تجربه انتقال جنین
دوستان عزیزی که انتقال جنین دارید تغذیه و خواب را رعایت کنید اما استرس الکی به خودتون راه ندید. وای خم شدم کمرم درد گرفت، نشستم نکنه طوری بشه، حمام رفتم نکنه اتفاقی بیوفته
بعد از سه روز زندگی عادی تون را بکنید، به علائم توجه نکنید علائم از فردی به فرد دیگه متفاوتن و در خودتون هم بالا پایین زیاد دارن. اگر درگیر علائم بشید الکی استرس می گیرید که سمه

من از اول خیلی خودمو اذیت کردم. حمام رفتم استرس گرفتم. مهمان اومد استرس گرفتم و این استرس را به همسرم هم منتقل می کردم.
اما اتفاقی برام افتاد که متوجه شدم اگر خدا بخواد میشه پس بهتره به خدا توکل کرد و آرامش داشت.
من روز 10 انتقال جنین تصادف کردم. ماشینمون تو جاده چپ کرد کلی ضربه خوردم تا ماشین متوقف شد این قدر حالم بد بود و نگران همسرم بودم که اصلا به بچه فکر نمی کردم. با اورژانس منتقل شدیم بیمارستان اونجا تستم مثبت شد.
خیلی نگران بودم بعد از تصادف اتفاقی برام افتاده باشه اما دکترم گفت زودتر از روز 14 تیتر بتا نده
روز 14 تیتر بتا 2880 بود. روز 16، 6700 شد
و من با تمام وجود به این بیت ایمان آوردم
گر نگه دار من آنست که من می دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

دوستان‌ عزیزم همه مراقبت ها را انجام بدید، تغذیه خوب، خواب مناسب، اما اصلا استرس نداشته باشید. به زندگی تون برسید. شاد باشید و به خدا توکل کنید.

۹ پاسخ

عزیزم اولین انتقال مثبت شدی؟مشکل مردانه بود یا زنانه

مبارکه، منم احتمالا ماه بعد انتقال دارم... برام دعا کن بگیره

دقیقا،خیلی مبارکه عزیزم برای منم دعا کن سیکل بعد انتقالمه

ای جانم مبارکه انشالله سالم بغلش کنی
برای منم دعا کن 🥰

خدا برای هم نگهتون داره❤️❤️
انشالله به سلامتی بغلش بگیری عزیزم

من رفتم پیشه متخصص زنان گفت چهار هفته و پنج روزته ولی سونو رفتم گفنم چهار هفته.. کدوممه؟

عزیزم ممنون ازتجربه ای که دراختیارمون گذاشتی،کاملادرسته.منم این ماه اگه خدابخوادانتقال جنین دارم

منم امروز روز یازدهــم انتقالمه 🥺🤰🏼
دعا کن برام 👩🏻‍🍼🙏🏼

دوستان تو گهواره زده تاریخ اخرین روز پریودی.. من بیستم بیستم هر ماه میشدم یعنی بزنم بیستم؟؟

سوال های مرتبط

پناه پناه قصد بارداری
هنوز مادر نشدم.، اما میدانم که خیلی دلم برای کودک نداشته ام تنگ شد
دلم لک زده برای کودکی که جای خالی اش تنها دغدغه زندگی ام شده.و
این روزها تنها خدا می داند و می بیند که مادرانگی هایم را چگونه در تنهایی و خلوتم بروز می دهم.
با کودک نداشته ام راه می روم و حرف می زنم و مدام زیرلب می گویم کی از پیش خدا می آیی؟ ملاقاتت باخدا تمام نشد!
آه نمی دانی اینجا برای نداشتنت هزار راه نرفته را رفتم ولی نشد.
می دانی فرزندم تا پای جان هم برای داشتن ات میروم
تمام گفته ها و ناگفته ها را تحمل کردم تا روزی تورا در آغوش بگیرم.ولی نشده
روز های مادر ک همه ب مادرشان هدیه میدادن، اما من از تو می خواستم خودت را به من هدیه کنی، اما نشد
کاش می امدی چون دیگر طاقت نگاه های سنگین دیگران را ندارم
کاش می امدی و در مقابل دیدگان پدرت سرافرازم کنی
راستش را بخواهی از روی پدرت هم خجالت می کشم.ک انقدر بهش امید دادم
ولی نیامدی و مادر نشدم.
اما هیچ کس نمی داند حس مادرانگی از تمنای وجودم لبریز شده.
هیچ کس نمی داند درونم داغ نداشتنت مثل کوه آتشفشان در حال انفجار است.
فرزند عزیزم، اینجا برای داشتنت دست به هر کاری زدم، هزار درد را تحمل کردم.اما نشد
انصاف نبود کسی را که برایت این همه بی تابی می کرد را بیشتر از این چشم انتظار بگذاری.
من خودم را همین حالا مادر می دانم به خاطر حسی که برای داشتنت از وجودم لبریز شده، به خاطر تمام سختی هایی که برای داشتنت از یک مادر واقعی بیش تر کشیدم، بی منت!!!
اما هیچکس مرا مادر خطاب نمی کند،
می دانی تا تو را نداشته باشم هیچکس مرا مادر به حساب نمی آورد.
عزیزترین آرزوی محالم😢😢.خدایا دلم هر روز شکسته تر میشه صدای دردام گریه هام ب گوشت میرسه؟!
مامان فندق مامان فندق هفته یازدهم بارداری
مهمترین کاری هم که انجام دادم و به کاهش وزنم کمک کرد قطع کامل قند بود
با اینکه دکترم بعد از اینکه بهش گفتم با قطع کامل قند مخالف بود ولی خب من انجامش دادم . حدود سه ماه به صورت کامل قند مصنوعی رو حذف کردم لب به هیچ چیز شیرینی نزدم. سخت بود ولی یه مدت که شروع کنید عادت میشه براتون الان بعد از اون مدتم یکی دو هفته است شروع کردم باز دوباره قند خوردن ولی میلم دیگه نسبت به شیرینی خیلی کم شده.
دومین مورد ورزش بود. من دقیقاً سه ماه هر روز پیاده‌روی کردم حتی شده بود در حد ۲۰ دقیقه از خونه می‌زدم بیرون و پیاده‌روی می‌کردم.
مورد بعد استرس .سعی کنید استرس نداشته باشید. هرچی بیشتر به این فکر کنی که وای باردار میشم نمی‌شم دقیقاً نتیجه عکس رو بدنت داره. سه ماه اول انقدر استرس اینو داشتم که باردار میشم یا نه اصلاً خودم می‌فهمیدم که به خاطر این حجم استرس زیاد بدنم جواب نمیده
این ماه با اینکه حالا قرصم مصرف کردم ولی سعی کردم خودمو خیلی بی‌خیال کنم نسبت به این موضوع و اصلاً بهش فکر نکردم.
خودم با کارهای مختلف سرگرمی کردم. مسافرت رفتم
اینجوری هفته ها هم برام خیلی زود می‌گذشت هم که فکرم دیگه درگیر بارداری نبود.
کوثر کوثر قصد بارداری
4. گرفتگی
برخی از بانوان در روزها و هفته های اولیه بارداری دچار گرفتگی خفیف رحم می شوند. این احساسات ممکن است گاهی اوقات شبیه دردهای قاعدگی باشد، بنابراین ممکن است فکر کنید که در شرف پریود شدن هستید. اگر گرفتگی دردناک است یا شما را آزار می دهد، از پزشک خود بخواهید که مسکن مناسب را تجویز کند.

5. شکم درد
این از مواردی است که معمولا آزاردهنده است، اما داشتن گرفتگی یا درد معده خفیف در اوایل بارداری غیرعادی نیست. رحم شما تغییرات زیادی را تجربه می کند – این امر ممکن است باعث ناراحتی شود.

6. خستگی
بدن شما اضافه کاری می کند تا خود را به محیطی مهمان نواز برای کودک شما تبدیل کند. این خسته کننده است و به نظر ترشح هورمون پروژسترون علت آن باشد! تا جایی که می توانید استراحت کنید و بدانید که بسیاری از مادران آینده پس از ورود به سه ماهه دوم بارداری، انرژی زیادی را تجربه می کنند.

7. سینه های دردناک
هنگام بارداری هورمون‌ها، مانند پروژسترون و استروژن، در حال افزایش هستند و این باعث می‌شود که سینه‌ها حساس شوند (درست مانند PMS). اما این علامت ممکن است در عرض چند هفته کاهش یابد، زیرا بدن شما به تغییرات هورمونی در حال وقوع عادت می کند.