالله برا بچه های شما سبک باشه❤

من ۸آذر میزنه از الان دلشوره دارم

عطرین فقط شب تب اذیت کرد تا ۳۹رفت ومن تا ساعت شش صبح چشم رو هم نزاشتم وگرنه تمام مدت راهدمیرفت ولی لنگ میزد صبح هم خوب خوب شد
منم قبل اینکه پادرش شروع بشه خیلی دویدیم و بازی کردیم

ممنونم از وقتی که گذاشتی
منم خیلی نگران این واکستم 😮‍💨

وای میترسم😤😤😤خداروشکر ک گذشت و تموم شد دیگ

من هنو واکسن هامینو نزدمم

واای،من ازالان ترس دارم یاخدا یا ابلفضل

ساعت چن تب کرد گلم
من پسرمو ساعت۱۱واکسن زدم فعلا تب نکرده البته پاراکید هر۶ساعت میدم

ان شاءالله عزیزم 🌹🌹🌹🌹
ان شاءالله که همه بچها همیشه سالم وسلامت باشن

سوال های مرتبط

مامان اِلای مامان اِلای ۱ سالگی
بالاخره ماهم واکسن ۱۸ ماهگی رو زدیم

تجربه خودمم از واکسن میگم بهتون شاید به دردتون خورد

صبح ساعت ۱۰ صبحونه دخترمو دادم ۱۰.۳۰ هم بهش شربت پاراکید میدادم که نمیخورد و بزور دادم
۱۱ رفتیم بهداشت ۱۲ نوبت واکسنش شد
بعدش از ساعت ۱۲ تا ۳ بکوب باهم پیاده روی کردیم و بردم براش شیرموز گرفتم که بزور خوردش
اومدیم خونه یکم استراحت کردیم بجا شربت قطره دادم و دوباره بازی کردیم نذاشتم بخوابه
عصر بردمش خانه بازی بعدش شام خوردیم و تبشو کنترل کردم شبم بردمش پارک تو فضای باز بازی کرد
شب تبش تا ۳۹.۵ بالا رفته بود خداروشکر با قطره کنترل شد
فردا صب پاش اذیت میکرد و بزور زمین میذاشت ولی دوباره بردم یه خانه بازی دیگه کلی با بچه ها بازی کرد قطرشو سرتایم ۶ ساعت دادم و تا شب تب داشت ولی از روز بعدش خداروشکر خوب بود حالش

فقط اینکه مایعات مخصوصا اب خیلی به بچه ها بدید تا ادرارش بیشتر دفع شه و تبش بیاد پایین و کلی پاشو حرکت بده و بازی کنه اینجوری راحت میگذره😍
مامان قلب خونه 🫶🩵 مامان قلب خونه 🫶🩵 ۱ سالگی
خب تجربه واکسن ۱۸ماهگی پسرم که خیلی خیلی منو ترسونده بودن و استرس بدی داشتم و چندروز دیر تر بردمش خلاصه دیروز بیدارش کردم صبحونه دادم خورد طبق تجربه مادرا یکم شربت شیرین درست کردم براش برداشتم بایدونه شکلات شیرین بردم اول مراقبت هاش انجام شد وزن ۱۳پونصد گرم کم کرد برا لباس ۱۲۵۰۰قد۸۹
بعد آمادش کردم برای واکسن یکم شربت شیرین دادم خورد بعد زدن براش اولش گریه کرد ارومش کردم اومدیم خونه یه رانی گرفتم نصفشو دادم بهش بعدش شروع کردم توپ بازی کردن باهاش که راه بره رو پاش یربعی بازی کردیم ناعارشو دادم قطرشم همون موقع ک اومدیم خونه دادم بعدم‌خوابید عصر هم میوشو خورد خداروشکر نه تب داشت نه درد مرتب سرساعت قطرشو میدادم بعدم دیگه بردمش پارک بازی کرد اومدیم شام‌خوزد خوابید دیشب تو خواب هم بیدارش میکردم قطرشو میدادم واصلا نه تب کرد نه پا درد اشتهاشم خوب بود خدارو شکر اصلا نترسید استرس نداشته باشید بخدا اصلا سخت نیست عکس قطررو هم میزارم یکم طعمش بده پشت قطره آب بدید ولی عالی بود قطرش بهتراژ پاراکید بود
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
سلام مامانای گل

میخوام بگم من واکسن پسرمو زدم اصلا اون غولی که از واکسن ۱۸ ماهگی ساختن نیست
اینقدر میترسیدم ولی خداروشکر بخیر گذشت
صبح پسرم فقط شیر خورد صبحونه نخورد بردمش بهداشت وزنش اصلا اضافه نشده بود چون چند بار مریض شده بود چون خودم میدونم چقدر لاغر شده بود و اشتها نداشت هفته بعد میبرمش متخصص اطفال از این بگذریم اول قطره خوراکی دادن بعدش یه واکسن به دست زدن یه واکسن به پاش همونجا با خودم قطره استامینوفن بردم بهش دادم بعدش بردم خانه کودک ولی برق قطع بود کرکره اش بالا نمیرفت منم دیدم پسرم توی خونه گرمه و قرق نداریم رفتم خونه مامانم اونجا به ذوق خواهرم و مادرم حسابی بدو بدو کرد و بازی کرد بعد ساعت دو خوابید و بیدار شد اصلا نتونست تکون بخوره تب هم داشت دوباره استامینوفن دادم و روی پاش نمیذاشت کمپرس‌ سرد بزارم چون خواهرمو خیلی دوس داره با اینکه درد داشت و گریه میکرد راه میرفت باهاش بازی میکرد ولی شاید دو سه قدم برمیداشت به جز شیر هم چیزی نخورد شب هم تبش ۳۸ شد که دو بار شیاف گذاشتم‌ فردا صبح راه می‌رفت ولی پاشو میکشید تب هم داشت هر ۶ ساعت قطره استامینوفن دادم
خلاصه اونقدر سخت نبود مثل بقیه بود فقط بعدش بی اشتها و یکم بداخلاق میشه که طبیعیه میگذره
برای ما که گذشت انشاالله برای شما هم راحت بگذره و نگران نباشید من که اینقدر اینجا تاپیک دیده بودم وحشت داشتم
مامان مسدود شدم مامان مسدود شدم ۱ سالگی
تجربه من برا واکسن ۱۸ که نگرانی یسری ماداهم بر طرف شه
من صبح ساعت ۸ بردمش واکسنشو زدم و اوزدم خونه استا دادم خوابید چون النا عادت داره صبح تا ده یاژده میخوابه کلا خوابید زیاد اذیتم نشد زمان خوابش فقط یه بادی تنش بود منم یه پارچه تمیز گذاشتم رو پاشو جای واکسنشو اروم ماساژ دادم تا پخش شه و اذیت نشه بعد هر ۴ ساعت قطره شو دادمو تا غروژ ساعت ۶ بردمش پارک یساعت بازی کرد اوزدم خونه خوابید بیدار شد لجه خوابو درد پاش خیلی بی تابی میکرد تا ساعت یازده خوابید ولی تا صبح بالاسرش بودمو مرتب قطره شو میدادمو تب خیلی کمی داشت که با دستمال نم دار تبشو پایین میاوردم و خداروشکر دیگه فرداش اصلا تب نکردو هر ۶ ساعت قطره بهش میدادم برا احتیاط و اینکه تا دوروز اصلا بهش اهنو مولتی ندادم و لبنیات هم تا دوروژ حذف کنسد چون باعث تب میشن و اینکه درمواقع تب میتونید اب سیب بدین عالیه و اینکه بعد واکسن دخترم کلا لب به هیچی نمیزد فقط شیر منم با مجبوری با قطره چکان ابی که یذره گلاب توش ریخته بودمو بهش میدادم برا همین تبشم کنترل میشد مایعات بدید حتما ولی شیرینیجات اصلا امشالله همه بچه ها راحت رد کنن این واکسنو نگران نباشید اصلا سخت نیست
مامان پناه❤ مامان پناه❤ ۱ سالگی
سلام مامانا میخام تجربه واکسن ۱۸ ماهگی دخترم و بگم کارایی ک کردم و باعث شد خیلی راحتر از اون چیزی ک فکرشو می‌کردم واسترس داشتم بابتش بگم ،حتی از واکسن ۶ ماهگی هم راحتر بود ،،،،، من دخترمو ساعت ۱۲ ظهر واکسن زدیم و اومدیم خونه به دخترم قطره استامینوفن پاراکید دادم تا یه ساعتی باهاش بازی کردم ک دیگ خابش میومد خابید دیدم تو خاب ناله میکنه بیدار شد گفت مامان پام اییی و خیلی بیقرار بود گریه میکرد و اصلا و از من جدا نمیشد و دیدم تب خفیف داره اینم بگم اجازه کمپرس نمی‌داد وقتی خابید من دو سه بار حوله گذاشتم فریزر و گذاشتم روی پاش خلاصه بیدار شد خیلی بی قرار بود بهش پاراکید دادم و یکساعت بعدشم ایپروفون و همسرم بردش بیرون ،،، همون بیرون شد راه نجات یک دو ساعتی بیرون بود پارک رفته بود و سرسره و دنبال گربه خلاصه اومد دیدم یکم داغه و بهش شیر و استامینوفن دادم و یکم خابید براش کمپرس گرم گذاشتم و شکر خدا دخترم دیگ اذیت نبود هر شش ساعت بهش ایبوپروفن دادم و تا ساعت ۱۲ شب هر ۴ ساعت پاراکید بعدش هر ۶ ساعت ،دخترم دیگ راحت تا صبح خابید فقط منو همسرم محض احتياط تا صبح نوبتی بیدار بودیم و چک کردیم یکوقت تب نکنه صبح بیدار شد اوکیه بازی میکنه و تبم نمیکنه و ولی من تا شب میخام بهش این پاراکید و ایپروفون بدم ،،،، انشالله شما هم خیلی راحت براتون بگذره ،دختر من اصلا تب نکرد و همون راه رفتن باعث شد ک پاشم دردش خیلی کم باشه
مامان مهدیار مامان مهدیار ۱ سالگی
سلام به همتون
خواستم تجربه واکسن 18ماهگی مهدیار رو بگم
روز سه شنبه ساعت 11مهدیار و حاضر کردم بهش یکم ایبوپروفن دادم (به استامینوفن حساسیت داره) و رفتیم بهداشت از اول تا آخر که برگشتیم کلا گریه میکرد به خاطر این که از بهداشت می‌ترسه بعد اومدیم خونه باهاش کلی بازی کردیم تا پاهاش میگیره بعد خسته شد و خوابید بعد نیم ساعت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه به خاطر پاش همون موقع بچه های خواهرم اومدن خونمون و چون خیلی بهشون وابسته شده خوشحال شد و درد پاشو یادش رفت همون‌طور که پاش لنگ میزد باهاشون می‌رقصید و بازی میکرد خلاصه کلی تحرک داشت تا شب که یکم بهونه گیری میکرد بعد جای آمپول و ایبوپروفن زدم ب بعد آروم شد و سر موقع هم بهش ایبوپروفن میدادم که تب نکنه یه کم سرش داغ میشد ولی با یه بار شستن صورت خوب میشد آخر شب هم که خوابید اما تا میخواست به طرف چپ علت بزنه پاش درد می‌گرفت م دوباره به طرف راست بر میگشت منم که تقریباً از ترس این که تب نکنه تا صبح بیدار بودم صبح هم که از خواب بیدار شد شروع کرد به راه رفتن و بازی کردن خودمم باهاش شریک میشدم تو بازی تا بهونه نگیره نزدیک ظهر هم با باباش بردیمش با ماشین دورش دادیم و اومدیم خونه همه چی خوب بود تا اینکه شب برق قطع شد مهدیار هم که بشدت از تاریکی متنفره و غر میزنه به خاطر همین نزدیکی خونمون مراسم شبیه خوانی بود رفتیم اونجا بعد با بچه ها کلی بازی و بدوبدو کرد تا خسته شدو خوابش برد تا الآنم که خوابه و خدارو شکر مشکلی ندارن
در کل مرحله سختی نبود واسه مهدیار امیدوارم واسه همه ی بچه ها آسون بگذره
۱۴۰۴/۵/۱۵
مامان نیکی مامان نیکی ۱ سالگی
واکسن ۱۸ ماهگیشم با ۱۹ روز تاخیر زده شد و این مرحله هم تیک خورد✔️
شنبه بردمش حدود ساعت ۹ و نیم واکسنا رو زدن، ولی چون شنیده بودم اگر بعد واکسن راه برن پادردشون کم میشه بعد از واکسن بردیمش پارک، کلی پیاده روی کرد ولی خونه که اومدیم بیقراریش شروع شد، پا درد داشت فقط میگفت بغل،
من و باباشم سعی کردیم دل به دلش ندیم زیاد... بمیرم بچم لنگ میزد ولی باهاش بازی میکردیم، پاشو میکشید گاهی رو زمین ولی راه رفت، حسابی راه رفت، دو سه ساعت بعد واکسن پا درد داشت و تمام....
اما تازه بعد از تموم شدن درد پاش تب اومد سراغش، شربت پاراکید که جواب نبود، شیاف گذاشتیم براش یکم بهتر شد و عصر با کالسکه بردیمش بیرون، ولی حدودای ساعت ۸ دیدم خیلی داغه، سر راه یه درمونگاه بردمش دما بدنشو چک کردن گفتن ۳۸ و نیمه... سریع اومدیم خونه دست به کار شدیم پاشویه تن شویه، شیاف دیگه جوابگو نبود، تبش به بالای ۳۹ درجه رسید، شربت پروفن دادم، بش، بچه از شدت تب خوابالود و بی رمق بود، بی اشتها هم بود حتی آب نمیخورد... تمام شب بالای سرش بودیم دوباره ساعت ۴ صبح تبش خیلی بالا رفت، باز نزدیک ۴۰ درجه شد دمای بدنش، دیگه حتی آب ولرم برای پاشویه لرز مینداخت تو تنش... خیلییییی ترسیده بودم، از طرفی هنوز تایم دوز بعدی پروفنشم نرسیده بود، با دعا و سلام و صلوات پاشویه کردیم ، تاااا، باز تایم شربتش رسید، پروفنو خورد تازه دما بدنش اومد رو ۳۸ و نیم و همون موند، تا فرداش دقیقا ساعت ۹ و خورده ای، یعنی تا وقتی ۲۴ ساعت از زمان واکسنش گذشت تبش قابل کنترل شد، دیگه با شیاف اوکی میشد ولی خنک و عادی نمیشد تنش، باز عصری تبش بالا رفت یه دور دوباره پروفن دادم، و تا همین دیروز تنش گرم بود... از شنبه تاااا سه شنبه!!!